• زنگ را بزن!

    زنگ را بزن!

    ظاهر ماجرا را که حساب کنید، بله، چه پهلوان‌های امروزی و چه پهلوان‌های قدیم، بالاخره پهلوانند، در مسابقات مختلف شرکت کرده و پشت همه حریفان را به خاک رسانده‌اند، سری بین سرها درآورده‌اند و بازوبند پهلوانی گرفته‌اند.

  • نخل‌های سر به‌دار یادمان نرفته است

    نخل‌های سر به‌دار یادمان نرفته است

    چه نسل اولی باشید و چه نسل دوم، سوم و... . فرقی نمی‌کند. اگر «شلمچه» را ندیده باشید، بارها و بارها نامش را شنیده‌اید.

  • روزی که «محمدعلی» به مشهد آمد

    روزی که «محمدعلی» به مشهد آمد

    اگر توی خانه خودشان، فامیل و همسایه تلویزیون نداشتند، باید ساعت ۵ صبح خودشان را می‌رساندند به قهوه‌خانه یا کله‌پزی که تلویزیون داشته باشد و بتوانند پخش زنده مسابقه «کلی» را مثلاً با جوفریزر تماشا کنند.

  • چراغ اول

    چراغ اول

    فوتبال از آن مقوله‌هایی است که سرش را بگیری، پایش ممکن است برسد به عالم سیاست ... پایش را بگیری، سر و کله‌اش در محوطه ۱۸ قدم سیاست پیدا می‌شود! جذابیت، زیبایی، زشتی و شورانگیزی فوتبال را نمی‌شود فقط به مستطیل سبز و ورزشگاه‌های صد و چند هزار نفری محدود کرد.

  • بله ... کارِ من بود!

    بله ... کارِ من بود!

    درست ۱۰۲ سال پیش مثل امروز، ژنرال «آیرونساید» انگلیسی فرمانده قوای انگلیس در ایران و همه نیروهای انگلیسی و هندی، ظاهراً دُمشان را گذاشتند روی کولشان و خاک ایران را ترک کردند.

  • این سفیر کوچک فرهنگی

    این سفیر کوچک فرهنگی

    وقتی در قرن ۱۹ میلادی «ریچارد هیل» نخستین تمبر جهان را با تصویر ملکه ویکتوریا به چاپ رساند هدفش این بود کاری کند تا از این به بعد، هزینه ارسال پاکت‌های پستی به جای شخص گیرنده، توسط فرستنده پرداخت شود. اما فکرش را نمی‌کرد روزی این تکه کاغذ نه‌چندان ارزشمند، در ردیف مهم‌ترین دارایی‌های بزرگ‌ترین کلکسی