تحولات لبنان و فلسطین

مجموعه تلویزیونی «تانک‌خورها» به کارگردانی پرویز شیخ‌طادی و تهیه‌کنندگی ایرج محمدی سریال جدید این شب‌های شبکه۳ است. قصه «تانک‌خورها» درباره جنگ ایران و عراق و افراد گمنام است که به اتفاق‌های کمتر شنیده شده از جنگ می‌پردازد.

«تانک‌خورها» داستان مکانیک‌های خراسانی در روزهای اوج جنگ را روایت می‌کند /  سریالی برای تزریق امید
محمدصادق رمضانی مقدم

به گزارش قدس آنلاین، اگرچه قصه اصلی وام گرفته از یک ماجرای واقعی در دوران جنگ است اما سریال متعلق به شخصیت‌های گمنام کشور است که نامدار ‌نیستند، درجه ندارند، عناوین خاصی ندارند، مدیر نیستند و بیشتر مکانیک، تعمیرکار، راننده و قشر متوسط کشور هستند که در این سال‌ها تصویر کمتری از آن‌ها روی پرده سینماها و قاب رنگی تلویزیون رفته است. در این سریال بین‌ژانری که درامی معمایی با رگه‌هایی از طنز است، آرش مجیدی، سروش جمشیدی، بهراد خرازی، علیرضا استادی، احمد نجفی و ثریا قاسمی نقش‌آفرینی کرده‌اند. 
درباره جزئیات بیشتر نگارش فیلم‌نامه با «محمدصادق رمضانی مقدم» نویسنده و فیلمساز جوان مشهدی این سریال گفت‌وگو کردیم که می‌خوانید. 

محمدصادق رمضانی مقدم
محمدصادق رمضانی مقدم



جرقه نگارش سریال «تانک‌خورها» چطور زده شد؟
من پیش‌تر تجربه نگارش سریال و فیلم‌نامه‌های سینمایی را داشتم. پیش از تانک‌خورها، سریال تاریخی ۴۰قسمتی «میاندار» مربوط به دوره قاجار را برای سازمان اوج نوشته بودم. ایده تانک‌خورها مربوط به سال‌ها قبل است وقتی مجموعه مستند تلویزیونی «سیزده پنجاه و نه» را ساختم و در آن با نخستین افراد و گروه‌هایی گفت‌وگو کردیم که سال ۵۹ وارد جنگ شده و آموزشی ندیده بودند ولی هر کدام بخشی از کار را بر عهده گرفتند از بخش بهداری و جهاد گرفته تا تعمیرات و پشتیبانی. آدم‌هایی که از زندگی شخصی و کار روزمره‌شان جدا شدند و به میدان جنگ آمدند و رده‌های مختلف نیروهای مردمی را تشکیل دادند. یکی از جذاب‌ترین مجموعه مصاحبه‌ها در آن پروژه مربوط به واحد زرهی سپاه خراسان بود. مکانیک‌هایی که در ابتدای راه دانش و شناختی از ماشین‌آلات زرهی نداشتند و آرام آرام مسیر زندگیشان تغییر کرده بود. مکانیک‌های ساده‌ای که برای تعمیر ادوات زرهی همچون تانک و نفربر، دست به آچار شدند. این ایده از همان زمان در ذهن من جرقه زد که قصه آن‌ها را بنویسم و همیشه به این فکر می‌کردم تاریخ شفاهی چه فرصت خوبی برای خلق آثار دراماتیک است. این شد که طرح اولیه تانک‌خورها را نوشتم و سازوکار ابتدایی سریال را طراحی کردیم. این طرح را به مراکز و سازمان‌های مختلف دادیم اما در ابتدای راه علاقه‌ای برای ساخت آن نداشتند، مدتی گذشت و پس از نگارش سریال «میاندار» و تغییر مدیریت در صدا و سیما، پیشنهاد نگارش فیلم‌نامه طرح تانک‌خورها را دادند. 

وجه تمایز تانک‌خورها با دیگر سریال‌های تلویزیون چیست؟
تانک‌خورها از سه منظر کار متفاوتی است؛ منظر نخست ایده و قصه آن است که در میان آثار مختلف کمتر به سوژه نیروهای مردمی و خودکفایی و اختراعات مردمی در دفاع مقدس پرداخته شده است. آثاری همچون «منصور» خودکفایی نیروی هوایی ارتش را نشان می‌دهد که در سطح فرماندهی است ولی تانک‌خورها قصه مکانیک‌های ساده‌ای را روایت می‌کند که کار بزرگی را در حوزه تعمیر و تجهیز یگان‌های زرهی انجام می‌دهند پس مخاطبان از منظر سوژه و قصه با کار جدیدی مواجه هستند. از منظر روایت با اثری ترکیبی در ژانر روبه‌رو هستیم؛ این سریال در ژانر درام معمایی ساخته شده و در آثار دفاع مقدس کمتر در این ژانر تولیداتی داشته‌ایم. نکته بعدی فضاسازی و اتمسفر سریال است که سعی کردیم موقعیت‌های دوگانه درام و لحظاتی شاد را خلق کنیم تا فضای کار متفاوت شود. 

علت نام‌گذاری سریال چه بود؟
گروهی از بچه‌های خراسانی که تعمیر و بازسازی تانک‌های غنیمتی عراقی را در اوایل جنگ بر عهده داشتند با نام «تانک‌خورها» شناخته می‌شدند که نشان از تسلط و مهارت آن‌ها در حوزه ادوات زرهی داشت. 

از آنجا که فیلم‌نامه براساس قصه گردان زرهی خراسان نوشته شده است، تا چه اندازه وفادار به واقعیت بودید؟
ما متولدان سال‌های پس از جنگ، شاید چندان با مردم آن روزگار و شرایط جنگ، ارتباط ملموسی نداشته باشیم اما با پدیده تاریخ شفاهی مواجهیم. من برای نگارش این سریال نه تنها ساعت‌ها مصاحبه در تجربه کاری‌ام چه در ساخت مستند «سیزده پنجاه و نه» یا دیگر مستندهای دفاع مقدس داشتم بلکه کتاب‌های بسیاری هم خوانده بودم و سعی کردم برای نگارش قصه‌های سریال از اتفاق‌های واقعی، خاطرات تاریخ شفاهی و روایت زندگی رزمندگان بهره بگیرم مثلاً مصاحبه‌هایی که در مجموعه مستند «سیزده پنجاه و نه» گرفتیم خیلی کمک کرد. متأسفانه امروز برخی از آن عزیزان از دنیا رفته‌اند و نمی‌توانند سریال را ببینند. من با کسی در آن مجموعه مصاحبه کردم که پزشک تجربی در انگلستان بود، برای دفاع از مرزهای کشور در دوران جنگ به کشور بازگشته و پزشک مجروحان جنگی شده بود، اگرچه ایشان و امثال ایشان امروز در قید حیات نیستند اما خاطراتشان مثل جعبه سیاهی به ما کمک می‌کند که آن دوره را بهتر بشناسیم. 

گفت‌وگو با نویسنده «تانک‌خورها» که این شب‌ها از شبکه۳ پخش می‌شود / سریالی برای تزریق امید و حال خوب


چقدر تاریخ شفاهی می‌تواند در نگارش روایت‌های جدید و شنیدنی مؤثر باشد؟ 
تاریخ شفاهی و گذشته واقعی مردمان این سرزمین همچون الماسی است که باید به شکل جواهری برای نمایش درآید و آن را در زیور دراماتیک قرار داد. برای نگارش فیلم‌نامه سریال از خاطرات و تاریخ شفاهی و حتی شباهت ظاهری و شخصیت‌پردازی واقعی داوطلبان یگان زرهی لشکر خراسان استفاده کردیم و قصه از دل خاطرات آن‌ها درآمده، در واقع قصه براساس خاطرات یک شخصیت ساخته نشده بلکه از تجمیع خاطرات بسیاری از افراد یگان بوده است. مهم‌ترین ویژگی تانک‌خورها تکیه بر تاریخ شفاهی است، شاید این روزها بشود با ادغام تاریخ شفاهی و ژانرهای پرطرفدار نمایشی، آثار جذاب و متفاوتی را برای مخاطب خلق کرد تا او را به حظ بصری و حظ روایی رساند و از نظر تماشای یک اثر خوش‌ریتم اغنا کرد. امیدوارم بتوانیم در این زمینه موفق شویم و مسیر تولیدات این چنینی ادامه یابد. 

به نظر شما  مخاطبان از سریال تانک‌خورها استقبال می‌کنند؟
واقعیت این است پیش‌بینی رفتار مخاطب و مخاطب‌شناسی در این روزها، کار سختی است. مخاطب امروز نه تنها در تلویزیون بلکه از پلتفرم‌های داخلی و خارجی سریال می‌بیند پس نمی‌توان پیش‌بینی دقیقی از میزان استقبال داشت اما مخاطبان در تانک‌خورها با اثر جدیدی روبه‌رو هستند که اگر تبلیغات خوبی روی آن انجام شود انتظارات مخاطب را پاسخ می‌دهد و غافلگیرش می‌کند چون با اثری متفاوت و به دور از کلیشه‌ها روبه‌رو است. به هر حال بسیاری از مردم با سریال‌ها زندگی می‌کنند، به یاد دارم در دوران کودکی وقتی سریالی را می‌دیدم آن قدر روی من تأثیر می‌گذاشت که هنوز تصویر و خاطرات آن در ذهنم باقی است. به نظرم این سریال می‌تواند روی مخاطبان اثرگذار باشد. آنچه به لحاظ مفهومی در نگارش سریال برایم مهم بود، فعل «ما می‌توانیم» است یعنی دیده شدن تلاش و امید برای پیشرفت، اینکه در مقابل سختی‌ها و مشکلات کم نیاوریم، عقب‌نشینی نکنیم و بتوانیم با تلاش و کوشش کارهای بزرگی را رقم بزنیم. اگر به من بگویند ژانر مضمونی تانک‌خورها چیست می‌گویم مضمون آن به جای دفاع مقدس درباره پیشرفت است. این نگاه می‌تواند در این روزها به جوان‌ها، نوجوان‌ها و همه مردم کمک کند تا از مشکلات با امید عبور کرده و راه جدیدی را آغاز کنند. تانک‌خورها به لحاظ مضمونی تأثیر خوبی روی مخاطب خواهد داشت چون بزرگ‌ترین کارکرد مضمونی سریال، تزریق امید به مخاطبان و دادن روحیه مقاومت، ایثار و تلاش برای پیشرفت است. 

با توجه به صحبت‌های شما، سوژه قصه یک ماجرای محلی است، چه شد که آن را تبدیل به اثری در گستره ملی کردید؟
ببینید  اثر بومی، قصه‌ای را از دل مردمان یک خطه با بهره‌گیری از عوامل آن منطقه روایت می‌کند که روی آن مسئله احساس غیرت و تعلق خاطر دارند. در تانک‌خورها وقتی قصه را به سمت اتفاقی ملی بردیم، بخش زیادی از عوامل غیرمشهدی بودند و وقتی فیلم‌نامه را می‌خواندند می‌گفتند این اتفاق مگر رخ داده؟ شما مشهدی‌ها می‌خواهید همه چیز را به نام خودتان بزنید! به هر حال وقتی کار بدون تمرکز روی موقعیت خاص جغرافیایی ساخته شود آن غیرت بومی و منطقه‌ای به شکلی که باید، دیده نمی‌شود در حالی که روایت‌های بومی مهم هستند. شاید عده‌ای بگویند ساخت اثر ملی بهتر و کم‌دردسرتر از اثر بومی است تا مبادا سبب اعتراض شهرها و مناطق شود ولی هر چقدر اثری دارای ویژگی‌های بومی یک منطقه باشد شاید در مواجهه نخست، تعداد مخاطبانشان به گستره ملی نباشد اما در طولانی‌مدت موجب رقم خوردن چند اتفاق می‌شود؛ نخست اینکه سوژه‌های استانی دیده می‌شوند، مورد دیگر اینکه عوامل فنی و تولید در استان‌ها رشد می‌کنند و به واسطه ساخت چنین آثاری دیده می‌شوند، از همه مهم‌تر اینکه رقابت سازنده‌ای به وجود می‌آید یعنی به جای ساختن آثار کم‌مایه و کلیشه‌ای، هر کسی در استان خودش به دنبال طرح و اتفاقی جدید است تا دیده شود. به نظرم این موارد در تولید آثار محلی و بومی بایستی مد نظر باشد و مدیران فرهنگی به نیروهای استانی اعتماد بیشتری کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.