جواد عزتی بازیگر و کارگردان سینما در بخشی از تازهترین گفتگویی درباره فاصله گرفتن از بازی در نقشهای کمدی، کیفیت بازیگری و جایگاه سینمای ایران در جهان و همچنین چالشهای ساخت اولین ساخته خود «تمساح خونی» به ذکر نکاتی پرداخت.
جواد عزتی درباره فاصله چندین ساله خود از ژانر کمدی در سینما گفت: وقتی آخرین فیلم کمدیام که نمیدانم «هزارپا» بود یا «آینه بغل» ــچون تقریباً فیلمبرداری همزمانی داشتند و دقیق خاطرم نیست که کدام زودتر اکران شدــ تبدیل به پرفروشترین فیلم کارنامهام شد، دیگر پیشنهادهای کمدی را قبول نکردم. تنها دلیلم هم فقط این بود که نمیخواستم در مسابقه قرار بگیرم. قرار گرفتن در موقعیت مسابقه در جامعه، آدمها را از رشد بازمیدارد و یک ترمز برای انسان میشود. هیچوقت نخواستم به جایی برسم که با خودم بگویم چون سال قبل پرفروش بودی، امسال هم باید پرفروش شوی. این رقابت، آسیب میزند. چون اگر وارد رقابت با خودت شوی، آنقدر سرت گرم مسابقه و رقابت میشود که زیست تو را تغییر میدهد و از جایی به بعد اصلاً یادت میرود که برای چه داری زندگی میکنی. سینما این کار را با خیلی از رفقای سینماییام کرده است.
وی اضافه کرد: آدمها از جایی به بعد یادشان میرود که باید زندگی کنند و زندگی تنها سینما و پول درآوردن و باقی ماندن در یک قله نیست، مدام باید از یک قله پایین بیایی و سراغ فتح قلههای دیگر بروی. زندگی حرکت کردن است و نمیتوانی در یک نقطه بایستی.
این بازیگر سینما همچنین به درجه یک بودن بازیگری در ایران و جایگاه سینما در جهان اشاره و بیان کرد: من معتقدم سینمای ما در زمینه بازیگری، درجهک است و اصلاً در این زمینه شک نکنید. حتی درباره کلیت سینمایمان هم معتقدم که امکان ندارد شما فهرستی از پانزده کشور مطرح صاحب سینما پیدا کنید که نامی از ایران در آن نباشد. برخی برنامههای تلویزیونی ما در این سالها، سهواً و عمداً کاری کردهاند که سینمای ایران در نگاه مردم سخیف و کوچک به چشم بیاید. خیلی باید تلاش میکردیم تا به مردم خودمان بقبولانیم که سینمایمان سخیف و حقیر است و گاهی حتی شک میکنم که این اتفاق ناخواسته رخ داده باشد. چطور سینمایی را که بین ۱۰ تا ۱۵ سینمای برتر دنیاست اینقدر در ذهن مردم کوچک کردیم؟ چند وقت پیش به یکی از همکارانم میگفتم مگر ما چند سینما در دنیا داریم که بازیگرانش اکت بومی نداشته باشند؟ سینمای امریکا، سینمای ایران و شاید یکیدو کشور دیگر این ویژگی را دارند. به همین دلیل معتقدم سینمای ما در زمینه بازیگری در سطح اول دنیا قرار دارد.
عزتی همچنین به نقش منتقدنماها در سیاه دیده شدن سینما اشاره کرد و توضیح داد: ما همیشه فیلمهایمان را سیاه یا سفید دیدهایم. در میان منتقدان، ما خیلیها را داریم که عاشق سینما هستند اما متأسفانه این عاشقان سینما، سالهاست که سکوت کردهاند. قبلاً هر منتقدی با هرمقدار دانش سینمایی جزو افرادی بود که در صف سینما میایستاد تا فیلم ببیند و بابتش هیجان داشت. منتقدان سینمایی ما عاشق سینما بودند، برچسب «منتقد» انگار امروز خیلی دمدستی شده است. من نوعی میتوانم یک رسانه داشته باشم و مدعی باشم در صفحه شخصی خودم دارم نقد فیلم میکنم. از این دست کم نداریم و اتفاقا در میان همینها گاهی آنقدر عاشق سینما میبینید که خیلی بهتر از خیلی از منتقدان رسمیتر، میتوانند فیلمها را نقد کنند. اما امروز همه ناخواسته تبدیل به اینفلوئنسر شدهایم.
وی ادامه داد: همه به دنبال این هستیم که سریعتر اسم در کنیم. همه میخواهیم زودتر به یک «اسم» تبدیل شویم. و این افراد زمین هم نمیخورند. میدانید چرا؟ چون دیگر ریش سفید نداریم. کسی نیست که بخواهد به این دست افراد بگویید شما چیزی در چنته ندارید. هرکس در این میدان طرفدارهای خودش را پیدا میکند، و بس. بعد هم تکرار میشود که ما سینمای خوبی نداریم. و انگار این گزاره نادرست را هم دیگران باور کردهاند و هم خود ما. من همهجا میگویم که تو را به خدا باور نکنید که ما سینمای بدی داریم.
کارگردان «تمساح خونی» همچنین در ادامه درباره دلایل رفتن به سراغ ژانر کمدی-اکشن در «تمساح خونی» افزود: شاید برای خودم هم سادهتر این بود که برای گارگردانیِ اول، یک فیلم هنری و آرام بسازم که اتفاقاً خیلی هم در سینمای ما مد شده است و مخاطب هم ارتباط خوبی با آن برقرار میکند. برای خودم هم سادهتر بود و بد نیست بدانید حتی فیلمنامهای با این ویژگیها هم داشتم. ولی وقتی صحبتها به این سمت رفت که کمدی کار کنم، گفتم باید کمدیای باشد که لااقل تبدیل به یک پیشنهاد جدید به سینما شود. امثال جواد عزتی میآیند و میروند و فراموش میشوند. اصل سینماست و مهم این است که هر کدام از ما برای این سینما چه کردهایم.
وی درباره ژانر این فیلم سینمایی توضیح داد: خیلیها سینمای ایران را به دو دسته «کمدی» و «غیرکمدی» تقسیم کردهاند و همه فیلمها را میخواهند در قالب همین دو دسته تحلیل کنند. «تمساح خونی» البته در فضاسازی تبلیغاتی بهعنوان یک کمدی معرفی شد و منتقدی که با این انتظار به تماشای آن مینشست، احساس میکرد فیلم خوبی دیده اما از نظر کمدی، راضیاش نمیکند. از طرفی احتمالاً ما آدرس غلط به او داده بودیم و از طرف دیگر هم او عادت به مواجهه در غالب این ژانر را نداشته است. مطمئنم اگر این فیلم را در قاب تلویزیون ببینید، نصف آنچه در سینما به آن خندیدهاید، خواهید خندید.
عزتی درباره سختترین بخش و تجربه کارگردانی تمساح خونی بیان کرد: یک شب بود که میخواستیم سکانس ورود دو کاراکتر فیلم به محل بازی را بگیریم و دورتادور میز ابتدا قرار بود هنرور داشته باشیم اما از طرفی میدانستیم که این سکانس هرچند کوتاه، بسیار مهم است. زمان اندکی داشتیم که مخاطب در مواجهه با کاراکترهای دور میز میبایست، هراس شخصیتهای اصلی را از موقعیتی که در آن قرار گرفتهاند درک کند. ساعت یک نیمه شب بود که کار را متوقف کردم و با کامران حجازی این مسئله را مطرح کردم. کامران در یک رفتار کاملا حرفهای به من گفت، هر تصمیمی که فکر میکنی درست است بگیر. ساعت دو بامداد شروع کردم با دوستانم مهران غفوریان، کامبیز دیرباز و چند نفر دیگر تماس گرفتم. تجربه این تماسها با دوستانم برای حضور در آن سکانس، یکی از چالشهای سورپرایزی من، در تجربه کارگردانی این فیلم بود. ما پنج روز برای ضبط آن سکانس وقت داشتیم اما همه این بچهها را که بازیگر مهمان بودند نمیتوانستیم در طول این پنج روز در اختیار داشته باشیم. بهخصوص که شخصاٌ خیلی به آدمها احترام میگذارم و نمیتوانم از آنها هر انتظاری داشته باشم. مدیریت کارگردانی این سکانس به همین دلیلی که گفتم، بزرگترین چالش من در ساخت فیلم بود. حتی صحنههای اکشن فیلم هم به اندازه این یک سکانس برایم چالش نداشت. در این سکانس، ما یک آدم طراح بازی آوردیم و برای هفت دست بازی متفاوت، فیلمنامه نوشتیم. شاید این سکانس در فیلم هفتـهشت دقیقه بیشتر نباشد اما ما هفت دست کامل این بازی را ضبط کردیم.
نظر شما