واقعه غمانگیز «فریبا چاردیواری» دانشآموز چابهاری که برای گرفتن کتابهای درسی خود به مدرسه رفته بود و زیر آوار دیوار فرسوده مدرسه جان باخت نیز یکی دیگر از اتفاقات تلخی که همان سال به دلیل وجود این مدارس فرسوده و ناایمن خشتی و گلی در کشور رخ داد.
وعدههای بی فرجام
وقایع تلخ مدارسی که وعده خداحافظی با آنها بارها از سوی مسئولان وزارت آموزش و پرورش با ارائه آمار و فرصتگیری دو سال به دوسال یا وزیر به وزیر، در بوق و کرنا شد و در واقع نخستین بار سال تحصیلی ۱۳۹۶ بود که «بطحایی» وزیر وقت آموزش و پرورش خبر از وجود ۳هزار کلاس درس خشتی، گلی و کانکسی داد و قول وزیر برای جمعآوری این کلاسها تا پایان سال ۱۳۹۷ بود. «حاجیمیرزایی» وزیر وقت آموزش و پرورش طی سال ۱۴۰۰ گفته بود که هیچ مدرسه خشت و گلی در کشور نداریم و جمعآوری مدارس کانکسی هم بهزودی به اتمام میرسد، اما دو سال بعد «رضا مراد صحرایی» وزیر پیشین آموزش و پرورش در شهریور ۱۴۰۲ اعلام کرد که از ابتدای دوره وزارت او یکهزارو۱۰۰ مدرسه خشتی و گلی و کانکسی جمعآوری شده است.
از وعده وزرای دولتهای مختلف در این وزارتخانه هم که بگذریم، ۲۷خرداد ۱۳۹۹ مرکز هماهنگی حوزه وزارتی آموزش و پرورش با صدور ابلاغیهای به ادارات کل آموزش و پرورش کشور بر عدم استفاده از مدارس خشتی و گلی و کانکسی تأکید کرده بود؛ با این حال فروردین سال جاری «مجید عبداللهی» معاون وقت فنی و نظارت سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور آمار مدارس کانکسی کشور را اینگونه اعلام کرد که در دو استان پرونده این مدارس بسته شده است و در ۱۷ استان نیز اصلاً آمار این مدارس زیاد نیست و تا اردیبهشت تکلیف آنها روشن میشود، اما جمعآوری مدارس کانکسی استانهای سیستانوبلوچستان، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس و آذربایجان شرقی نیازمند برنامهریزی ویژه است.
همچنین خرداد امسال «محمدعلی رضوی» رئیس مجمع خیران مدرسهساز لرستان از وجود بیش از ۱۵۰ مدرسه خشتی، گلی و سنگی در برخی از مناطق محروم این استان خبر داد و گفت این مدارس هیچگونه ایمنی ندارند و باید تخریب و مدارس استاندارد بهجای آنها ساخته شود.
بنابراین ناگفته پیداست سال تحصیلی ۱۴۰۴- ۱۴۰۳ نیز در شرایطی آغاز میشود که هنوز مدارس خشتی و گلی در برخی از مناطق محروم استانهایی نظیر سیستان و بلوچستان، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و آذربایجان شرقی دایر است و درحالی که برخی از کودکان این مرز و بوم در کلاسهای ناایمن الفبای فارسی را در محرومیت مشق میکنند، شاید امسال هم مانند سال گذشته برخی از مدارس غیر انتفاعی که در واقع «مدارسخاص» نام اصلی آنهاست؛ برای دانشآموزان مناطق اعیان نشینی همچون قیطریه تهران، منوی غذایی تدارک دیده باشند.
اعتقادی به برنامهریزی نداریم
حجتالله بنیادی؛ کارشناس حوزه آموزش و پرورش با اظهار تأسف از اینکه در کشور و حداقل به جرئت میتوان گفت در آموزش و پرورش مدیران ما یا اعتقادی به برنامهریزی و برنامهمحوری ندارند و یا از آن بیاطلاع هستند، به ما گفت: سال ۱۳۹۰ در سند تحول بنیادین آموزش وپرورش استمرار نظام مکانیابی مدارس تصویب و این وزارتخانه مکلف شد نظام مکانیابی مدارس را براساس افقی پنجاهساله طراحی کند، اما تاکنون این مهم تحقق نیافته است.
دکتر بنیادی افزود: در نقشه اجرایی سند تحول که به تازگی ابلاغ شده نیز بر تصویب استقرار نظام مکانیابی مدارس براساس نقشه آمایش سرزمین تأکیده شده است که مؤلفههای کلی آن شامل تعیین نرخ زاد و ولد مناطق مختلف کشور- اعم از محله، بخش، روستا و شهر-، نرخ مهاجرت مناطق – اعم از مهاجرپذیر بودن یا مهاجرت کردن مردم منطقه به مناطق دیگر- میشود تا مشخص شد هر سال چه تعداد مدرسه و در کدام مناطق کشور باید ساخته شود، اما هنوز خبری از تصویب آن نیست و این یک واقعیت است که نقشه راه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش پس از ۱۳ سال هنوز حداقلهای یک برنامه را ندارد و پر از اشکال و ایراد است و تا زمانی که سهم و توانمندی مدیران آموزشوپرورش از برنامهریزی و اجرای برنامهها به این شکل باشد، نه تنها ریشه مدارس خشتی و گلی در مناطق محروم کشور برچیده نخواهد شد، بلکه همچنان شاهد گسترش بیعدالتی آموزشی و وجود مدارس کانکسی، مدارس فاقد سرویس بهداشتی، مدارس محروم از آب آشامیدنی و مدارس فرسوده و نا ایمن - در شهرهای مختلف که خطروجود آنها کمتر از مدارس خشتی و گلی در مناطق محروم نیست- خواهیم بود.
سازمان نوسازی مأموریت خود را گُم کرده است
این کارشناس حوزه آموزش و پرورش ادامه داد: به نظر میرسد سازمان نوسازی مدارس مأموریت خود را کاملاً گُم کرده است.
در حالی که فلسفه تشکیل سازمان نوسازی مدارس این بود که مهندسان عمران و معماران یک طرف میز قرار گیرند و متخصصان تعلیم و تربیتِ دورههای مختلف تحصیلی سوی دیگر میز قرار گیرند، تامتخصصان هر دوره مشخص کنند ابعاد کلاسها، حیاط مدرسه، فضای ورزشی و ... برای هر مقطع تحصیلی به چه صورت باشد و معماران و مهندسان عمران نیز دیدگاه خود را و با ارائه الگوهای مختلف – مدرسه ابتدایی یا متوسطه دخترانه یا پسرانه و یا مدرسه شبانهروزی دوره متوسطه اول یا دوم – و با توجه به اطلاعات جغرافیایی و فرهنگ حاکم بر هر منطقه در مورد سازه مورد نظر ارائه کنند و هنگامی که با متخصصان تعلیم و تربیت به تفاهم رسیدند، مدرسه طبق نقشه ساخته شود، ولی اکنون سازمان نوسازی نقس واسطه میان سازمان برنامه و بودجه و پیمانکاران را ایفا میکند و بخشی از استانداردهایی که از سوی سازمان برنامه و بودجه تعیین شده در ساخت مدارس لحاظ میشود و در واقع مأموریت اصلی سازمان نوسازی مدارس که استقرار نظام مکانیابی بر اساس چشمانداز پنجاهساله کشور است، گُم شده و با نگاهی محدود و بدون تحلیل و مطالعه نقشه آمایش سرزمین اقدام به ساخت مدرسه در مناطق مختلف کشور میکند که همین بی توجهیها موجب گسترش بیعدالتی آموزشی در سرانه فضای دانشآموزی شده و بیش از ۱۰ سال است که سیستان و بلوچستان به لحاظ سرانه فضای دانشآموزی فقیرترین استان کشور است و هنوز شاهد مدارس خشتی و گلی نه تنها در این استان بلکه در دیگر از استانهای محروم هستیم.
بیتوجهی به قانون دسترسی آزاد به اطلاعات
بنیادی با اشاره به اهمیت رعایت قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در آموزش و پرورش گفت: این قانون در دولتهای پیشین رعایت نشده است. درحالی که دستگاهها مکلف هستند طبق قانون ذکر شده اطلاعاتی که جنبه محرمانه ندارد را در اختیار مردم و پژوهشگران قرار دهند تا مردم از طریق این اطلاعات از حقوق خود مطلع باشند. به عنوان نمونه باید آمار دقیق مدارس خشتی و گلی در مناطق مختلف کشور- کدام استانها، کدام بخشها و کدام روستاها- اعلام شود تا اگر وزیری خواست ادعا کند، اکنون این مدارس برچیده شده است، مشخص باشد قبلاً این مدارس در کدام مناطق دایر بوده و اکنون چه سازههایی و با چه مشخصاتی جایگزین آنها شده است.
وی ادامه داد: این اطلاعات نه تنها در اختیار مردم و پژوهشگران قرار ندارد، بلکه حتی اگر خبرنگاران بخواهند آمار دقیقی از تعداد مدارس خشتی و گلی و مکان آنها منتشر کنند، سازمان نوسازی و سازمان برنامه و بودجه چنین اطلاعاتی را در اختیار آنها قرار نخواهند داد.
مدارس خشتی و گلی دایر است
به گفته وی بسیاری از گزارشهایی که از سوی مسئولان مختلف آموزش و پرورش در خصوص برچیده شدن ریشه مدارس خشتی و گلی و مدارس کانکسی ارائه شده مبتنی بر واقعیت نیست و همچنان شاهد وجود این مدارس در استانهای مختلف بهویژه سیستان و بلوچستان، لرستان، کرمان و هرمزگان هستیم. ضمن آنکه بسیاری از استانهای کشور از جمله سیستان و بلوچستان، کرمان، هرمزگان، البرز و شهرستانهای استان تهران و خراسان رضوی به لحاظ فضای آموزشی دچار فقر فاحشی هستند و تفاوت سرانه فضای آموزشی آنها با میانگین کشوری زیاد است.
دکتر بنیادی افزود: میانگین سرانه فضای آموزشی طی سال ۱۳۹۶ حدود۵/۱۷ متر مربع، در سال ۱۴۰۱ حدود ۵/۲۲متر مربع و طی سال ۱۴۰۳ حدود ۵/۲۵ متر مربع اعلام شده که بر اساس آمار منتشره سرانه فضای آموزشی استانهای سیستان و بلوچستان و البرز به ترتیب ۲/۷۸ و ۲/۹۵متر مربع یعنی کمتر از ۳ متر مربع است!
نظر شما