تحولات منطقه

مریم صانع‌پور ضمن تشریح پنج مانع مهم موجود در مسیر قرآن‌پژوهی برای بانوان کشور، اظهار کرد: اصولاً به ندرت ممکن است خروجی پژوهش‌ها در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های کشور مورد استفاده قرار گرفته باشد؛ خروجی‌های قرآن‌پژوهی نیز از این قاعده مستثنا نیست.

مریم صانع‌پور تشریح کرد: ۵ مانع مهم در مسیر قرآن‌پژوهی برای بانوان
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

شانزدهمین دوره همایش بین‌المللی بانوان قرآن پژوه، دی‌ماه سال جاری، مصادف با ایام ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا(س) با توجه به اتفاقات اخیر منطقه با محوریت جبهه مقاومت، اختصاص به بانوان قرآنی این حوزه دارد و منتخبان از کشورهایی نظیر فلسطین، لبنان، عراق، یمن و سوریه انتخاب می‌شوند. طی برگزاری شانزدهمین دوره همایش بانوان قرآن‌پژوه از بانوان فعال در عرصه‌های قرآنی در بخش‌های پژوهش، هنری و قاریان و حافظان تجلیل می‌شود.

مریم صانع‌پور، بانوی قرآن‌پژوه کشور از جمله این بانوان است. او که دانش‌آموخته دکترای فلسفه از انگلستان است، در کنار تحصیلات آکادمیک خود، به امر قرآن کریم نیز پرداخته و طرح‌ها، کتب و مقالات فراوانی را در حوزه قرآن کریم تألیف و اجرا کرده است. طی گفت‌وگویی بیشتر با او آشنا می‌شویم.

ابتدا خودتان را معرفی کنید و در ادامه در مورد سوابق فعالیت‌های قرآنی خود توضیح دهید.

بنده مریم صانع‌پور، دکترای فلسفه اسلامی از انگلستان و دکترای علوم و معارف نهج‌البلاغه از پژوهشکده نهج‌البلاغه و استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی هستم. همچنین، تاکنون کتب و مقالات فراوانی را در حوزه علوم انسانی، فلسفه و اخلاق به چاپ رسانده‌ام. کتاب‌هایی نظیر فلسقه اخلاق و دین، خدا و دین در رویکردی اومانیستی، اسطوره‌شناسی یونانی و مدرنیته غربی، تجرد خیال در حکمت متعالیه، عقلانیت در روایتی زنان و ... از جمله تألیفاتم در حوزه فلسفه و حکمت است.

از همان دوران نوجوانی علاقه‌مند به ساحت قرآنی بوده و در کنار تحصیلات دانشگاهی به امور قرآنی پرداختم. همچنین، تاکنون طرح‌های مختلف قرآنی همچون تحلیل و نقادی مسئله زن و عقلانیت در قرآن را به پایان رسانده و طرح‌هایی مانند تدبری زنانه در قرآن کریم را در دست اجرا دارم.   

به نظر شما مهمترین مانع فعالیت قرآنی در کشور برای بانوان چیست؟ 

مهمترین مانع قرآن‌پژوهی بانوان کشور، نداشتن اعتماد به نفس است؛ زیرا هیچ صدای زنانه‌ای از تراث قرآنی خود نشنیده‌ایم. همه علوم و معارف قرآنی ما با فاهمه مردانه و پرسش‌هایی مردانه شکل گرفته‌اند؛ زیرا مردان در این تراث قرآنی همواره سوژه و فاعل شناسا بوده‌اند و ما زنان همواره ابژه و متعلق شناسایی مردان بوده‌ایم. مردان علاوه بر این که سؤالات خود را از کلام‌الله می‌پرسیدند، حتی سؤالات بانوان را نیز از نظرگاه مردانه خود تنظیم و به قرآن عرضه می‌کردند و در نتیجه ناخودآگاه جمعی ما بانوان به ما القاء می‌کند که نمی‌توانیم از دیدگاه زنانه خود قرآن کریم را مورد بازخوانی قرار دهیم. اما وقت آن رسیده که با عزمی جزم بر این ناخودآگاه تاریخی غلبه کنیم. 

دومین مانع اینکه با وجود آنکه در کشور ما زنان فقط و فقط به علت زن بودنشان متحمل انواع تبعیض‌ها می‌شوند، اما خدا را سپاس که می‌توانند همچون مردان در سطوح عالی دانشگاهی علوم قرآنی را نیز بیاموزند و تدریس کنند، اما چه سود که منظر زنانه در این میان غایب است و زنان قرآن‌پژوه به بازتولید همان فهم مردانه از قرآن می‌پردازند. حتی اگر بانوی عارف و فاضلی همچون بانو امین راه را برای تفسیر زنان از قرآن گشودند، اما تفسیر ایشان نیز فاقد فهم زنانه از آیات است. حتی آیات بحث برانگیزی چون آیه نشوز و آیه دیون را نیز براساس فهم همان سوژه مردانه‌ای که خود را اصلی می‌داند و زنان را فرع تلقی می‌کنند تفسیر کرده‌اند؛ در حالی که فهم زنانه از قرآن فهمی دیگر است. فهمی مادرانه که حیات‌آفرین است و رشد و بالندگی انسان و انسانیت را پاس می‌دارد و هیچ گونه تبعیضی از جمله تبعیض جنسیتی را در میان فرزندان آدم تاب نمی‌آورد که مسالمت‌جو و صلح‌طلب است؛ زیرا نزاع را مقدمه جنگ و کشتار می‌داند. فهم زنان از قرآن کریم هماهنگ با خلق محوری مادرانه خلاق است و ویژگی‌های دیگری نیز مانند جمع‌‎گرایی، گفت‌وگو محوری، دیگری‌پذیری، عطوفت‌آفرینی، زیبایی‌طلبی، مثبت‌نگری، امیدواری، امیدبخشی، شفقت‌گستری، محروم‌نوازی، مهرورزی، تنش‌زدایی و... دارد. 

سومین مانع، مانعی فراجنسیتی است که بر سر راه همه قرآن‌پژوهان کشور قرار دارد. سرفصل‌های دانشگاهی علوم قرآنی نگرشی سطحی و محدود به دانشجویان و قرآن‌پژوهان القاء می‌کنند؛ همانگونه که تفسیرهای قرآن نیز غالباً مشحون از نقل قول‌های تکراری هستند و به سختی می‌توان در آن‌ها نظریاتی خلاقانه و نوآورانه یافت. در این میان اما تفسیر المیزان یک استثناء است؛ زیرا مرحوم علامه طباطبایی از نگرشی فلسفی برخوردار بود و تلاش می‌‎کرد آیات قرآن کریم را در معرض پرسش‌های روزآمد قرار دهد تا پاسخ‌های مستدلی دریافت کند. بنابراین، هر چقدر اطلاعات قرآن‌پژوه عمیق‌تر، وسیع‌تر و متنوع‌تر باشد، قدرت استنطاق بیشتری از قرآن کریم خواهد داشت و در نتیجه به حقایق بیشتری رهنمون خواهد شد، اما اگر قرآن‌پژوه در معرض پرسش‌های مختلف از رشته‌های مختلف علمی قرار نگرفته باشد و اطلاعات او محدود به برخی علوم نقلی باشد، قادر به استنطاق قرآن نخواهد بود. از این رو، به تکرار سخنان گذشتگان یا حداکثر به حاشیه‌نویسی بر سخنان پیشینیان بسنده خواهد کرد. در این صورت بر خلاف حدیث جری و تطبیق که آیات قرآن کریم را پوینده معرفی کرده است، فهم‌های جدید از کلام‌الله متوقف می‌شود و قرآن‌پژوهی دچار رکودی می‌‎شود که امروز شاهد هستیم.  

چهارمین مانع که فراجنسیتی بوده و به رکود قرآن‌پژوهی در ایران منجر شده، این است که سیاست‌گذاران فرهنگی رویکردهای جدید به قرآن را تهدید تلقی می‌کنند و اجازه نشر و گسترش آن‌ها را نمی‌دهند؛ در حالی که رویکردهای نواندیشانه فرصتی برای عصری‌سازی آموزه‌های قرآنی هستند. رویکردهای نواندیشانی مانند ابوزید، شحرور، فضل الرحمان و حتی سیدمحمدحسین فضل‌الله و نیز رویکردهای تفسیری زنان نواندیشی چون فاطمه مرئیسی، آمنه و دود اسماء بارلاس و حتی پرسش‌های غیر مسلمانانی مانند کارن باتر فرصتی برای استنطاق قرآن با مسائل جهان کنونی است. استنطاقی که باورهای تعبدی نسبت به قرآن کریم را به باورهای عقلانی و خلاقانه تبدیل خواهد کرد تا محوریت قرآن کریم زمینه‌های دین‌داری وحدت‌گرایانه یک میلیارد و هشتصد میلیون مسلمان را در سراسر جهان تقویت کند. 

پنجمین مانع عبارت از فیلترینگ سختی است که همه پژوهشگران ایرانی را از حضور در مجموعه شگفت‌انگیز هوش مصنوعی محروم کرده؛ هوش مصنوعی که فرصتی خارق‌العاده برای گسترش و تعمق همه پژوهش‌ها فراهم کرده است. از آنجا که همه میراث تاریخی و جغرافیایی بشر در این مجموعه دیجیتال گردآوری شده و محرومیت قرآن‌پژوهان از این منبع جامع به معنای رکود و ایستایی قرآن‌پژوهی در میان پژوهش‌های پویا، خلاق و عمیق جهانی است. ارتباط نداشتن با بانک‌های کشورهای دیگر نیز به تهیه منابع مورد نیاز قرآن‌پژوهان و سایر پژوهشگران آسیب زده و غالباً ایشان را به سمت راه‌های غیر قانونی جهت تهیه منابع مورد نیاز خود سوق داده است. همچنین، شرایط انزوایی کشور ارتباط با دانشگاه‌ها و مجامع علمی جهانی را غیر ممکن کرده و مانع تعاملات هم‌افزایانه قرآن‌پژوهان ایرانی با قرآن‌پژوهان جهانی شده که این امر نیز بر فقر و رکود قرآن‌پژوهی روزآمد در کشورمان می‌افزاید. 

آیا از خروجی پژوهش‌های قرآنی در عرصه‌های مختلف جامعه به درستی استفاده می‌شود؟

اصولاً به ندرت ممکن است خروجی پژوهش‌ها در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌های کشور مورد استفاده قرار گرفته باشد. خروجی‌های قرآن‌پژوهی هم از این قاعده مستثنا نیستند.  

ایکنا ـ برپایی همایش‌های تجلیل از بانوان قرآنی تا چه میزان می‌‎تواند در گسترش فرهنگ متعالی قرآن در جامعه اثرگذار باشد؟ 

به هر حال تشویق و تجلیل بی‌تأثیر نیست، اما ای کاش، به شعارهای ظاهری اکتفا نشود و موانعی که قبلاً از آن‌ها سخن گفته شد، از سر راه پژوهش به طور اعم و قرآن‌پژوهی به طور اخص برداشته شوند. 

بانوان چه نقشی در توسعه فرهنگ اسلامی دارند؟ 

هر زمان کرامت انسانی زنان به رسمیت شناخته شد، هر زمان زنان از حقوق انسانی برابر با مردان برخوردار شدند و هر وقت توانستند در مدیریت و سیاست‌گذاری‌های کلان از نقشی برابر با مردان برخوردار باشند، آنگاه می‌توان از نقش زنان در توسعه فرهنگی سخن گفت.

توصیه شما به عنوان یک پژوهشگر قرآنی به مسئولان چیست؟

طبق آموزه‌های قرآنی، اولین جامعه انسانی از یک مرد و یک زن تشکیل شد و خدا خواست تا هر دو جنس انسان یعنی زنان و مردان جانشینان او بر روی زمین باشند. خدا خواست تا هر دو جنس در کنار یکدیگر تمدن انسانی را بسازند؛ زیرا حضور مادرانه زنان در مدیریت و سیاست‌گذاری‌های کلان اجتماعی، موجب گسترش صلح، امنیت مهرورزی و آرامش بر روی زمین می‌شود.

بنابراین، آرامش‌بخشی زنان فقط محدود به عرصه خصوصی خانواده نیست، بلکه حضور تعیین کننده زنان در تمدن بشری مایه آرامش، امنیت، مودت و رحمتی فراگیر در عرصه عمومی جامعه است. 

منبع: ایکنا (خبرگزاری بین‌المللی قرآن)

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.