به گفته محمدرضا سبزعلیپور احتمال به فعلیت نرسیدن ظرفیتهای اقتصادی این سازمان به سود کشورمان، استدلالهای زیادی قابل طرح است.
گفته میشود مجموع اعضای قدرتمند سازمان بینالمللی بریکس ۲۸هزار و ۴۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی (معادل۴۵درصد توان اقتصادی جهان) را به خود اختصاص دادهاند و پذیرش عضویت رسمی ایران و حضور رئیسجمهور در اجلاس اخیر این سازمان از نگاه تحلیلگران بهویژه دولتمردان، نقطه عطفی در بهرهگیری کشورمان از ظرفیتهای امنیتی، مالی، اقتصادی و تجاری بریکس به دور از حضور سنگین آمریکا و ایجاد بستری برای دور زدن تحریمها و برقراری تعاملات مالی و بانکی تلقی میشود حال آنکه محمدرضا سبزعلیپور معتقد است برخی، بیش از اندازه به بریکس دلخوش هستند و برای عضویت در آن «پُز سیاسی» میدهند.
وی میگوید: پذیرش عضویت رسمی ایران در بریکس بدان معنی است که این سازمان «فایدهسنجی» کرده و به این نتیجه رسیده که حضور کشورمان یک تعامل برد- برد است وگرنه وقتی ۲۶ کشور متقاضی عضویت بودند، فقط عضویت رسمی ایران و پنج کشور دیگر (عربستان، امارات، اتیوپی، مصر و آرژانتین) پذیرفته نمیشد. به باور وی، با توجه به اینکه ایران در تحریم و جنگ اقتصادی با آمریکا و همپیمانانش به سر میبرد، عضویت رسمی در بریکس حتماً و قطعاً شیرینیهایی به همراه دارد، اما آنچه به عنوان دلارزدایی و ایجاد ارز واحد و تجارت با این ارز، بانک مشترک و صندوقی که در برابر صندوق بینالمللی پول عرضاندام کند و خارج از سلطه آمریکا باشد، به آسانی امکانپذیر نیست، چراکه از سویی برخی قدرتهای بزرگ اقتصادی جهان که رقیب یکدیگرند در بریکس عضو هستند و از سوی دیگر برخی اعضای این سازمان همپیمان آمریکا هستند و بر این اساس شاید بهبود فضای سیاسی و امنیتی، شاخصترین رهاورد بریکس برای ایران باشد.
تعامل برد- برد «بریکسی» چگونه است؟
این تحلیلگر اقتصادی معتقد است بیشترین بهره ایران برای اعضای بریکس در حوزه انرژی است و هرچند نفت و انرژی ایران امروز کم و بیش به این کشورها صادر میشود، اما تحت تأثیر تحریمهای آمریکا، امکان بازگشت سریع پول این صادرات به کشورمان وجود ندارد و در درون ساختار بریکس میتوان بدون تأخیر در بازگشت و یا بلوکه شدن پول با کشورهای عضو تعامل کرد.
سبزعلیپور ادامه میدهد: با توجه به اینکه در دوران تحریم، مبادلات بانکی ما با جهان مختل شده، وجود سازوکار جدید در برابر سوئیفت( جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکی) میتواند انجام امور بانکی و بازگشت پول به کشور را آسانتر کند. ضمن اینکه از بعد صادراتی و تجاری هم میتوانیم در این سازمان مؤثر واقع شویم و از نظر سوقالجیشی بهویژه از طریق تنگه هرمز میتوانیم برای کشورهای عضو تسهیلگر باشیم و به نوعی در برابر آمریکا و دیگر ابرقدرتهای جهانی اعمال قدرت کنیم.
با بریکس، هیجانزده نشویم!
وی در پاسخ به اینکه برخی معتقدند بریکس برای ایران، بیشتر دستاوردهای سیاسی در برابر آمریکا دارد و نباید برای عضویت در آن هیجانزده شد و از آن توقع دستاوردهای اقتصادی و تجاری در زمان اندک داشته باشیم، میگوید: اگر در مورد عضویت ایران در بریکس واقعبینانه و به دور از هیجان، اظهارنظر کنیم و نه تبلیغاتی؛ بله نظر من هم این است که بریکس، سازمانی نوپاست که امور اجرایی آن هنوز ملموس نیست و بهتازگی میخواهد در جهان خود را به عنوان سازمانی قدرتمند که نیمی از جمعیت و بیش از یک سوم خاک دنیا را در اختیار دارد و ابرقدرتهای اقتصادی نوظهور ازجمله چین، روسیه، هند، برزیل وآفریقای جنوبی در آن عضویت دارند، به رخ دنیا بکشد.
سبزعلیپور اضافه میکند: به دلایل زیادی میتوان گفت سیاسی بودن دستاوردهای ایران در بریکس و احتمال اینکه ظرفیتهای اقتصادی، تجاری و مالی آن برای ایران به فعلیت نرسد، وجود دارد، چراکه بریکس در درون خود دو ابرقدرت اقتصادی به نام چین و هند دارد که رقیب هم هستند و میخواهند برای دریافت منافع جهانی در برابر هم قد علم کنند و هر یک ادعای «بزرگ بودن» دارند.
پس اینکه زیر سقف بریکس، دعواهای سیاسی و اقتصادی خود را کنار بگذارند و بخواهند منافع را میان خودشان تقسیم کنند، اندکی دشوار و خیلی سخت به نظر میرسد.
رئیس مرکز تجارت جهانی ایران ادامه میدهد: برخی اعضای رسمی بریکس خودشان همپیمان آمریکا هستند و میتوانند در آینده در برابر تصمیمات سازمان سنگاندازی کنند یا اصلاً شاید به عنوان جاسوس دوجانبه وارد بریکس شدهاند تا اطلاعات دقیق سازمان را در اختیار آمریکا و دیگر کشورها قرار دهند.
ایران بریکسی، به شانگهای و اکو میرسد؟
به باور وی و از طرفی با توجه به تجربیاتی که ایران در قبال عضویت در دیگر سازمانها ازجمله شانگهای و سازمان همکاری اقتصادی (اکو) دارد و تقریباً هیچ فایده اجرایی از آنها نبرده، میتوان گفت عضویت در بریکس هم احتمالاً به همین نقطه ختم میشود.
سبزعلیپور میگوید: عضویت ایران در سازمان همکاریهای اکو با قدمت زیاد درنهایت به این نقطه رسیده که بهدرستی نمیتوانیم چند قلم کالا را به ۱۳ کشور همسایه صادر کنیم و بانکی ایجاد و مدیرعاملش را انتخاب کردیم اما بعد از اینکه یکی دو سال حقوقش را دادیم، بانک از صحنه روزگار محو شد و امروز از اکو تنها نامی بدون فایده بر جای مانده است.
این تحلیلگر اقتصادی با بیان اینکه متأسفانه بریکس هنوز از خود چنین نمودهای اجرایی نشان نداده، میگوید: دلارزدایی با بریکس به آسانی امکانپذیر نیست، چراکه بسیاری از کشورها همپیمان آمریکا هستند و نمیتوانند بهسادگی دلاری را که سالها با آن مراوداتشان را انجام دادهاند با ارزی واحد جایگزین کنند.
حتی اگر چنین ارزی ایجاد شود باید پرسید پشتوانه آن چیست؟ آیا پشتوانه آن فقط قدرتهای بزرگ هستند که اگر پاسخ «بله» است، باید گفت اگر این قدرتها با هم اتحاد و همدلی نداشته باشند، نمیتوان به ایجاد چنین پشتوانهای امیدوار بود.
وی تأکید میکند: اگر میخواهیم عضویت در بریکس به سرنوشت اکو، شانگهای و... دچار نشود، باید این دستاورد سیاسی را به شکلی مدیریت کنیم که در زمان اندک به دستاوردهای اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و حتی نظامی برسد.
به باور وی، اگر بریکس بهدرستی عمل کند میتواند امضای پیمانهای نظامی و تدافعی میان اعضا را در پی داشته و درست نقطه مقابل ناتو باشد.
پیمان تدافعی به این معنا که کشورهایی که پیمان دوجانبه امضا کرده در زمان خطر و تهدید، از هم حمایت کنند و اگر میان اعضا پیمانی امضا شود، شبیه به ناتو بتوانند از هم حمایت و دفاع کنند.
وی میگوید: پذیرش عضویت رسمی ایران در بریکس بدان معنی است که این سازمان «فایدهسنجی» کرده و به این نتیجه رسیده که حضور کشورمان یک تعامل برد- برد است وگرنه وقتی ۲۶ کشور متقاضی عضویت بودند، فقط عضویت رسمی ایران و پنج کشور دیگر (عربستان، امارات، اتیوپی، مصر و آرژانتین) پذیرفته نمیشد. به باور وی، با توجه به اینکه ایران در تحریم و جنگ اقتصادی با آمریکا و همپیمانانش به سر میبرد، عضویت رسمی در بریکس حتماً و قطعاً شیرینیهایی به همراه دارد، اما آنچه به عنوان دلارزدایی و ایجاد ارز واحد و تجارت با این ارز، بانک مشترک و صندوقی که در برابر صندوق بینالمللی پول عرضاندام کند و خارج از سلطه آمریکا باشد، به آسانی امکانپذیر نیست، چراکه از سویی برخی قدرتهای بزرگ اقتصادی جهان که رقیب یکدیگرند در بریکس عضو هستند و از سوی دیگر برخی اعضای این سازمان همپیمان آمریکا هستند و بر این اساس شاید بهبود فضای سیاسی و امنیتی، شاخصترین رهاورد بریکس برای ایران باشد.
تعامل برد- برد «بریکسی» چگونه است؟
این تحلیلگر اقتصادی معتقد است بیشترین بهره ایران برای اعضای بریکس در حوزه انرژی است و هرچند نفت و انرژی ایران امروز کم و بیش به این کشورها صادر میشود، اما تحت تأثیر تحریمهای آمریکا، امکان بازگشت سریع پول این صادرات به کشورمان وجود ندارد و در درون ساختار بریکس میتوان بدون تأخیر در بازگشت و یا بلوکه شدن پول با کشورهای عضو تعامل کرد.
سبزعلیپور ادامه میدهد: با توجه به اینکه در دوران تحریم، مبادلات بانکی ما با جهان مختل شده، وجود سازوکار جدید در برابر سوئیفت( جامعه جهانی ارتباطات مالی بین بانکی) میتواند انجام امور بانکی و بازگشت پول به کشور را آسانتر کند. ضمن اینکه از بعد صادراتی و تجاری هم میتوانیم در این سازمان مؤثر واقع شویم و از نظر سوقالجیشی بهویژه از طریق تنگه هرمز میتوانیم برای کشورهای عضو تسهیلگر باشیم و به نوعی در برابر آمریکا و دیگر ابرقدرتهای جهانی اعمال قدرت کنیم.
با بریکس، هیجانزده نشویم!
وی در پاسخ به اینکه برخی معتقدند بریکس برای ایران، بیشتر دستاوردهای سیاسی در برابر آمریکا دارد و نباید برای عضویت در آن هیجانزده شد و از آن توقع دستاوردهای اقتصادی و تجاری در زمان اندک داشته باشیم، میگوید: اگر در مورد عضویت ایران در بریکس واقعبینانه و به دور از هیجان، اظهارنظر کنیم و نه تبلیغاتی؛ بله نظر من هم این است که بریکس، سازمانی نوپاست که امور اجرایی آن هنوز ملموس نیست و بهتازگی میخواهد در جهان خود را به عنوان سازمانی قدرتمند که نیمی از جمعیت و بیش از یک سوم خاک دنیا را در اختیار دارد و ابرقدرتهای اقتصادی نوظهور ازجمله چین، روسیه، هند، برزیل وآفریقای جنوبی در آن عضویت دارند، به رخ دنیا بکشد.
سبزعلیپور اضافه میکند: به دلایل زیادی میتوان گفت سیاسی بودن دستاوردهای ایران در بریکس و احتمال اینکه ظرفیتهای اقتصادی، تجاری و مالی آن برای ایران به فعلیت نرسد، وجود دارد، چراکه بریکس در درون خود دو ابرقدرت اقتصادی به نام چین و هند دارد که رقیب هم هستند و میخواهند برای دریافت منافع جهانی در برابر هم قد علم کنند و هر یک ادعای «بزرگ بودن» دارند.
پس اینکه زیر سقف بریکس، دعواهای سیاسی و اقتصادی خود را کنار بگذارند و بخواهند منافع را میان خودشان تقسیم کنند، اندکی دشوار و خیلی سخت به نظر میرسد.
رئیس مرکز تجارت جهانی ایران ادامه میدهد: برخی اعضای رسمی بریکس خودشان همپیمان آمریکا هستند و میتوانند در آینده در برابر تصمیمات سازمان سنگاندازی کنند یا اصلاً شاید به عنوان جاسوس دوجانبه وارد بریکس شدهاند تا اطلاعات دقیق سازمان را در اختیار آمریکا و دیگر کشورها قرار دهند.
ایران بریکسی، به شانگهای و اکو میرسد؟
به باور وی و از طرفی با توجه به تجربیاتی که ایران در قبال عضویت در دیگر سازمانها ازجمله شانگهای و سازمان همکاری اقتصادی (اکو) دارد و تقریباً هیچ فایده اجرایی از آنها نبرده، میتوان گفت عضویت در بریکس هم احتمالاً به همین نقطه ختم میشود.
سبزعلیپور میگوید: عضویت ایران در سازمان همکاریهای اکو با قدمت زیاد درنهایت به این نقطه رسیده که بهدرستی نمیتوانیم چند قلم کالا را به ۱۳ کشور همسایه صادر کنیم و بانکی ایجاد و مدیرعاملش را انتخاب کردیم اما بعد از اینکه یکی دو سال حقوقش را دادیم، بانک از صحنه روزگار محو شد و امروز از اکو تنها نامی بدون فایده بر جای مانده است.
این تحلیلگر اقتصادی با بیان اینکه متأسفانه بریکس هنوز از خود چنین نمودهای اجرایی نشان نداده، میگوید: دلارزدایی با بریکس به آسانی امکانپذیر نیست، چراکه بسیاری از کشورها همپیمان آمریکا هستند و نمیتوانند بهسادگی دلاری را که سالها با آن مراوداتشان را انجام دادهاند با ارزی واحد جایگزین کنند.
حتی اگر چنین ارزی ایجاد شود باید پرسید پشتوانه آن چیست؟ آیا پشتوانه آن فقط قدرتهای بزرگ هستند که اگر پاسخ «بله» است، باید گفت اگر این قدرتها با هم اتحاد و همدلی نداشته باشند، نمیتوان به ایجاد چنین پشتوانهای امیدوار بود.
وی تأکید میکند: اگر میخواهیم عضویت در بریکس به سرنوشت اکو، شانگهای و... دچار نشود، باید این دستاورد سیاسی را به شکلی مدیریت کنیم که در زمان اندک به دستاوردهای اقتصادی، اجتماعی، امنیتی و حتی نظامی برسد.
به باور وی، اگر بریکس بهدرستی عمل کند میتواند امضای پیمانهای نظامی و تدافعی میان اعضا را در پی داشته و درست نقطه مقابل ناتو باشد.
پیمان تدافعی به این معنا که کشورهایی که پیمان دوجانبه امضا کرده در زمان خطر و تهدید، از هم حمایت کنند و اگر میان اعضا پیمانی امضا شود، شبیه به ناتو بتوانند از هم حمایت و دفاع کنند.
نظر شما