در زندگی روزمره و شهری، کافه رفتن یکی از گزینه ها برای پر کردن اوقات فراغت شده است. همه ما ساعاتی از تفریحمان را در کافه ها و به خوردن قهوه و نوشیدنی های سرد و گرم میپردازیم. کافه رفتن و وقت گذراندن در کافه ها امروزه به امری مهم تبدیل شده است که در اینجا به تاریخچه و شکلگیری آنها میبپردازیم.
وقتی به معنی کافه از منظر اجتماعی نگاه میکنیم، کافه یعنی آن نوع از فضای عمومی که احتمالا نسخه های ابتدایی آن را میتوان از حدود دهه ۳۰ خورشیدی در شهرهای بزرگ ایران سراغش را گرفت. توسعه مدرن یا روزآمد قهوه خانه های سنتی ایران رفته رفته تبدیل به کافی شاپ های مدرن امروزی شده است. در روند توسعه و تغییر کافه ها میتوان گفت که قهوه خانه سنتی را ارتقا داده و آن را تصحیح و تکمیل کنیم. کافه معمولا اقشار بیشتری از مردم را به خود راه میدهد. در آن زمان حضور زنان در کافه ها خیلی کمرنگ بوده و یا اصلا وجود نداشته است. اما به مرور زمان این هنجار اجتماعی شکسته میشود، زن ها که تقریبا جایی در قهوه خانه سنتی نداشتند و حضور شان به شدت کمرنگ بوده است، بالاخره به کافه ها میآیند و اقشار فرهیختهتر مردم هم در کافه ها حضور می یابند. رفته رفته این هنجار ها دستخوش تغییر میشود و کافه ها به شکل امروزی در میآیند.
آیا کافه ها پدیده های جدید و غرب زده ای هستند؟
به اعتقاد تاریخ شناسان، کافه ها از نوع سنتی و به لحاظ تاریخی پدیده هایی جدید و از غرب آمده نیستند و قدمت تاریخی آنها به دوران شاه تهماسب میرسد که تحت تاثیر قهوه خانه های عثمانی قرار گرفته بود. در دربار صفوی مقامی به نام (قهوه چی) به وجود آمد و اولین قهوه خانه ایران به روایتی در قزوین توسط شاه تهماسب ایجاد شد. موضوعی که بزرگان درباره آن اتفاق نظر دارند این است که در زمان شاه تهماسب صفوی قهوه و قهوه خانه در ایران وجود داشته است.
قهوه را زائران ایرانی خانه کعبه و بازرگانان، پس از بازگشت از مکه و سرزمین های عربی در اواخر قرن ۹ یا اوایل قرن ۱۰ هجری به ایران آوردند. رسم قهوه نوشی ظاهرا از سرزمین عثمانی به ایران آمد. هنگامی که قهوه وارد ایران شد ابتدا در دربار پادشاه وجود داشت و تنها پادشاهان و درباریان میتوانستند از آن استفاده کنند. قهوه خانه ها در دوره صفوی از اهمیت بالای برخوردار بودند شاه عباس علاوه بر اینکه برای شنیدن اشعار شاعران به آنجا می رفت مهمانهای خارجی خود را برای پذیرایی به قهوه خانه ها می برد.
شکل گیری فضای کافه ها
قهوه خانه ها مکانی بود که در آن قهوه سرو می شده است. شکل آنها بسیار متفاوت از فضای امروزی بوده و در آن ها قهوه به روش کاملا سنتی سرو می شده است. به تدریج فضایی برای نقل قصه و روایت نیز شکل می گیرد. همچنین در آن روزها، سینما، تلویزیون و رادیو نبوده و در واقع چنین فضایی جنبه رسانه ای داشته است. به تدریج صنف های خاصی به قهوه خانه ها می آیند. کاشی کارها و نقاشان در قهوه خانه ای خاص دورهم جمع می شوند و در جای دیگری بناها و نجارها قهوه خانه را پاتوق میکنند. البته قهوه خانه ها کاربردهای فصلی و تاریخی خودشان را داشته اند؛ برای مثال در ایام فراغت از کشاورزی، رفت و آمد مردان به قهوه خانه زیاد می شد و نمایش ها و مناسکی نیز در این قهوه خانه ها برقرار بود.
معماری و برنامه های ادبی کافه ها
معماری قهوه خانه های آن زمان در شهرهای گوناگون ایران متاثر از ویژگی های ساختمان ها و فرهنگ ساکنان آن شهر و نیازهای آنها بوده است. در تهران قهوه خانه ها، یک فضای سر باز با حوض و باغچه داشتند که آب جوی خیابان یا قنات در آن جاری بود. قهوه خانه ها محل نشست و برخواست اشخاص گوناگون به خصوص اهل فرهنگ و شاعران اشراف و صرف غذاهایی مانند آبگوشت بود.
نقالی، شاهنامه خوانی، شعرخوانی، غزل خوانی، مشاعره، قصه گویی، مناقب خوانی، مدایح خوانی و سخنوری، ترنابازی، بازی شاه و وزیر و فال حافظ و... در برخی از قهوه خانه ها، برنامه موسیقی و رقص و آواز و نمایش روحوضی نیز از دیگر برنامه های سرگرم کننده در قهوه خانه بود.
گذر تاریخ و تغییر شکل کافه ها در دوره پهلوی
ایران در اواخر دوره قاجار و در دوره پهلوی دچار تحولات فرهنگی بسیار شد و بسیار از فرهنگ غرب تاثیر پذیرفت. فضاهای جمعی و عمومی مانند هتل، سینما، تماشاخانه یا تئاتر، باشگاه و کافه از اولین مکان هایی هستند که تحت تاثیر این فرهنگ درکشور ما شکل گرفتند. رواج مسافرت به غرب بین قشر مرفه جامعه ایرانی آن روزها و بازگشت دانشجویان ایرانی اعزام شده به خارج از کشور که با کافه و کافه نشینی آشنا شده بودند، باعث شد فرهنگ کافه نشینی در جامعه رواج بیشتری پیدا کند.
این بار کافه به معنی اروپایی اش به ایران وارد شد. افرادی که پس از بازگشت از غرب در مناصب دولتی و مشاغل فرهنگی مشغول به کار میشدند و پاتوقشان کافه های مختلف شهر بود. کافه و کافه نشینی جزئی از فرهنگ روشنفکری ایرانی از سال های دهه بیست به بعد به شمار می رود. سالها قبل از آنکه مکان های فرهنگی مدرن مثل گالری های نقاشی، تئاتر شهر، تالار رودکی، موزه هنرهای معاصر، کتابخانه های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و فرهنگسراها احداث شوند، کافه های روشنفکری تهران، تنها پاتوق و محل گردهمایی و دیدار چهره های شاخص ادبی، هنری و سیاسی روشنفکری ایران بود. در واقع با مدرن شدن تدریجی جامعه ایران و رشد طبقه متوسط و ظهور جریانهای روشنفکری و اهمیت یافتن فضاهای عمومی، بعضی از کافه های تهران به پاتوق و محفل روشنفکران و نویسندگان ایرانی بعد از مشروطه تبدیل شدند. در دوره صفویه و قاجاریه علاوه بر شاعران و هنرمندان عموم مردم عادی (فقیروپولدار) هم به قهوه خانه ها میرفتند اما در دوره پهلوی معمولا شاعران و نویسندگان و روشنفکران به کافه ها رفت و آمد می کردند و عامه مردم به ویژه طبقه کارگر و فقیر در کافه ها جایگاهی نداشتند و با همان قهوه خانه ها انس گرفته بودند.
اولین کافه ادبی
۹۷ سال قبل، در سال ۱۳۰۶ مردی ارمنی به نام خاچیک مادیکیانس از روسیه به تهران مهاجرت کرد و در شرق پل حافظ در خیابان نادری آن زمان، جمهوری فعلی کافه ای بنا کرد که ظرف مدت کوتاهی به پاتوق نویسندگان و روشنفکران ایرانی تبدیل شد. کافه ای که در آن برای نخستین بار غذاهایی مثل بیفتک، بیف استروگانوف و نوشیدنی هایی مثل کافه گلاسه، قهوه ترک و قهوه فرانسه به مشتریان عرضه شد. کافه ای که اعتبار و شهرت اش را مدیون چهره های ادبی سرشناسی چون جلال آل احمد، صادق هدایت و نیما یوشیج است که روزگاری از مشتری های ثابت و پروپاقرص این کافه بودند و با حضورشان و بحث های داغشان، فضای آنجا را گرم می کردند.
خرده فرهنگ های کافه
فرهنگ هایی از جمله نوع پوشش برای حضور در فضاهای عمومی، حضور زنان در این فضاها، تشکیل پاتوق های فکری و فرهنگی، ورود غذاهای جدید و نوشیدنی های متفاوت، انجمن های ادبی و... رفته رفته باعث فرم دادن و شکل دادن به فضای کافه ها و جایگاه اجتماعی و فرهنگی آنها در جامعه شده است.
کافه های ادبی و روشنفکری ایران درسالهای بیست، سی و چهل بیشتر در مراکز شهرهای تهران، تبریز و رشت مستقر بوده است. این شهرها به دلایل گوناگون تاریخی و اجتماعی نخستین الگوهای ورود مدرنیته در ایران هستند. نخستین بار صنعت و فناوری های مرتبط با آن در حوزه فرهنگ مانند صنعت چاپ، از این شهرها وارد ایران شد. بیشترین روشنفکران و سازندگان مدرنیته ایرانی در همین شهرها زندگی میکردند و بعدها این کنش در شهرهای دیگر نیز رواج پیدا کرد. در دوره پهلوی اول شاهد ظهور پاتوق هایی در شکل و شمایل رستورانها همراه با مهمانخانه ها بودیم. این نوع ظهور پاتوقها در خیابانهای بالای شهر که محل عبور و مرور طبقه بالای شهری و متوسط به بالا بود، دیده میشد. در این پاتوقها اکثر روشنفکران و رجال سیاسی و فرهنگی کشور و همچنین خارجیها رفت وآمد می کردند.
سنت کافه نشینی، متأثر از روشنفکران فرانسوی
سنت کافه نشینی روشنفکران ایرانی متاثر از سنت دیرپای کافه نشینی روشنفکران اروپایی به ویژه روشنفکران فرانسوی، از قبیل ژان پل سارتر، آلبر کامو و سیمون دوبوار بود. برخلاف امروز که کافه های مدرن عموما در خیابانها و مناطق بالای شهر تهران دایر شده اند، کافه های ادبی و روشنفکری ایران در سالهای دهه های بیست سی و چهل بیشتر در مرکز شهر تهران و حوالی خیابانهای نادری استانبول و لاله زار مستقر بود.
عارفه هدایتی_خبرنگار تحریریه جوان قدس
نظر شما