به گزارش قدس آنلاین از روابط عمومی برنامه، سومین شب از نشستهای «سینما رو به آینده» روز سهشنبه 19 تیرماه با حضور حبیب ایلبیگی، سیدضیا هاشمی، محمدحسین فرحبخش، آرش خوشخو، سجاد نوروزی و محمد ساسان به همت سازمان سینمایی سوره در سالن شهر هنر پردیس سینمایی آزادی برگزار شد.
امیر قادری میزبان برنامه ابتدا بیان کرد: ما در شبهای گذشته چند سرفصل داشتیم مانند پروانه ساخت و روش سانسور کردن که پیشنهاد من این است آیا میتوان این را به شکل درجهبندی شده، به دوش مردم ایران سپارد؛ چیزی مانند هیات منصفه. همچنین بحث صنوف را که از چالشهای آینده سینمای ایران است، داشتیم.
فیلمسازان به شورای پروانه ساخت، کلک میزنند!
سیدضیا هاشمی درباره پروانه ساخت اظهار کرد: ما اعتقاد داریم که در حال حاضر هر کسی که میخواهد فیلم بسازد، سعی میکند به شورای پروانه ساخت کلک میزند؛ یعنی فیلمنامه را جوری مینویسد و فیلم را جور دیگری میسازد. ممکن است علاوه بر تغییر فیلمنامه ساخت فیلم را هم عوض کنند و گرفتاریهایی را برای سینمای ایران به وجود میآورد. پس بنابراین اگر پروانه ساخت نباشد، خود افراد با مسایل و مشکلات آشنا هستند.
امیر قادری گفت: یعنی خودشان و تهیهکنندگان برای ریسک مالی هم که شده، بیشتر رعایت میکنند.
هاشمی ادامه داد: بله چون تعهدی ندارند و هیچکس هم پروانه ساخت صادر نکرده است. هرچند پروانه ساخت هم صادر شود، ضمن عذرخواهی از معاونت محترم جناب آقای ایلبیگی، خیلی نمیشود روی پروانه ساخت ایستاد. چون نهادهای موازی هستند که دستورهای مختلفی میدهند. در سال ۱۳۶۲ قانون صدور پروانه ساخت صادر شد و از آن موقع آنقدر زمانه تغییر کرده که نمیشود به آن اکتفا کرد.
وی یادآور شد: من به عنوان تهیهکننده و شخص دیگری به عنوان کارگردان همه مسئولیت کار را میپذیریم. بنابراین هرگونه اشکال در فیلم باشد، عوامل در پروانه نمایش متعهدند؛ من نمیتوانم ادعا کنم که پروانه ساخت گرفتهام. این اشتباهی است که تمام مسئولان در این دوران انجام دادهاند. اگر پروانه ساخت واقعا برداشته شود به نفع هر دو طرف و بیشتر به نفع وزارت ارشاد خواهد بود. به عنوان مثال مطبوعات خودشان الان چقدر رعایت میکنند، مگر میشود شب به شب روزنامه را خواند؟ به نظر من این متعلق به گروههای فشاری است که میخواهند این کار را در ابتدا انجام دهند و کار غلطی است.
وی افزود: بحثهای دیگری هم درباره پروانه ساخت داریم. اگر خاطرتان باشد در شورای راهبردی ما 6 بیانیه دادیم که دو بیانیه مربوط به پروانه ساخت است. ما اعتقاد داریم که بعضیوقتها سینماگران جرئت نمیکنند بدون پروانه ساخت فیلم بسازند؛ خب ایرادی ندارد. برای آنها شورایی میتواند باشد که اگر کسی دلش میخواهد پروانه ساخت بگیرد، بتواند آن را تهیه کند.
امیر قادری تصریح کرد: این موضوع را آقای سجادهچی در جلسه اول مطرح کرد و به نظرم پیشهاد منطقی است. اینکه هر کسی که نمیخواهد ریسک کند، پروانه ساخت بگیرد.
سیدضیا هاشمی بیان کرد: نکته دومی که میخواهم بگویم این است که جدای از بحثهای فنی، اصولا هفت نفر میخواهند درباره کل سینما نظر دهند و این بسیار جای بحث دارد. من خودم چهار دوره عضو شورای پروانه ساخت بودم. چطور این صلاحیت ایجاد میشود؟ البته باید گفت که آدمهای متفاوتی هم در ادوار مختلف سر کار میآیند، دورهای تندرو هستند، دورهای کندرو، دورهای باز و در دوره دیگر بسته. اینگونه نمیشود سینما را متحول کرد. بنابراین چگونه میشود هفت نفر با سلیقه مختلف بنشینند و این موضوعات را تعیین کنند. من این را به عنوان کسی میگویم که چهار دوره عضو آنجا بودم. به علاوه باید به فیلمساز کمک کرد که فیلم خوبش را بسازد.
امیر قادری بیان کرد: میخواهم این سوال را از آقای ایلبیگی بپرسم که بهعنوان شخصیت حقوقی، ماجرای حذف پروانه ساخت را چطور میبیند؟ چون این صحبت مطرح است که حذف پروانه ساخت بیشتر از همه به نفع وزارت ارشاد خواهد بود.
چندین بار به سمت حذف پروانه ساخت رفتیم، اما...
در ادامه نشست، حبیب ایلبیگی درباره این موضوع عنوان کرد: آنچه از میراث پیش از انقلاب به ما رسیده و بعد از انقلاب هم این رویه با تغییراتی در آییننامه در دستور کار است، چندین دوره به سمت حذف پروانه ساخت رفتهاند. در دهه نود درباره این موضوع بسیار صحبت شد و منافع افراد مختلف هم مورد بررسی قرار گرفت. اینکه این اتفاق نیفتاد به دلیل مخالفت بخش زیادی از تهیهکنندگان سینما بود و شایان ذکر است که کارگردانان موافق برداشتن پروانه ساخت بودند.
وی ادامه داد: در مقایسه سینما با مطبوعات که نظارت پسینی دارد، باید به این موضوع اشاره کرد که مطبوعات و سیستم نشریه از سردبیر، دبیر سرویس و از اجزای مختلف تشکیل میشود. در واقع منافع جمعی بلندمدتی در رسانه وجود دارد و در یک فیلم سینمایی که منافع بلندمدتی نیست چون گروه فیلمسازی یک تا یکماه و نیم باهم کار میکنند و بعد از هم جدا میشوند. در واقع سرنوشت فیلم به دست تهیهکننده و سرمایهگذار میافتد و بقیه هیچ نفعی در آن ندارند. در رسانه مطبوعاتی اگر خبری توسط خبرنگار تهیه شود توسط سردبیر، دبیرسرویس و مدیر مسئول بررسی میشود و آن را تایید و منتشر میکنند. اگر این خبر غلط باشد، سرگذشت یک روزنامه با تعدادی آدم که قرار است سالها در آنجا حقوق بگیرند، خیلی با یک فیلم متفاوت است. تیتر برنامه شما سینما رو به آینده است اما موضوع پروانه ساخت ما را به گذشته برمیگرداند.
امیر قادری عنوان کرد: یعنی شما فکر میکنید این جزو اولویتهای سینمای آینده نیست؟
ایلبیگی ادامه داد: من آنقدر میتوانم اولویت درباره آینده بگویم که پروانه ساخت در آن گم است. در کشور و سیستم آموزشیمان، اگر کسانی که میخواهند وارد سینما شوند، طوری آموزش دهیم که حقوق و تکالیفشان را بدانند، خطوط قرمز، ارزشها و مسایل فرهنگی این کشور را بشناسند، مشکلی پیدا نمیکنیم. اما از آنجا که من سالها در حوزههای نظارت و ارزشیابی بودم باید بگویم ما چه توقعی از تهیهکنندهای داریم که رعایت کند و از سرمایه سرمایهگذاران حفاظت کند، در حالی که فیلمنامه نخوانده و متعلق به دنیای سینما و فرهنگ نیست. اتفاقا برای آنها بهترین شکل همین روش موجود است، مگر اینکه ما در حوزه آموزشمان افراد را از ابتدا درست آموزش دهیم و قوانین را رعایت کنند؛ مثل رانندگی.
امیر قادری مطرح کرد: یعنی شما موافق وجود پروانه ساخت به اضافه قوانین هستید؟
ایل بیگی افزود: من به عنوان بخش مسئولیتیام تا موقعی که قانون وجود دارد، باید آن را رعایت کنم. البته فکر میکنم یک کار زیرساختی و بلندمدت درون حوزه لازم است تا بعد از آن ما پروانه ساخت را برداریم. این کار نیازمند تصمیم بزرگ توسط مسئولان است یعنی به شکلی نیست که توسط دولت، وزارت ارشاد و سازمان سینمایی چنین تصمیم گرفته شود.
امیر قادری یادآور شد: در پایان جلسه اول من گفتم که در شرایط فعلی ما مدیرانی میخواهیم که بتوانند تصمیمهای بزرگ بگیرند وگرنه شما فکر میکنید میشود همین مسیر را ادامه داد؟
ایل بیگی اظهار کرد: همین مسیر میتواند خوب باشد الان یکی دو سالی است که پلتفرمها همین مدل را پیش میبرند. البته اخیرا گفتهاند که نظارت پیشینی هم انجام میدهند. اتفاقا میتوان این را به عنوان نمونه آزمایشی بررسی کرد و دید که آیا این کار اثربخش بوده و توانسته است از سرمایه سرمایهگذاران حفاظت کند یا نه؟ سرمایهگذاریهایی که به نتیجه رسیده میتواند به ما کمک کند که این روش جواب داده است یا نه. قطعا برای ما در سازمان سینمایی نظارت پس از تولید راحتتر خواهد بود، به شرطی که همه به آن تن دهیم. اگر گفتیم فیلمی نمیتواند مجوز بگیرد، کارمان به دعوا کشیده نشود. ما در بسیاری از کارهایی که در حال حاضر ساخته میشود، همین وضع را داریم. ما تلاشمان را میکنیم که از سرمایه مردم مراقبت کنیم و تا جایی که میتوانیم انعطاف به خرج دهیم تا مجوز بگیرد ولی میتواند در سیستمی مجوز را نگیرد و سرمایه به خطر بیفتد.
وی افزود: من قبول ندارم بسیاری از فیلمنامهنویسان چیزی را ارایه میدهند و بعد چیز دیگری میسازند؛ به نظر من اینگونه نیست. حداقل در این سه سال در همفکری ما با شورا، تهیهکنندگان و صاحبان اثر گفتگوهای پیشینی زیادی میکردیم و یک پیمانی بین ما و آنها بود. البته میتواند خارج از این هم اتفاق بیفتد که یک درصد هم چنین اتفاقی نیفتاده است. بالاخره زمانی که فیلمنامهای را در زمان ساخت ارایه میدهیم، میتوانیم دخل و تصرف ایجاد کنیم و این چیز پذیرفته شده است. زمانی که ماهیت فیلمنامه تغییر کند، ما در شورا به مشکل برمیخوریم. میخواستم این را به دفاع از کسانی که متعهدانه در سینما آنچه را که در مجوز درج شده است، ساختهاند، بگویم. ما در این زمینه مشکل بسیار کمی داشتهایم.
واقعا 34 فیلم بدون حجاب ساخته شده است؟
سیدضیا هاشمی بیان کرد: به نظرم گاهی اوقات مسئولان سینمایی عمق راهبردی را درک نکردهاند. من نظرم نبود که خیلیها اینگونهاند اما عده زیادی از افراد در ذهنشان این است که چیزهایی را اضافه کنند. جدا از اینکه ما ۳۴ فیلم ساخته شده بدون حجاب و بدون مجوز را داریم که به جشنوارههای برلین و کن رفتهاند.
ایل بیگی تصریح کرد: این خبری که منتشر شد و هیچ اسامی در آن نبود، از نظر من قابل پذیرش نیست. موقعی این خبر میتواند درست باشد که اسامی فیلمها و سازندگانش مشخص باشد.
هاشمی گفت: من اصرار ندارم بگویم این آمار درست است. بالاخره اطلاعات بیرون آمده است و کسانی که آنجا بودهاند، دیدهاند. اصلا بحث ما این نیست. من میخواهم بگویم فیلمسازی الان قابل کنترل نیست، میشود فیلم ساخت و کسی متوجهاش نباشد.
امیر قادری بیان کرد: بله فیلمسازی الان بسیار آسان شده و از دیجیتال به هوش مصنوعی رسیده است.
هاشمی افزود: این موضوع نکته دیگری دارد. بخواهم به موضوع برگردم ما شاهد نمونه خطرناکی برای سینمای ایران بودیم. من میخواهم بگویم اگر آن فرد پروانه ساخت نمیگرفت، خیلی بهتر میشد و جرئت نمیکرد چنین خبطی کند و همچین فیلمی بسازد که واقعا به ضرر سینمای ایران تمام شد.
امیر قادری اظهار کرد: پس شما میگویید این کار با پشتوانه پروانه ساخت تولید شد؟
هاشمی تصریح کرد: بله. هرچند احتمالا قبل از اینکه پروانه ساخت بگیرد، ۵۰ درصد فیلم را فیلمبرداری کرده بود. این روزها واقعا سخت میتوان از فیلم ساختن مطلع شد؛ همه چیز دیجیتال شده است و نیازی به نگاتیو، دوربین و وسایل دیگر نیست. برای همین میگویم سیوچند فیلمی که به جشنواره کن رفته است، نمیتوانیم بگوییم نیستند.
امیر قادری بیان کرد: به نظرم سینمای ایران خیلی از کمبودهایش را پشت این ماجرا پنهان میکند؛ یعنی پشت این قضیهای که به ما پروانه ساخت و نمایش ندادهاند یا ما را اذیت کردند وگرنه فیلم ما شاهکار بود و مشکلی نداشت، پنهان شدهاند. یکی دیگر از دلایلی که سینمای ایران بدش نمیآید که پروانه ساخت باشد، به خاطر این است که پروانه ساخت میتواند پوششی برای کمبودها و نابلدیهایش باشد.
«آدم برفی» اکران شد، «جمهوری اسلامی» منقرض نشد!
در ادامه این جلسه، محمدحسین فرحبخش بیان کرد: من میخواهم از یک منظر دیگر ماجرا را دنبال کنم. آقای ایلبیگی قوانین را توضیح دادند که مربوط به قبل انقلاب است و این موضوع صحت دارد. قبل از انقلاب این قوانین به صورت مکانیکی اجرا میشد. من به شما یادآوری میکنم که سال ۱۳۷۵ فیلمی ساخته شد به نام «آدم برفی» ساخته آقای میرباقری، آقای خاکبازان مدیرکل وقت به خود من گفت اگر این فیلم پروانه نمایش بگیرد، مصادف است با انقراض جمهوری اسلامی. آن فیلم سال بعد اجازه گرفت، پخش و از فیلمهای پُرفروش شد. اتفاقا جمهوری اسلامی قویتر شد و در تلویزیون هم هزاران بار آن را پخش کردند. پس این نگاه قانونی نیست، نگاه آن شخص است. قبل از انقلاب نگاههای این چنینی وجود ندارد.
وی ادامه داد: سینما را باید از قبل انقلاب بررسی کنید و گرنه همینی میشود که الان وارثش هستیم. سینمای قبل از انقلاب از منظر من سینماتر از سینمای جمهوری اسلامی است، چون به معنای واقعی سینما بود. شایان ذکر است که سینمای بعد از انقلاب از منظر استاندارد قابل قیاس نیست و سینمای قبل از انقلاب در بحثهای فیلمبرداری مانند یک شوخی است. اما اصل سینما که بر اساس سینما و قهرمان است، در سینمای بعد انقلاب وجود ندارد مگر به تعداد بسیار محدود. من همیشه گفتهام که ما چیزی به نام سینما در جمهوری اسلامی نداریم. به خاطر همین فیلمهای ما فروش نمیکند. فروش بیسابقه سال گذشته هم مربوط به ۵ فیلم بود و از بعد انقلاب همیشه اینطور بوده است.
فرحبخش با بیان اینکه وارثان سینما که بعد از انقلاب اسلامی بر سینما حاکم شدند، از سال ۱۳۶۲ سینما را از نو اختراع کردند، گفت: این افراد بدون شک زیرساخت را وارد و عناوین سینما را هم آنها باب کردند. مرحوم ایرج قادری در یکی از فیلمهایش به منشی صحنه گفته بود که وزارت ارشاد اصرار دارد که شما حضور داشته باشید وگرنه من اصلا به شما نیازی ندارم. این افراد در همه زمینهها آدمهای درستی را تربیت کردند و ساختار صحیحی که ما قبل انقلاب نداشتیم را وارد سینما کردند. اصل سینما برای آمریکاست برای ما که نیست. ما باید بدانیم که مولف یک فیلم تهیهکننده است نه کارگردان، هرکس غیر از این را میگوید من میتوانم به او ثابت کنم که چنین است. البته نه این تهیهکنندگان ما، اینها حقالعمل کار هستند؛ به همین دلیل هم است که تهیهکنندگان زیر بار حذف پروانه ساخت نمیروند. به من بگویند فیلم بدون پروانه ساخت بساز، صبح شروع به ساختنش میکنم و اصلا ترسی ندارم.
امیر قادری بیان کرد: اگر پروانه ساخت نباشد، فیلم شما تغییری میکند؟
فرحبخش ادامه داد: من چیزی میسازم که میدانم پروانه نمایش میگیرد. من اگر فیلمنامهام را نخوانم، راحتترم. من در دهه شصت که فیلمنامه را مهر و تصویب میکردند، مجوز «کت آبی» را میگرفتم و به جایش «شلوار قرمز» میساختم. در حقیقت چیزی دیگری داده و چیز دیگری ساختهام؛ اما میدانستم که زمانی که این فیلم را میبینند، نمیتوانند از آن ایراد بگیرند چون تمام معیارها و قوانین آن موقع را در فیلمم رعایت کردهام.
وی افزود: آقایان بهشتی و انوار این خدمات را انجام دادند اما بزرگترین خیانتشان این بود که اجازه ندادند تهیهکننده تربیت شود و در واقع ترور تفکر کردند. آنها به همین صراحت میگفتند یا باید طبق گفته آنها عمل کنیم یا از سینما بیرون برویم. آنها نگذاشتند تهیهکننده تربیت شود چون تنها عنصری بود که جلوی آنها میایستاد.
امیر قادری تصریح کرد: قبول دارید که مهمترین حلقه سینما که اگر درست شود بقیه موارد درست میشود، تهیهکننده است؟
فرحبخش اظهار کرد: همین را عرض میکنم. آنها میدانستند تهیهکننده جلو آنها میایستد. آقای ایلبیگی میداند تنها کسانی که با ایشان بحث میکند، تهیهکننده است.
امیر قادری بیان کرد: میخواهید بگویید که طبیعتا تدوینگر از فیلم دفاع نمیکند.
فرحبخش گفت: بله. آقای ایلبیگی به من گفت عدهای خودشان دنبال پروانه ساخت را نمیگیرند، چون نمیخواهند ما باهم تعامل کنیم. مقصر این موضوع و خیانتی که قابل بخشش نیست، برای دوره دهه شصت است. برای همین میگویم آقای بهشتی تروریست تفکر بود. محمدعلی نجفی از دوستان قبل انقلابم این کلمه را به آقای بهشتی نسبت داد. چون او تفکر کس دیگر جز خود را نمیپسندید. اگر این جمله من کفر نیست باید بگویم که فیلمساز شریک خداست. فرقش با خدا یک چیز است؛ خدا میتواند فیلمساز خلق کند، فیلمساز نمیتواند خدا خلق کند. برای همین به سینما هنر هفتم میگویند چون زندگی در آن جریان دارد. الان شما فیلمی را میبینید که مربوط به ۷۰ سال قبل است، اما درش زندگی جریان دارد. تفکر این آقایان به درد مسجد و حسینیه و دانشگاه میخورد نه سینما.
امیر قادری اظهار کرد: آنها فکر میکردند باید لحظه به لحظه هنرمند را کنترل کنند.
این تهیهکننده بیان کرد: آنها غیر از کنترل، خط فکری را رو به جلو میبردند.
امیر قادری یادآور شد: پس چرا از آن دوره همیشه به عنوان نماد تفکر و آزادیخواهی نام برده میشود؟
فرحبخش تصریح کرد: سینماگرانی که سالهاست فیلم نساختهاند، چگونه میتوانند درباره فیلمسازی صحبت کنند؟ آنها چه میدانند تا بخواهند اظهارنظر کنند چون اصلا کارشناسی نخواهد بود. من این مساله را میگویم تا آنها جواب دادند. شما باید وسط میدان باشید تا بدانید چه کار میکنید. این تهیهکنندگان همه حقالعمل کار هستند. تهیهکنندگان قبل انقلاب، از تهیهکنندگان بعد انقلابی تهیهکنندهتر بود؛ برای اینکه میدانست چه کار میکند. آنها پول مال خودشان بود اما تهیهکنندگان الان پولشان دولتی است. دولتی هم نباشد، بنده خدایی را گیر میآورند، سرش کلاه میگذارند و میروند. به همین دلیل است که من میگویم سینمای ما لنگ به الکن است. آقای سیدضیا هاشمی میداند که من در جلسات به تهیهکنندگان میگویم شما حقالعمل کار هستید. این خیانت برای انوار و بهشتی است. الان میگویند که تهیهکننده موافق پروانه ساخت است برای این است که ما تهیهکننده خوب نداریم.
لابیهایی که نانشان در وضعیت فعلی سینما است
در ادامه این جلسه سجاد نوروزی اظهار کرد: ما دو سرفصل کلی داریم. این سینما یا توسعه پیدا میکند و توسعهیافته میشود یا به همین وضع به اصطلاح بخور و نمیر ادامه میدهد. این توسعه معیارهای خاص خود از جمله تولید استاندارد، سیستم اکران استاندارد، خلق مخاطب جدید، پیشرفت تکنولوژی و.... دارد که سیستم حاکمیتی و بخش خصوصی باید تصمیم بگیرد، در کدام حالت میخواهد زیست کند. در حالت توسعه یافته ممکن است 60 تا 70 درصد بدنه سینما اعم از تهیهکننده حذف شوند، چون آنها نمیتوانند در ماهیت توسعه یافته کار کنند. بنابراین منافع بخش مهمی از بخش خصوصی ما در وضع فعلی است. شما نمیتوانید همه تقصیر را گردن ارشاد بیندازید، بخش مهم و قدرتمند و با لابیهای حاکمیتی، نانش در وضعیت موجود است.
وی ادامه داد: دقیقا. 99 درصد فیلمهای بخش خصوصی، غیر از تهیهکننده سرمایهگذار دارد. فرمول پیدا کردن سرمایهگذار هم فرمول ثابتی است؛ آقایی دوست دارد خودنمایی کند و با بازیگران عکس بگیرد و شخصی که اسم تهیهکننده دارد، برای سرمایهگذار دورنمای خوب نشان میدهد و ازش پول میگیرد. تهیهکننده ۷۰ درصد فیلم را جمع میکند و ۳۰ درصد از پول را در جیب خود میگذارد. ایشان اینگونه در تولید سودش را کرده است و با پس گردنی فیلمش را برای اکران ارایه میدهد و با دادن ۲ تا ۵ میلیون تومان به صفحات اجتماعی از آنها میخواهد برای اثرش تیزر بزنند و منتشر کنند.
نوروزی تاکید کرد: آیا این ماهیت اکران سینما در جهان است؟ در کانادا و یا همین کشور همسایه ما ترکیه قیمت بلیط برای هرکدام از اقشار جامعه متفاوت است؛ همچنین قیمت بلیت در هفته اول و دوم متفاوت است. هرچه اکران جلوتر میرود، قیمت بلیطش فرق میکند. یک روز سینما در ترکیه کلا رایگان است. انبوه بازار اکران آنلاین در جهان به وجود آمده است اما ما کدامشان را در ایران میبینیم؟ حال باید بگویم عدهای که منفعتشان در پروانه ساخت است، در شوراهای همه دولتها حضور داشتند؛ یعنی در دولت آقایان خاتمی، احمدینژاد، روحانی و شهید رئیسی. اینها همیشه بودهاند و وضعیت سینما هرگز تغییر نکرده است.
حبیب ایلبیگی در جواب به صحبتهای سجاد نوروزی یادآور شد: ما طبق آییننامهای که مصوبه هیات وزیران است، دو نماینده شورا از اعضایی است که خانه سینما به معرفی میکنند و ما اصلا دخالتی در آن نداریم و این دست خانه سینماست.
در ادامه نشست، آرش خوشخو بیان کرد: ما روزنامهنگار و منتقدیم و خیلی برایمان مهم نیست آقای فرحبخش و دیگر دوستان عزیز چقدر سود میکنند یا سختی میکشند؛ ما فقط میخواهیم فیلم خوب ببینیم؛ دقیقا دغدغه من این است. درباره سینمای قبل از انقلاب باید بگویم هر فیلم خوبی که تولید شده، با کمک دولت وقت و بخش خصوصی کاملا بازی را باخته بود. این موضوع در روزنامه اطلاعات و کیهان ۱۳۵۶ که میزگردهای خروج بحران در آن تشکیل شده است، دیده میشود. من این را میگویم که ثابت کنم توهم سینمای عالی قبل انقلاب خرافهای بیش نبوده است. هر فیلم خوبی در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ ساخته شده، حتما کمک دولت را داشته است. کیفیت سینمای دهه ۶۰ ما به هر دلیلی به هیچوجه با سینمای دهه ۵۰ قابل مقایسه نیست و اتفاقا چند سروگردن و چندمتر از آن بالاتر است. خیلی از فیلمهای پرفروش دهه ۵۰ را نمیشود الان دید.
امیر قادری اظهار کرد: فیلمهای دهه ۶۰ را میتوان دید؟
خوشخو تاکید کرد: بله میشود «هامون» و «اجارهنشینها» را هنوز میتوان دید. میخواهم بگویم این خرافه که دهه ۵۰ فیلمهای خوبی ساخته شده است، باید از بین برود. آنها معتقدند چقدر صحنه موتورسواری خانم گوگوش و بهروز وثوق شیک است اما نمیگویند کل فیلم را میتوان در ۱۵ دقیقه میتوان دید و واقعا امکان ندارد این فیلمها را با خانواده بتوان تماشا کرد.
محمدحسین فرحبخش اظهار کرد: من عرض کردم سینمای قبل از انقلاب از نظر استاندارد بهترینش به ضعیفترین فیلمهای بعد انقلاب، شوخی است. با این حال معتقدم ضعیفترین فیلمهای قبل انقلاب را میتوان دید اما جز 10 تا ۲۰ فیلم ساخته در دهه 60 بقیه را باید در زبالهدانی انداخت.
خوشخو بیان کرد: آقای فرحبخش من با شما موافق نیستم.
فرحبخش ادامه داد: اتفاقا پُرفروشترین فیلمهای دهه 60 را من ساختهام اما باور دارم که قابل دیدن نیستند.
خوشخو بیان کرد: من میتوانم ۴۰ فیلم خوب از دهه شصت برای شما نام ببرم.
فرحبخش گفت: شما ۳۰ تا فیلم را میتوانید مثال بزنید در حالی که در آن دهه هزار فیلم ساخته شد. من ۷_۸ سال گذشته آرشیو فیلمهای بعد از انقلاب را جمعآوری کردم و از همسرم خواستم هر دو فیلم را در یک نوار بگذارد. همسرم که فوق لیسانس روانشناسی دارد به من گفت این آشغالها چه بود که شما در 60 شصت میساختید؟
خوشخو اظهار کرد: ما حتما فیلم بد داشتیم و این طبیعی است. این واضح است که دیکتاتوری و انحصار در سینما اشتباه بوده. البته باید یادمان باشد در دهه 60 تمام هنرهای مانند تجسمی و تئاتر تعطیل شده بود و فقط میخواستند سینما را بالا ببرند.
فرحبخش اظهار کرد: این بالا آوردن سینما به دلیل منافع شخصی بود نه حاکمیتی.
در وضعیت فعلی سینما، پروانه ساخت هیچ فایدهای ندارد
خوشخو تاکید کرد: در حالت فعلی سینما من هم موافق هستم که پروانه ساخت هیچ فایدهای ندارد. وقتی با هوش مصنوعی و تکنولوژی میتوان فیلم ساخت، پروانه ساخت به زودی لوث خواهد شد. میخواهم بگویم که این فکر اگر بخش خصوصی آزاد شود قطعا فیلم پُرفروش خواهیم داشت اما آیا این معادل فیلم خوب است؟ من نمیدانم.
امیر قادری بیان کرد: به نظرم در حال گرفتن نتیجه خطرناکی هستید.
خوشخو ادامه داد: در حال حاضر موسیقی پاپ ما موسیقی آزادی است، شما ۵ ترانه خوب در موسیقی پاپ ما پیدا کنید. در دهه ۵۰ تلویزیون و رادیو برای همین موسیقی پاپ پای کار بوده است. علت موفقیت موسیقی پاپ دهه ۵۰ تلویزیون و رادیو بوده است. بخش خصوصی ما در حوزه فرهنگ همیشه ثابت کرده، کالای درجه یک ارایه نمیدهد. خوانندگان ایرانی ما مانند گوگوش و ابی در ۷ سال اخیر آیا توانستهاند ترانه خوبی بخوانند؟ میخواهم بگویم تهیهکننده بخش خصوصی ما در حوزه فرهنگ چه داخل و چه خارج از کشور وقتی فضا برایش باز باشد، الزاما شاهکار تولید نمیکند.
امیر قادری یادآور شد: ما فقط درباره صرفه اقتصادی صحبت نمیکنیم. سینما بازارهای مختلفی دارد؛ یعنی ممکن است تهیهکننده فیلمی برای دانشجوهای پیشرو بسازد تا به درآمد برسد ولی به دولت کاری نداشته باشد. همچنین قطعا اگر سینما به بخش خصوصی سپرده شود، فیلمهای بد زیادی ساخته خواهد شد و در این شکی نیست. من فکر میکنم در کنار این موضوع فیلمهای خوبی که تماشاگر را هم جذب کند، تولید خواهد شد.
در ادامه سجاد نوروزی اظهار کرد: مساله شخصی ذهن من در حال حاضر چه در سیاست و چه اقتصاد، پیشرفت و توسعه است. در همه حوزهها با فربه شدن نهاد دولت، دولت به جای اینکه تنظیمگر و هدایتگر باشد، به کنشگر و بازیگر تبدیل شده است. ورود دولت در حوزههایی مانند سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... باعث توسعه نیافتگی و تربیت بخش خصوصی شده که در اکثر موارد به یک بخش خصوصی لوس، طماع و... شده که مرتب در حال مطالبهگری است. منتهی قدرت خلق یک مزیت توسعه یافته در حوزهای که تحت اختیار خودش است را ندارد.
امیر قادری یادآور شد: حتی بخش خصوصی ما الان در انحصار است.
نوروزی ادامه داد: بنابراین در این برهه تاریخی ما وقت این را نداریم که به جدالهای قدیمی مشغول شویم. برنامهریزی، راه و مسیر توسعه باید مشخص شود. این وضعیت سینمای ما حتی اگر تحریمها برداشته شود، بخش خصوصی در سینمای ایران مخالف اکران فیلم خارجی است؛ نه حاکمیت و ارشاد.
قادری تاکید کرد: در سینمایی که من همواره آن را انحصاری میدانم، بین همه گروهها مخالفت با اکران فیلم خارجی ثابت است.
ایلبیگی: با اکران فیلم خارجی مخالف نیستیم، تحریمیم
حبیب ایل بیگی اظهار کرد: اتفاقا ما با اکران فیلم خارجی مخالف نیستیم. این آمریکا است که ما را تحریم کرده. ما از سال ۱۳۵۷ به بعد امکان هیچ اکران میجر و کمپانیهای اصلی آمریکایی و حق فروش نمایش خانگی وجود ندارد.
در ادامه محمد ساسان گفت: من عقیده ندارم که در دهه 60 با نگاهی خیانت بار سینمای ایران مدیریت شده باشد. سینمای ایران به نسبت حرف تازهای که انقلاب سال ۱۳۵۷ مطرح کرد به هیچ عنوان پیشرو نبوده است و دلیل عمده این مساله جریان بسته روشنفکری در کشور است. علارغم فریادهای عجیبی که میزند و از آزادی در تولید و سوژهها میگوید، نگاه رو به جلویی ندارد. درباره پروانه ساخت هم باید بگویم که وزارت ارشاد با وجود پروانه ساخت یک فیلم را گارانتی میکند و به همین دلیل بسیاری از تهیهکنندگان مخالف حذف آن هستند.
وی تاکید کرد: ما میتوانیم اسم سینمای خودمان را سینمای ایران بگذاریم چراکه واجد یکسری شرایط و هویت سینمایی داشتن است و میتوان به آن افتخار کرد اما اسم آن را صنعت نمیتوانیم بگذاریم چون واجد شرایط و مدلی از تولید است که در سیمای ایران وجود ندارد. امروزه فضای استریم فرصتی را فراهم آورده تا با هرزتولیدهایی در سینمای آمریکا رو به رو باشیم که اتفاقا تعداد زیادی را هم به خود اختصاص میدهند، در حالی که در سینمای ایران تعداد چنین آثاری زیاد نیست.
مدیر مرکز تولیدات سینمایی سوره بیان کرد: سینمای ایران نیاز دارد تا استعدادهای تازهای وارد آن شود. توصیه من به دولت آینده این است که مساله ملی سینما و یکسان سازی آموزش باکیفیت را در سراسر کشور جدی بگیرد تا استعدادهای نو وارد سینما شوند. همچنین باید مدل کمپانی سازی مورد توجه قرار گیرد. باید چارهای اندیشیده شود که تنها مخاطبان به فیلمهای کمدی توجه نکنند و فیلمهای دیگری نیز امکانی برای دیده شدن داشته باشند و نیاز است تا نگاه سیاسی در فرهنگ و هنر کنار گذاشته شود.
حبیب ایلبیگی در ادامه نشست، گفت: در حوزه ورود به سینما در ۳ سال گذشته که تایید صلاحیت فیلماولیها را در بنیاد سینمایی فارابی بررسی کردیم، 1000 نفر شرکت کردند. وقتی ما با این تعداد از کسانی مواجه هستیم که میخواهند فیلم بسازند، این هشدار را میدهد که ما بیش از نیاز به تولید فیلم، نیرو تربیت میکنیم. اکنون در بسیاری از شهرهای کشورمان دانشگاههای هنری داریم. به عقیده من اگر برای این موضوع چارهای نداشته باشیم شاهد سرخوردگی هنرمندان جوان خواهیم بود. نکته دیگر اینکه ما در آموزش به جوانانمان یاد ندادیم که در فیلمسازی باید روی پای خودشان بایستند. اکثر کسانی که میخواهند وارد سینما شوند انتظار دارند که دولت به آنها پول بدهد تا فیلم بسازند.
سید ضیا هاشمی مطرح کرد: اینکه جوانان مدعی هستند که دولت باید به آنها پول بدهد، به این دلیل است که دولت خودش وارد این عرصه شد، تعداد زیادی فیلم با دستمزدهای بسیار بالایی ساخت. این مساله پیشتر هم وجود داشت اما در دولت سیزدهم شدت گرفت.
حبیب ایل بیگی ادامه داد: این مساله در پلتفرمها بیشتر دیده میشود و هنرمندان دستمزد بالایی دریافت میکنند.
دهه شصت میگفتند نماز هنرمندان پیش از انقلاب باطل است!
در بخش دیگر این نشست، محمدحسین فرحبخش مطرح کرد: خیانتی در دهه شصت اتفاق افتاد و نگذاشتند که تهیهکننده تربیت شود، اکنون نتایج آن دیده میشود. سینمای نوین مدیون انقلاب اسلامی و صحبت امام خمینی(ره) مبنی بر این است که سینما مظهر تمدن است. کسی به من گفت که اگر امام(ره) در بهشت زهرا چنین جملهای نگفته بودند، اکنون چیزی به نام سینما و تئاتر در کشور ما وجود نداشت. عدهای از این افراد در دهه شصت میگفتند که نماز هنرمندان پیش از انقلاب باطل است. اکنون اگر یک نفر از این افراد وارد خانه سینما شود، من کارم را تعطیل و با آنها میجنگم. باید افراد جدید و جوانی روی کار بیایند.
سجاد نوروزی درباره ناکامی ها مطرح کرد: ما در ۴۰ سال گذشته تجربه متراکمی در تمام حوزهها داریم و ناکامیها و کامیابیها نیز مشخص هستند. هر دورهای هم وضعیتش معلوم است. عکسی که آقای قادری گفتند، اگر در آن عکس مدیران سینمایی دوره آقای احمدی نژاد هم بودند، من همین هشدار را میدادم. دهه شصت هم همین هشدار را میدادم. اکنون به آقای پزشکیان هشدار میدهم که تجربیات گذشته را تکرار نکنید. این گذشته هم وجوه مختلفی دارد. جامعه و وضعیت حکمرانی ما کشش این تکرار اشتباهات را ندارد. ما در حکومت دینی زندگی میکنیم اما هنوز ژانر سینمای دینی در کشور نداریم.
امیر قادری گفت: همه ما باید این مسئولیت را برعهده بگیریم و اجازه ندهیم که گروهی دوباره بخواهند سینما را مال خود کنند.
در ادامه، آرش خوشخو مطرح کرد: آقای نوروزی از فقدان سینمای دینی در کشور صحبت میکنند، اگر پروانه ساخت از سینمای ما برداشته شود، فکر میکنید در این صورت سینمای دینی به وجود میآید؟
حبیب ایلبیگی بیان کرد: فیلم «رستاخیز» در دولت دهم ساخته شده بود و وقتی اکرانش در دولت دیگر اتفاق افتاد، همه شاکی شدند که چرا در زمان ما این فیلم را به جشنواره فجر ندادید؟ این مسایل باعث سرخوردگی فیلمساز میشود. من با آقای درویش در بغداد این فیلم را با علما، شیعیان، اهل سنت و... تماشا کردیم و مخاطبان از ابهت این فیلم حیرت کرده بودند. اما ما در ایران با این فیلم چه کردیم؟
سیدضیا هاشمی درباره فیلم «رستاخیز» گفت: من در جریان تولید فیلم «رستاخیز» بودم و اینکه از دولت قبل اجازه اکران ندادند، شایعه است. ما در زمان جشنواره فجر این فیلم را در ایران اکران خصوصی کردیم و مخاطبان با این فیلم ارتباط برقرار نکردند. جدا از حساسیتی که روی فیلمها وجود دارد اما من میگویم که خیلی از فیلمهای ما سینمای دینی است. سینمای دینی که فقط عاشورا نیست.
محمدحسین فرحبخش تاکید کرد: این را هم بگویم که محتوای سینمای قبل از انقلاب از لحاظ شرعی حرام است و پول درآوردن از آن راه نیز حرام است. اما چیزی که از دین میخواستیم بهرهبرداری کنیم در سینمای پیش از انقلاب موفقتر بود تا بعد از انقلاب.
امیر قادری بیان کرد: یک نکتهای که درباره اجتماع امروز ایران است این است که یکسری خطوط قرمز و بایدها و نبایدهای سینمای ایران با زندگی واقعی مردم تفاوت دارد. این فاصله بیشتر هم میشود زیرا فضای مجازی وجود دارد و محصولات مختلفی از زندگی واقعی به آدمها ارایه میکند. من ۲ پرسش دارم؛ آیا قائل به این هستند که باید تصمیم بزرگتر و جدیتری گرفته شود و سینمای ایران به زندگی مردم نزدیکتر شود؟ من پیشنهادی دارم که ما بخشی از سانسور را به درجهبندی اختصاص دهیم و برای درجهبندی از گروههایی از مردم ایران استفاده کنیم. یعنی بخشی از مسئولیت سانسور را به گردن گروهی از مردم بگذاریم.
سیدضیا هاشمی پاسخ داد: ما این درجه بندی را زمانی بررسی و ایرانیزهشدن این طرح را ارایه کردیم و آقای حیدریان همه این طرح را بیرون ریختند. آقای انتظامی این طرح را به مدیران داد و کار را شروع کردند اما انقدر کار دولتی شد که مردم باور نمیکردند.
در ادامه نشست، حبیب ایل بیگی گفت: شکایتی درباره دستورالعمل و آییننامه درجه بندی سنی فیلمها در دیوان عدالت اداری صورت گرفت و آن دستورالعمل لغو شد. این درجه بندی یعنی که برای سنین بالاتر میتوان بسیاری موارد را نشان داد. همچنین در آن آییننامه مجازات در نظر گرفته شده بود که به دلیل حضور وزیر ارشاد از اساس باطل میشد. الان البته درجه بندی برای فیلمهایی که لازم داشته باشد، انجام میشود و این فقط هشداری به خانوادههاست که بدانند.
سیدضیا هاشمی گفت: دقیقا این فرهنگسازی میکند.
امیر قادری گفت: باوری که مشروعیت داشته باشد. که وقتی خانوادهها میبینند، بگویند پس کودکم را نبرم.
هاشمی ادامه داد: در آمریکا کسانی که درجه بندی میکنند، معلوم نیست چه کسانی هستند. با یک لیموزین سیاه میآیند، انجام میدهند و میروند و درواقع برای دولت هم نیست و برای سندیکا است ولی اینجا سندیکا یک شوخی است. ما سندیکای بزرگی هستیم و فیلمهای بزرگ سینما اکثرشان برای ما هست و محلی از اعراب نداریم.
حبیب ایل بیگی بیان کرد: البته به نظرم میآید آن نکته مدنظر شما برای این موضوع بحث گروههای غیررسمی و NGO است که به هر حال افرادی با انگیزه دفاع از حقوق یک عدهای دور هم جمع میشوند. حمایت از حقوق کودکان و بسیاری از چیزهای این چنینی قطعا میتواند بسیار جذاب باشد و پیشنهاد بدهند تا اینها موافقت یا مخالفت کنند. ما به دلیل اینکه خیلی چیزها مانند حزب نداریم، انتخابات ما حزبی نیست و به یکباره به سرعت میخواهیم برای کشورمان یک تصمیم بزرگ بگیریم، و این را به احساسات مردم می سپاریم.
در ادامه، آرش خوشخو مطرح کرد: در کشور ما، قانون سو تفاهم زاست و نسبت به آن مقاومت میشود در حالی که تجربه ثابت کرده حرکت اجتماع ما که رو به جلو است، قبلا پیشروی و عقب نشینی بوده و این دیگر عادی شده است. مثلا رادیوی ما فلان موسیقی را پخش کند یا نکند. اول که پخش میشود، مقاومت بسیار شدید است. 6 ماه بعد کمتر و بعد دیگر عادی میشود. در همین بحث درجه بندی سنی یا ممیزی هم باید با این روش پیش برویم.
وی در ادامه در پاسخ به پرسش قادری مبنی بر اینکه بزرگترین تهدیدی که در روزهای آینده پیش روی سینماست، چیست؟ مطرح کرد: به نظرم همین خطکشیهای سیاسی است که ما فراموش کنیم یک حاکمیت یک پارچه در چهل و چند سال گذشته وجود داشته است و حکومت را تقسیم کنیم و فقط یک توجیهاتی را برای تصمیمات قبلی و بعدی خوب بیاوریم. به نظر من ما با یک تصمیم گیری یکپارچه روبرو بودیم و اگر کسی بعدا نگاه کند نمیگوید این هفت سال اینگونه بوده است و این چند سال به گونه دیگر. به نظرم این نوع نگاه سیاسی را باید از سینما دور کرد. هر کسی کار خود را در مسئولیتی که دارد به بهترین شکل ممکن انجام بدهد. به نظرم این بزرگترین نیاز و تهدید است. امیدم این است که سال 1402 میزان استقبال مخاطبان از سینما واقعا امیدوار کننده بود. نکته تاریک هم این بود که تعداد فیلمهای خوب تقریبا از هر دورهای کمتر بود.
حبیب ایل بیگی در ادامه این بحث گفت: به نظر من شاید بزرگترین تهدید سینمای ایران محلی شدن آن باشد. من این همه سال در سینما هستم و فکر میکنم ما همهاش سر همدیگر را میتراشیم. اکران 1401 بسیار خوب بود، آن هم در زمانی که بعد از اتفاقات اجتماعی همان سال بخش عمده صنوف سینمایی میگفتند سینمای ایران تعطیل شد و دیگر مردم به سینمای برنمیگردند. این شاهکار به نظرم مدیون آن بخشی از سینماست که کار را تعطیل نکردند و فیلم های خود را به سینما آوردند.
وی ادامه داد: ما 400 تا 500 کارگردان سینما و عضو کانون کارگردانان داریم. بیش از 400 تهیه کننده داریم و اینها را میخواهیم چه کنیم؟ این افراد میخواهند بیشتر در سینما کار کنند و بخش اندکی در پلتفرمها هستند و در تلویزیون هم دیگر نیستند. اگر در سرمایه به کشورهای همسایه و به مخاطبان در شبه قاره فکر نکنیم، به مشکل میخوریم. چون غربیها فقط بخشی از فیلمهای ما را که جشنوارهای هستند، میپذیرند. بخش عمده سینمای ما اصلا موردپسند آنجا نیست و باید اتفاقی رخ بدهد. امید من هم به همین توان بسیار بالای هنرمندان کشورمان است که هر روز هم به آنها هم اضافه میشود. ما چون اینها را داریم باید به بازارهای جدید منطقهای فکر کنیم. بیکاری تهدید وحشتناکی است که گریبان هر مدیری را خواهد گرفت. ناگفته نماند که ما باید به ساخت فیلمهایی با هزینه کمتر و ارزانتر کمک کنیم تا تعداد بیشتری از بچهها در سینما کار کنند.
دولت جدید، چرخ را از نو اختراع نکند
سیدضیا هاشمی گفت: امید ما در دولت جدید این است که دوباره چرخ را از نو اختراع نکنیم و حتما آدمهای جدید را به عنوان وزیر سر کار بیاوریم. در جایگاههای پایین به نظرم جابجاییها غلط است و اتفاق خوبی نیست و این همه تجربه را نباید کنار گذاشت. امیدمان این است که آدمهای مختلف حضور افرادی را به رییس جمهور توصیه نکنند که اساسا مساله شان فرهنگ نیست و فقط به دنبال پست هستند.
سجاد نوروزی در پایان سخنان خود مطرح کرد: واقعا باید برنامه توسعه سینمای ایران را شکل داد و کمپانی محور بشود. آدم های بی نام و نشان که دغدغه هنر ندارند و جنس آنها هنر نیست، به عنوان تهیه کننده وارد سینما نشوند. اساسیترین دغدغه من به عنوان یک دهه شصتی این است که حوصله، توان و تکرار گذشته در هر شکل و دورهای را ندارم. امیدوارم یک مسیر جدید و باب نویی برای سینما و فرهنگ باز شود و به استانداردهای مشخصی برگردیم. دیگر در این سن واقعا دچار آلرژی میشوم وقتی میبینم میخواهند چرخ را از نو اختراع کنند. این را دیگر نه جامعه کشش دارد و نه فرصت آن وجود دارد.
محمدحسین فرحبخش در پایان خاطرنشان کرد: من آرزو میکنم مملکت به آرامش مطلق برسد. اگر خدایی نکرده کسانی که آزمایش خود را پس داده و موفق هم نبودهاند و سر سفره آقایان خاتمی، میرسلیم، مسجدجامعی، صفار هرندی و... نشستند در حالی که نگاه این افراد زمین تا آسمان با هم تفاوت داشته است، سرکار نیایند و چهرهها و اندیشههای جدید پست و مقام بگیرند و رانت خواری کنار برود.
نظر شما