تحولات منطقه

سینمای ایران از فقر ژانر رنج می برد و این کمبود در ژانر جنایی و پلیسی که جزو ژانرهای پرطرفدار در سینمای جهان است، بیشتر به چشم می خورد.

وقتی جنایتی رخ می‌دهد برای جلوگیری از تکرار آن باید به جامعه آگاهی داد و چه رسانه‌ای اثرگذارتر از سینما؟
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

به گزارش قدس آنلاین، بضاعت کم سینمای جنایی و پلیسی باعث شده تا کفه فیلم های کمدی در فروش سنگین تر شود و سینمای اجتماعی که می توانست علاوه بر جنبه سرگرم کنندگی، کارکردهای آگاهی بخشی و بازدارندگی از جرم هم  داشته باشد به محاق برود. در میان فیلم های جنایی سالهای اخیر، آثاری که با موضوع مواد مخدر گره خورده بود، بخت بهتری در تولید و اکران  داشتند، این درحالیست که پرونده های جنایی و قتل های عجیب و پپچیده، می توانست دستمایه نگارش فیلمنامه قرار بگیرد اما بیم توقیف، سازندگان را از اقتباس پرونده های جنایی مشهور باز داشته است درمورد اخیر، فیلم «بی بدن» که بخاطر شباهت های قصه اش به پرونده جنایی آرمان و غزاله، شکایت خانواده مقتول را در پی داشت ولی سازندگان فیلم اعلام کردند که فیلمنامه با اقتباس از چند پرونده جنایی نوشته شده نه یک پرونده خاص و فیلمشان را از خطر توقیف رهانیدند.

سید امیر سیدزاده که دو سال پیش بنا داشت مستند داستانی «فرزندکشی» را براساس پرونده قتل بابک خرمدین توسط والدینش بسازد با بن بست مواجه شد و این فیلم با مرگ عامل اصلی جنایت یعنی اکبر خرمدین (قاتل و پدرمقتول) ناتمام ماند.  

به گفته سیدزاده آن زمان که باید چنین سوژه‌ای مورد حمایت قرار می‌گرفت از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تایید نشد. حالا هم می‌توان گفت که این اتفاق به فراموشی سپرده شده چرا که پدر زنده یاد بابک خرمدین فوت کرده و مادرش نیز از زندان آزاد شده است.

او هدف ازتولید چنین مستندی را بررسی و نمایش یک آسیب اجتماعی بزرگ در جامعه امروزی با موضوع فرزندکشی دانسته و می گوید: این جنایت ناشی از فقر فرهنگی، فقر اقتصادی و فقر آموزشی در جامعه است که می توان با ارائه راهکارهای مناسب چنین مشکلاتی را برطرف کرد.

* چه رسانه ای اثرگذارتر از سینما؟!

این تهیه کننده درباره اینکه چرا فیلمهای اقتباسی از پرونده های جنایی واقعی در سینمای ایران ساخته نمی شود به خبرنگار ما می گوید: تولید فیلم های جنایی و پلیسی اگر با استانداردهای درست ساخته شود می تواند نقش مهمی در آگاهی بخشی برای پیشگیری از وقوع جرم داشته باشد اما در کشور ما محدودیت هایی از سوی سازمان های امنیتی و نظامی و حتی سازمان سینمایی برای ساخت آثار جنایی و پلیسی وجود دارد در حالیکه اگر قرار است در این حوزه فیلم های خوب و اثرگذار ساخته شود،  نیازمند همکاری پلیس، دادگستری و سازمان های امنیتی هستیم تا اجازه دهند به دور از سانسورهای رایج و با هدف آگاهی بخشی به جامعه و پیشگیری از وقوع جرم، چنین فیلم هایی ساخته شود.

سیدزاده در پاسخ به اینکه بیشترین ممانعت از سوی دستگاه های امنیتی و قضایی است یا خانواده طرفین ماجرا که برای حفظ آبرو با ساخت چنین آثاری مخالف اند، عنوان می کند: خانواده های طرفین پرونده های جنایی، بخش بسیار جزئی از ماجرا هستند. وقتی جنایتی رخ می دهد برای ممانعت از تکرار دوباره آن باید به جامعه آگاهی داد و چه رسانه ای اثرگذارتر از سینما؟! وقتی قرار است به جامعه آگاهی بدهیم بایستی سعه صدر در خانواده ها بالا برود و نسبت به اثرات انتشار چنین تولیداتی توجیه شوند بویژه با صحبت هایی که از سوی مسوولات امنیتی و قضایی با آنها می شود تا برای جلوگیری از تکرار جنایت، همکاری و همراهی کنند.

او یادآور می شود: البته حریم خصوصی و حق شکایت محفوظی برای خانواده ها وجود دارد که می توانند شکایت کنند اما باید به اصل قضیه توجه کرد که در کلان ماجرا، تاثیرگذاری و آگاهی بخشی جهت جلوگیری از تکرار این اتفاقات برای کل  جامعه اثرگذار است و بایستی خانواده ها این موضوع را درک کنند.

* سیاه نمایی کی مصداق می یابد؟

سیدزاده با رد این فرض غلط که ساخت آثار جنایی باعث ترویج خشونت در جامعه می شود، می گوید: برای حل مسئله نباید صورت مسئله را پاک کرد. پلیس و دستگاه های امنیتی و قضایی در این موارد، نگران خدشه دار شدن موقعیت خودشان هستند اینکه در چگونگی برخورد با پرونده های جنایی، وظیفه شان را به درستی انجام داده اند یا نه.

تهیه کننده فیلم «پاسیو» می افزاید: عدم آموزش های لازم  چه در بخش فرهنگی و آموزشی و چه در بخش هشدارهای پلیسی و امنیتی، باعث می شود که چنین جنایات و فجایعی رخ دهد. متاسفانه گاهی در تشریح مسئله برای حل آن به کوتاهی دستگاه های مربوط می رسیم و اگر این کوتاهی در یک فیلم سینمایی نشان داده شود شاید به جایگاه دستگاه پلیسی، امنیتی و قضایی لطمه بزند به همین دلیل مانع ساخت فیلم های جنایی اقتباسی از پرونده های واقعی می شوند در حالیکه این راه حل نیست بلکه بایستی بدور از اعمال سلیقه های شخصی اجازه بدهند که این آگاهی بخشی به جامعه شود.

به باور او، سیاهنمایی در یک فیلم و سریال زمانی مصداق می یابد که اتفاقی در واقعیت رخ نداده باشد درحالیکه وقتی فیلمی براساس پرونده ای واقعی ساخته می شود، سیاه نمایی معنایی ندارد چون خود اتفاق سیاه است.

تهیه کننده فیلم «مادر قلب اتمی» با بیان اینکه برای رسیدن به روشنایی، گاهی باید از تاریکی عبور کرد، خاطرنشان می کند: چطور می توان درباره تبعات اجتماعی جنایت صحبت کرد ولی ابعاد جنایت را شرح نداد؟ ساخت فیلم های ژانر جنایی پلیسی، انعکاس واقعیت و آموزش به مردم و خانواده هاست.

او با تاکید بر اینکه حذف صورت مسئله، راه حل نیست و اخبار جنایی از مردم پنهان نمی ماند، می گوید: وقتی پرونده های جنایی به صورت شفاف برای مردم بازگو نشود، بازار شایعات هم پیرامون آنها از سوی رسانه های زرد داغ می شود در حالیکه اگر نهادهای مربوطه به درستی و با شفافیت، اطلاعات اتفاقات رخ داده را به مردم که محرم راز هستند منتقل کنند قطعا جلوی شایعات گرفته می شود.

سیدزاده اضافه می کند: وقتی نهادهای زیربط، وظیفه اطلاع رسانی خودشان را به درستی ایفا نکنند، مردم برای پی بردن به ماجرا به شایعات و اخبار کذب توجه می کنند، اینجاست که نقش انعکاس واقعیت از سوی نهادهای  مسوول اهمیت می یابد و یکی از ابزارهای آگاهی بخش، سینما است.

* لزوم همکاری مدیران سینمایی با فیلمسازان

تهیه کننده فیلم «تعارض» معتقد است که هنر به عنوان یک ابزار اثرگذار در این موارد یاری بخش است و می تواند جامعه را به سمت پیشگیری از جنایت سوق دهد. او یادآور می شود: پرونده مستند داستانی «فرزندکشی» برای من بسته شد، با وجود اینکه پروانه ساخت از سوی ارشاد داشت و هزینه زیادی هم برای شروع  پروژه متحمل شدم ولی به دلیل عدم صدور نامه های همکاری با دستگاه های زیربط، کار به سرانجام نرسید.

وی توضیح می دهد: می خواستیم درباره ماجرای قتل بابک خرمدین که یک فیلمساز بود و توسط والدینش به قتل رسید یک مستند داستانی بسازیم و تحقیقات میدانی زیادی هم پیرامون آن انجام دادیم ولی متاسفانه با وجود پروانه ساخت، ارشاد (دولت سیزدهم)  نامه های همکاری با ارگانهای پلیسی و قضایی را برای ما صادر نکرد و پرونده ساخت فیلم بسته شد.

سیدزاده با گلایه مندی می گوید: وزارت ارشاد که باید نهاد همکاری کننده در اینباره باشد همکاری نکرد و دلیلشان هم حفظ حیثیت و آبروی خانواده مقتول بود گویا خانواده خرمدین به مسوولان ارشاد گفته بودند که ما می خواهیم مسائل خصوصی زندگی بابک خرمدین را افشا کنیم درحالیکه اینطور نبود و مسوولان ارشاد بدون اینکه حرفهای ما را بشنوند از صدور نامه های همکاری برای ما سرباز زدند. قاتل اصلی هم در زندان فوت کرد و عملا پرونده ای که زوایای متعددی برای پرداخت و بررسی داشت، بسته شد.

این تهیه کننده در پایان تاکید می کند: تا زمانیکه نهادهای فرهنگی به وظایف خودشان به درستی عمل نکنند در بر همین پاشنه می چرخد، امیدوارم که مدیران ارشاد در دولت جدید نسبت به این موضوع نگاه بسیط تر و اهتمام بیشتری در همکاری با فیلمسازان داشته باشند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.