در ماه محرم عزاداری برای امام حسین(ع) یکی از سنتهای بیبدیل و فراموشناشدنی شیعیان و حتی پیروان مذاهب و ادیان دیگر است که بازخوانی درست و تبیین صحیح آن میتواند نقش مهمی در بازسازی فرهنگ اسلامی ایفا کند. البته این تاثیرگذاری اجتماعی در مقاطع مختلف تاریخ هم بروز یافته است، هر چند گاهی با یکسری مطالب یا رسوم ناصحیح آمیخته شده است.
به مناسبت ایام شهادت امام حسین(ع) با مجید معارف؛ استاد دانشگاه تهران درباره موضوعاتی چون اصلاح فرهنگ جامعه توسط سخنرانان مذهبی، تبیین عقلانی و دور از خرافه از عاشورا گفتوگو کرده ایم که در ادامه میخوانید؛
در شرایط فعلی جامعه و جهان مهمترین مباحثی که اهل منبر باید در مجالس عزا مطرح کنند چیست؟
تاریخ را برای چه مطالعه میکنیم؛ حتی در قرآن کریم سرگذشت پیامبران که بخشی از تاریخ گذشته بشر است برای چه مطرح میشود؟ قرآن کریم فرموده است: لَقَدْ کَانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبَابِ ۗ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفْتَرَیٰ وَلَٰکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَتَفْصِیلَ کُلِّ شَیْءٍ وَهُدًی وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ؛ در بازخوانی سرنوشت پیامبران، عبرتهایی برای خردمندان است یا گاهی بعد از ذکر یک واقعه تاریخی میگوید: ان فی ذلک لایه. در این ماجرا یک آیه و عبرتی وجود دارد؛ بازخوانی مطالب مرتب با کربلا و احوالات امام حسین(ع) و از طرف دیگر نگاهی به کارنامه سیاه بنیامیه باید برای ما سرشار از عبرتها و درسها باشد.
بیش از هر چیزی لازم است که یک منبری مردم را با فلسفه و اهداف قیام حسینی(ع) آشنا کند؛ این کار را امام حسین(ع) انجام دادند و وقتی از مدینه به سمت مکه رفتند فرمودند: انی لم اخرج بطرا و اشرا و مفسدا؛ انما خرجت لطلب الاصلاح؛ امام حسین(ع) هدف را با صدای بلند و با صراحت بیان فرمودند که حرکت من برای دنیا و حکومتداری و سیاستبازی و جمعآوری ثروت و مال و ظلم به دیگران نیست، بلکه قصد دارم در امت جدم اصلاحاتی انجام دهم و با بدعتها مبارزه کنم؛ ایشان در موارد دیگری فرمودند که آیا نمیبینید به حق عمل نمیشود و باطل گسترش پیدا کرده است؟ فرمودند قصد دارم به سیره جدم و پدرم عمل کنم. بنابراین مهمترین کار یک منبری آشنا کردن مردم با فلسفه و اهداف قیام حضرت سیدالشهداء(ع) است.
البته در کنار بازگو کردن اهداف قیام حسینی(ع) میتوان از نابرابری و بیعدالتی هم سخن گفت؛ قیام امام حسین(ع) در برابر یزید و ابن زیاد و عمر سعد و ... یک جنگ نابرابر بود؛ تعداد محدودی در لشکر امام(ع) در برابر هزاران نفر در لشکر این افراد خبیث ایستادند و دشمن بیرحمی را به اوج رساند؛ یعنی نه تنها کشتند بلکه خیمهها را هم به آتش کشیدند و آب بر کودکان و زنان بستند و خانواده امام حسین(ع) را به اسیری بردند و مورد جسارت و اهانت قرار دادند. عمق قساوت قلب را به نمایش گذاشتند و اینها دل انسان را به درد میآورد و اشک را جاری میکند. لذا این بخش میتواند قسمتی از سخنان منبریها را تشکیل دهد و مردم را با خوی درنده و قساوت قلب لشکریان یزید و عمق مظلومیت حسین(ع) و یارانش آشنا کند. به خصوص اینکه با استفاده از ماجرای کربلا میتوانیم حوادث امروز جهان اسلام و آنچه را در غزه میگذرد برای مردم تبیین کنیم.
روضه و مقتل بخش مهم مجالس حسینی است. البته گاهی بر منابر مسائلی مطرح میشود که فاقد سند و حتی وهن حضرات معصومین(ع) است. نگاه شما به عنوان کسی که با قرآن و حدیث مأنوس هستید و اعتبار متون برایتان اهمیت دارد به این موضوع چگونه است؟
کلیات واقعه عاشورا و قطعیات آن به قدری دلخراش است که نیازی به بیان جزئیات برای گریه گرفتن و اشک درآوردن نیست؛ اینکه یک جمعیت اندکی یعنی کمتر از ۱۰۰ نفر(مشهور است که شهدای کربلا ۷۲ نفرند گرچه نامهای بیشتری در گزارشات تاریخی قابل رصد است) در برابر هزاران نفر قرار بگیرند، در حالی که چند روز آب نخورده و تشنه هستند دلاورانه میجنگند و تعدادی از دشمنان را به جهنم میفرستند و شهید میشوند و متاسفانه بدن آنان زیر سم اسبان له شده و سرهای شهدا بر نیزه رفته و وارد کوفه کردند و از آنجا به شام فرستادند و جنگ نابرابر با انواع وحشیگریهایی که در حق امام حسین(ع) و یارانش و اهل بیت او اعمال شد رخ میدهد و بر شنونده تاثیر بسیاری میگذارد.
اگر منبری و مداح با اخلاص همین مطالب قطعی و کلی را بگوید دل هر مخاطبی را میسوزاند و نیازی نیست ما به ذکر مطالبی جزئی و نادرست از کتبی که معمولا معتبر نیست مانند «روضه الشهدا» بپردازیم که سندیت تاریخی ندارد. کتاب روضه الشهدا دستمایه مداحان شد و به قول شهید مطهری روضهالشهداخوانی میکردند و بعد از مدتی مشهور به روضهخوانی شد؛ ملاحسین کاشفی سبزواری با استفاده از تخیلاتش، مطالبی را در روضه نوشت که هیچ منبع و مأخذ تاریخی ندارد.
در دوره معاصر نخستین کسی که در این زمینه با معیارهای علمی به تحقیق پرداخت مرحوم محدث نوری بود؛ ایشان گاهی احادیث و اخبار ضعیف را نقل کرده است ولی کار ایشان در مورد حادثه کربلا و ذم روضههای ساختگی کار بزرگی بود تا جایی که شهید مطهری در حماسه حسینی از کار محدث نوری تمجید کرده است؛ ایشان کتابی به نام «اللؤلؤ و المرجان» در مورد آداب منبر و روضهخوان نوشته است؛ کتاب او کتاب خوبی است که بنده آن را مطالعه کردهام؛ عصاره این کتاب این است که یک منبری و مداح برای اینکه روضهخوانی کند اولاً، نیازمند صداقت و راستگویی است که متوسل به روضههای دروغین نشود و نخواهد با توسل به هر مطلب بیاساس اشک مخاطب را دربیاورد؛ او اولین وظیفه در مداحی را واقعگویی و راستگویی میداند و اینکه از دروغ مایه نگذارد. ثانیاً، اخلاص یعنی یک منبری باید اخلاص را در خودش پرورش داد باشد و همین حقایق را هم مخلصانه بیان کند تا کلامش بر مخاطبان اثرگذار باشد؛ محدث نوری در کتاب لؤلؤ و مرجان نمونههای بسیاری از اخبار مشهور در واقعه کربلا را نقل و مورد نقد قرار داده است که به یک مورد آن اشاره میکنم.
مشهور است که آلالله را در چهلم واقعه جانسوز کربلا از شام به کربلا آوردند و اینها زیارت کردند و بعد وارد مدینه شدند، ولی ثابت میکنند چنین چیزی درست نیست و کربلا در مسیر برگشت اهل بیت(ع) از شام به مدینه نبود و بعد شهید مطهری در حماسه حسینی که در سه جلد نوشتهاند به تحریفات واقعه عاشورا پرداختهاند؛ این تحریفات در مورد اهداف و علل قیام امام حسین(ع) و درباره مطالبی است که درباره این واقعه بیان شدهاند.
بنابراین به منبریها و مداحان توصیه میکنم که اگر با اخلاص مردم را با کلیات واقعه عاشورا آشنا کنید، اشک از دلهای آماده سرازیر خواهد شد، چنانچه در دوره ائمه(ع) کسانی چون دعبل خزاعی اشعاری در مورد عاشورا میخواند و ائمه و اهل بیت(ع) گریه میکردند و تفصیل و داستانسرایی در کار نبود و خلق وقایع نداشتند و اگر گاهی منبریها مطالبی میگویند، باید از کلمه «زبان حال» استفاده کنند و چیزی را به امام نسبت ندهند، زیرا سند آن روشن نیست.
معیار و ملاک تشخیص حرف صحیح و غلط در منبر چیست؟
عقلانیت میتواند کمک بسیاری کند؛ گاهی اوقات انسان حوادث و مطالبی را به عنوان اتفاقات واقعه عاشورا میشنود که با عقلانیت حادثه کربلا هماهنگ نیست؛ در عاشورا بنا نبود که امام حسین(ع) و یاران ایشان از امدادهای غیبی و قوانین خارقالعاده در آفرینش استفاده کنند و حادثه بشری بود؛ مثلا وقتی کسی در مبارزه تن به تن قرار گرفت یک یا چند نفر را میتواند از بین ببرد و بعد او را تیرباران کردند و به شهادت رسید، ولی اگر بگوییم فلان فرد ۲۰۰ نفر را کشت و بعد دوباره به سمت امام حسین(ع) برگشت و امام حسین(ع) او را تأیید و تشویق کرد و دوباره رفت تا افراد دیگری را بکشد، این سؤال مطرح میشود که یک رزمنده هرچند قوی باشد میتواند ۲۰۰ نفر را بکشد و بقیه فقط نظارهگر هستند و به سمت او تیر پرتاب نمیکنند و با شمشیر به او یورش نمیبرند؟ در حادثه کربلا سپاهیان یزید به اصول انسانی مقید نبودند که بخواهند یکنفره در برابر یک رزمنده سپاه اسلام بجنگند و مبارزه کنند؛ اگر یک نفر را در برابر یک نفر میفرستادند و کشته میشد، دوباره حاضر نمیشدند که اینگونه مبارزه کنند، بلکه دستهجمعی به او حمله میکردند؛ به این نگاه عقلانیت میگویند، زیرا برخی مطالب طبق استانداردهای بشری قابل باور نیست. ضمن اینکه این وقایع باید در کتب تاریخی معتبر و با اسناد معتبر نوشته شده باشد.
چه کسی واقعه عاشورا را روایت کرده است؟ اگر امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) مطالبی فرموده باشند و با سند معتبر به ما رسیده باشد میپذیریم ولی اگر از شاهدان اصلی ماجرای کربلا چیزی به دست ما نرسیده است نمیتوانیم صرفا با ذکر «راوی میگوید» چنین مطالبی را نقل کنیم آن هم مطالب محیرالعقولی که در ظرف طبیعی یک انسان قابل تحقق نیست و با این پیشفرض که امام حسین(ع) قصد نداشتند با معجزه این واقعه را پیش ببرند و اگر چنین بود الگو گرفتن از کربلا ممکن نبود.
آیا قیام امام حسین(ع) با توجه به عصمت و علم امام میتواند دربردارنده عبرت باشد؟
امام حسین(ع) میدانستند چه میکنند و چه نهضتی را به پا میکنند و انتهای آن هم ختم به شهادت است. آیا این حادثه میتواند عبرتآموز باشد؟ اولاً، مگر علم و عصمت به انجام کار و پیش بردن اهداف در اختیار پیامبران الهی نبوده است؟ قطعا انبیاء نسبت به ائمه(ع) از عصمت و علم بهرهمندتر بودهاند؛ خداوند در مورد پیامبر اکرم(ص) فرمود ایشان اسوه حسنه بودند؛ پیامبر(ص) در مسیر اهداف خود محکم و مقاوم بودند چون خداوند امر فرموده بود؛ پیامبر(ص) معصوم هستند ولی آیا وقتی مثلا در جنگ احد مجروح شدند درد و رنج احساس نکردند و متاثر نشدند؟ آیا ایشان روئینتن بود؟ خیر، پیامبر(ص) طبق روایت صحیح در این جنگ مقاومت کردند و پیشانی و دندان مبارکشان صدمه دید، ولی کار ایشان مایه عبرت و الگو برای ماست و از ایشان مقاومت میآموزیم.
امام حسین(ع) علم و عصمت داشتند و میدانستند کارشان به شهادت ختم خواهد شد، ولی چه اشکالی دارد و اتفاقا برای ما درس است که در برابر دشمنان دین بایستیم، هرچند ممکن است منجر به شهادت شود و مطمئن هم شویم که به شکست ظاهری خواهیم رسید؛ امروز تاریخ قضاوت میکند که امام حسین(ع) در کار خودش موفق بود و باعث رسوایی یزید و یزیدیان شد و این مایه الهام برای همه آزادگان جهان است تا جایی که کسی مانند گاندی که علم و عصمت امام حسین(ع) را ندارد از حرکت و قیام امام عبرت گرفت و رهبر مبارزات ضداستعماری علیه انگلستان شد. بنابراین درس و عبرتگرفتن از امام حسین(ع) و یارانشان تحت تاثیر اعتقادات درونمذهبی مانند اعتقاد به علم و عصمت امام قرار نمیگیرد و ایشان تا ابد میتوانند به عنوان پیشوای مردم جهان باشند.
علی فرجزاده
نظر شما