تحولات لبنان و فلسطین

حالا که مدتی از حمله وحشیانه این رژیم به مناطق جنوبی لبنان و ترورهای بی‌رحمانه‌اش می‌گذرد، بیروت، عروس زیبای خاورمیانه، با مناظر دلربا و قصه‌هایی که از دل تاریخ با خود آورده، زخم‌های تازه‌ای بر تن خودش می‌بیند.

ققنوس از میان آتش برخاست

بیشتر از یک سال پیش وقتی «طوفان الاقصی» شهرت و هیمنه پوشالی صهیونیست‌ها را به سخره گرفت و اعضای حماس و فلسطینی‌ها با اسیران صهیونیست سلفی گرفتند، چشم رسانه‌های جهان طوری از حدقه درآمد که فلسطین و جریان مقاومت دوباره رفت در صدر اخبار دنیا. سگ‌ هار منطقه اما پس از نسل‌کشی در غزه، پارس کردن رو به لبنان را شروع کرد.

حالا که مدتی از حمله وحشیانه این رژیم به مناطق جنوبی لبنان و ترورهای بی‌رحمانه‌اش می‌گذرد، بیروت، عروس زیبای خاورمیانه، با مناظر دلربا و قصه‌هایی که از دل تاریخ با خود آورده، زخم‌های تازه‌ای بر تن خودش می‌بیند. مردم لبنان در پی تنش‌ها در فضای داخلی و اوضاع متزلزل اقتصادی و سیاسی که در پس از انفجار بندر بیروت در سال۲۰۲۰ به وجود آمد امروز در نقطه عطف تاریخی خود ایستاده‌اند. در طول این مدت اگرچه جنگ رسانه‌ای صهیونیست‌ها و تبلیغات دائمی‌شان علیه مقاومت و حزب‌الله گاه برخی اقشار لبنان را از همسویی با حزب‌الله دور کرد، اما درنهایت، ماجرا آن طور که صهیونیست‌ها تصور می‌کردند پیش نرفت. «محسن اسلام‌زاده» عکاس و مستندساز مشهدی که در روزهای اوج تحولات لبنان در بیروت حضور داشت، روایت‌هایی از اینکه چطور تیرِ رسانه‌ای غرب و اسرائیل در لبنان به سنگ خورد، حال و هوای مردم پس از شهادت سیدحسن نصرالله چگونه بود، عملیات وعده صادق۲ چه تغییر و تحولی در اوضاع سیاسی و اجتماعی مردم لبنان ایجاد کرد و... را از دل حادثه برایمان به سوغات آورده است. اسلام‌زاده البته به قصد ساخت مستند درباره سوژه‌هایی از پیش تعیین شده با دعوت قبلی دوستانش به لبنان رفته بود. شروع حمله زمینی اسرائیل اما کار ساخت مستند را با دشواری‌های تازه‌ای روبه‌رو کرد. این روایت، رهاورد سفر این مستندساز از روزهای پرالتهاب عروس جنگ‌زده خاورمیانه است.

بیلبوردهای مشکوک

در ماه‌های گذشته وقتی شاهد افزایش تنش‌ میان نیروهای مقاومت و صهیونیست‌ها بودیم این زمزمه که آن‌ها قصد کشاندن جنگ به لبنان را دارند در فضای سیاسی منطقه شنیده می‌شد. اسرائیل که پیش از این در جنگ ۳۳ روزه ضرب شست مقاومت و اتحاد و همدلی مردم لبنان را چشیده و مثل مار زخمی عقب نشسته بود، این بار نه فقط روی راه انداختن جنگ، کشتار و ترور بلکه روی ایجاد شکاف و گسست در روابط میان مسلمانان و ایجاد تفرقه با دیگر فرق و مذاهب حساب کرده بود. اسلام‌زاده از روزهایی می‌گوید که پیش از شروع رسمی جنگ، بیلبوردهایی مشکوک در سطح شهرهای لبنان به نمایش درآمدند: «ما جنگ نمی‌خواهیم!» این عنوان و مضمون بیلبوردهای پرشماری بود که در اقصی نقاط شهرها دیده می‌شدند. خیلی‌ها می‌دانستند که این‌ها کار افراد و تشکیلات به‌اصطلاح مردم‌نهاد وابسته به آمریکاست که نه‌تنها داشتند اذهان مردم را برای وقوع جنگ آماده می‌کردند بلکه دنبال القای این بودند که مقصر اصلی درگیر کردن مردم لبنان در جنگ، مقاومت و حزب‌الله است. از اسلام‌زاده درباره اثرات این هیاهو و ترفند رسانه‌ای می پرسم و او پاسخ می‌دهد: «باید بگویم فضای اجتماعی لبنان تا پیش از شروع رسمی جنگ، با این حجم از تبلیغات مسموم، داشت کمی نسبت به مقاومت و حزب‌الله دچار تغییر رویکرد می‌شد... منتها اکثریت اعراب می‌دانند که آرمان اصلی مقاومت و اعضای حزب‌الله مسئله فلسطین است... این آرمان را همه اعراب پذیرفته‌اند. علاوه بر این مردم لبنان هنوز تازیانه‌های رژیم اشغالگر را به یاد دارند. جنایت‌های این رژیم را در زمان اشغال لبنان از خاطر نبرده‌اند و دیده‌اند که تنها حزب‌الله توانست آن‌ها را تا جنوب عقب براند و بعد هم حضورشان را فقط در باریکه مرز محدود کند. محال است مردم لبنان زندان «خیام» و شکنجه‌های آن و شهدایی که در آنجا به شهادت رسیدند را فراموش کنند. این را هم اغلب می‌دانستند که اسرائیل یک غده سرطانی است و بدون رخ دادن ماجراهای اخیر، دیر یا زود به بهانه و زیاده‌خواهی دیگر به لبنان حمله می‌کرد. می‌خواهم بگویم با توجه به این‌ها و با وجود اینکه تبلیغات سوء و فشار به مقاومت ادامه دارد اما در مجموع افکار عمومی لبنان با حزب‌الله و جریان مقاومت همراه است. حتی پس از ترور سیدحسن نصرالله شرایط بازهم بهتر شده است».

پایان حسرت و ناامیدی

 اسلام‌زاده معتقد است پس از اینکه اسرائیل در یک جنایت آشکار و حین مذاکرات آتش‌بس، سیدحسن را به شهادت رساند، حالا در لبنان اغلب مردم و جریان‌ها قائل به این حق هستند که باید دفاع مشروعی در برابر صهیونیست‌ها صورت بگیرد و کسی حزب‌الله را مقصر شروع جنگ نمی‌داند. نمونه‌اش اینکه پس از حوادث مربوط به پیجرها و ترور فرماندهان و درنهایت شهادت سیدحسن نصرالله، حتی گروه‌های مخالف حزب‌الله هم از انتقاد دست کشیده و ابراز همدردی کردند. این نشان‌دهنده تغییرات عمیق در افکار عمومی لبنان است.

اسلام‌زاده قطعی شدن شهادت سید مقاومت را پیش از آنکه از کانال‌های رسمی خبری ببیند، وقتی در پشت بام محل اقامتش در حال تهیه گزارش بود، متوجه شد. او درباره حس و حال حاکم بر مردم و ناامیدی گسترده‌ای که میانشان موج می‌زد، می‌گوید: «صدای شیون و فریادها در شهر پیچید، پیر و جوان و زن و مرد نداشت. همه در احساسی از بی‌پناهی و حسرت به سر می‌بردند. تا چند روزی فقط حال و هوای گریه و سوگواری بر شهر حاکم بود. زمانی که همراه گروه مستندساز به مقتل و مشهد سید رفتیم، شاهد عزای مردم و بغض فروخورده‌ای که داشتند بودم... حملات رژیم همچنان ادامه داشت... در همان محل جنگنده‌ها از بالای سر ما می‌گذشتند و امکان ایجاد برپایی تجمع و مراسم برای عزاداری نبود. این حال و هوا تا چند روز بعد که سخنان شیخ نعیم قاسم کمی فضا را آرام‌تر کرد ادامه داشت. در مرحله بعد هم با ادامه حملات حزب‌الله، مردم به این نتیجه رسیدند که بنیادی و تشکیلاتی که مقاومت و حزب‌الله برپا کرده پابرجا و در حال عملیات است و جایگاه فرماندهان شهید پر شده است» این نشان می‌داد مقاومت چون ققنوسی از میان آتش و خون دوباره متولد شده است.

خبرنگار: سکینه تاجی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.