قدس؛ چه آنروزی که شهید سیدحسن نصرالله در مراسم شهید فؤاد شکر خطاب به اسرائیلیها اعلام کرد: «میان ما و شما، روزها، شبها و میدان است که نتیجه این جنگ را مشخص میکند» و چه پیشتر از آن و در سخنرانی دیگر که خطاب به دوستداران مقاومت گفته بود: «چشمتان به میدان باشد، میدان با شما سخن میگوید» آنچه واضح بود اینکه در نظر سیدحسن میدان جایگاه ویژهای داشت. حالا و پس از او دبیرکل جدید حزبالله یعنی شیخ نعیم قاسم هم بارها به این نکته کلیدی اشاره کرده و بهتازگی هم گفته: «میدان نتیجه نهایی این پیکار را مشخص خواهد کرد». تمام این اشارهها نشاندهنده اهمیت میدان در مبارزه علیه اشغالگران است.
اما این اهمیت از کجا میآید و چرا در ادبیات فرماندهان و رهبران حزبالله تأکید ویژهای بر آن میشود؟ بهتر است سؤال فوق را اینگونه مطرح کنیم چرا حزبالله با آنکه روی کاغذ اصلاً قابل مقایسه با رژیم اشغالگر قدس نیست اینچنین بر پایداری در میدان تأکید میکند؟ این پایداری و مقاومت حزبالله در میدان چه مقدماتی دارد؟
اگر بخواهیم در یک جمله، چرایی این اهمیت را ذکر کنیم باید بگوییم میدان برای حزبالله مؤثرترین و مطمئنترین ابزار جهت دیکته خواستههای دیپلماتیکش است. اما این راهبرد حزبالله و مقدمات آن را بهطور خلاصه میتوان به شکل زیر تشریح کرد:
۱- مدیریت صحیح جنگ: هفته پیش، نتانیاهو در پارلمان رژیم اشغالگر قدس ادعا کرد ارتش این رژیم موفق شده بیش از ۷۰درصد توان نظامی حزبالله را نابود کند. حال آنکه مرور ۱۴ماهه جنگ نشان میدهد حزبالله از لحاظ نظامی و قدرت موشکی و دقت در عملیاتها با همان صلابت و آرامشی که از ابتدای جنگ داشته عمل میکند. ۱۴ماه پس از آغاز جنگ، هنوز هم حزبالله در هر زمان و هر مکانی که مدنظرش باشد توانایی پاسخ دادن به دشمن صهیونیستی را دارد. برای نمونه کمتر از دو ساعت پس از ادعای نتانیاهو در کنست، حزبالله پایگاه نظامی تل حیم در قلب تلآویو و در فاصله ۱۲۰کیلومتری مرز لبنان را با موشک فاتح۱۱۰ مورد هدف قرار داد که هم موجب ترس در سرزمینهای اشغالی شد و هم به دشمن فهماند هیچ خللی در توان نظامی حزبالله و بازدارندگی آن ایجاد نشده است.
۲- بدنه اجتماعی همراه: یکی دیگر از مقدماتی که سبب شده حزبالله بتواند بر میدان تأکید کند و همچنان سلاح را در دست نگه دارد، بدنه اجتماعی پای کار و حمایت مردمی است. حمایتی که رژیم صهیونیستی با انواع روشها از قبیل بمباران مناطق مسکونی خارج از ضاحیه، حملات متعدد به مناطق مختلف جنوب و از بین بردن کامل روستاها، حمله به میزبانان غیرشیعی آوارهها، حمله به دفاتر احزاب همپیمان با حزبالله، حمله به روستاهای مسیحینشین و آواره کردن آنها و حتی حمله به مکانهای نزدیک به فرودگاه بینالمللی بیروت سعی دارد آن را از حزبالله بگیرد. اما این اقدامات نهتنها نتوانست سبب امتیازگیری از حزبالله در عرصه دیپلماسی شود بلکه رژیم با نتیجه عکس آن روبهرو شد.
۳- سد محکم حزبالله در جنوب: پس از گذشت دو ماه از آغاز تجاوز زمینی اسرائیل در جنوب لبنان، این رژیم هنوز هم نتوانسته دستاورد چشمگیری داشته باشد. اگرچه این رژیم با تخریب دیوانهوارانه روستاها عملاً جمعیت غیرنظامی جنوب را آواره کرده است. جلوگیری از نفوذ زمینی ارتش رژیم صهیونیستی و گرفتن تلفات بالا از نظامیان آنها و نابودی گسترده تجهیزاتشان در مرز لبنان با فلسطین اشغالی یکی دیگر از موضوعاتی است که دست برتر حزبالله را در میدان نشان میدهد. نابودی بیش از ۵۰عراده تانک مرکاوا، بیش از ۱۰۰کشته نظامی و هزاران مجروح، بخش کمی از میزان تلفات و خسارات وارده فقط در این دو ماه است. این تلفات بار بسیار سنگین روانی برای رژیم غاصب داشته و ناتوانی آنها را بیش از پیش به نمایش میگذارد. امنیت شمال فلسطین اشغالی یکی از راهبردهای همیشگی نتانیاهو و کابینهاش است، ولی الان دیگر کسی در شمال فلسطین اشغالی ساکن نیست و همگی از ترس حملات حزبالله لبنان شمال را تخلیه کردهاند و حتی دیگر در حیفا و تلآویو هم مردم از ترس حملات مقاومت لبنان احساس امنیت ندارند.
مرور این موارد نشان میدهد حزبالله همچنان از قدرت کافی در میدان مبارزه با رژیم اشغالگر قدس برخوردار است. دشمنی که فکر میکرد خیلی زود با وجود به شهادت رساندن تمامی فرماندهان شاخص عملیاتی و حتی دو دبیرکل حزبالله لبنان، این سازمان منسجم را از بین میبرد و در جبهه شمال به پیروزی میرسد حالا به زانو درآمده است. در نتیجه همین مدیریت صحیح و هوشمندانه میدان، حزبالله توانسته امروز در عرصه دیپلماسی هم مواضع عزتمندانه بگیرد و حتی بر طرحهای پیشنهادی آمریکا هم تکمله بزند. بهعبارتی حزبالله آنچنان به بلوغ سیاسی رسیده که میدان را به ابزاری برای تحکیم مواضع دیپلماتیک خود تبدیل کرده است.
نظر شما