به گزارش تسنیم، امروز دوشنبه 20 خردادماه مصادف با اول ماه شعبان است. ماهی که به پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم منسوب است، آن حضرت این ماه را روزه مىگرفت و به ماه رمضان وصل مىکرد و مىفرمود: شعبان، ماه من است هر که یک روز از ماه مرا روزه بگیرد بهشت برای او واجب میشود. در راستای آغاز ماه شعبان، بخشی از سخنان آیتالله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی در ارتباط با ماه شعبان مرور میشود. این بخش از بیانات ایشان به این شرح است:
روی عن الحسینبنعلی(ع) قال: الِاسْتِدْرَاجُ مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ یُسْبِغَ عَلَیْهِ النِّعَمَ وَ یَسْلُبَهُ الشُّکْر. این روایت از امام حسین علیه السّلام نقل شده است که حضرت فرمودند: استدراج از ناحیه خداوند نسبت به بندهاش، به این معنا است که خدا «نعمتی» را بهسمت بنده میفرستد و سرازیر میکند و از آن طرف، «شُکر» را از او میگیرد.
من در گذشته روایات متعدّدی را در ارتباط با «رابطه میان حوادث و گرفتاریها با معصیت و گناه» خواندهام که اینجا، جای مطرح کردن آنها نیست؛ ولی در این روایت بحثی راجع به استدراج داریم که یکی از دلائل گرفتاریهای انسان را دربر دارد. امام حسین در این روایت، استدراج را معنا میکنند که گاهی خدا به بندهاش نعمت میدهد، ولی از آن طرف بنده، شکر نعمت را بهجا نمیآورد؛ این بهخاطر آن است که خداوند حالت شکرگزاری را از بنده سلب کرده است.
اینجا سؤال پیش میآید که، چرا خدا چنین میکند و حال شکر را از بندهاش میگیرد؟ او که نعمت را به بنده میدهد، توفیق شکر را هم به او بدهد. یعنی چه که او نعمت را بدهد ولی توفیق شکر را از او بگیرد؟ چرا خدا توفیق شکر را از بندهاش میگیرد تا او نتواند شکر نعمت را بهجا آورد؟ اصلاً چهطور میشود که خدا با بندهاش چنین میکند؟
ناشکریِ انواع نعمتها
حالا من خواهم گفت، چهطور میشود که استدراج پیش میآید. البته بنده اینجا نمیتوانم زیاد روایت بخوانم و به نقل یک روایت بسنده میکنم. در روایتی از امام صادق علیه السّلام آمده است که گاهی خدا به بندهاش نعمتی را میدهد، او هم آن نعمت را در راه معصیت خرج میکند و با آن گناه میکند. منظور از نعمت هم در این روایت فقط پول نیست؛ چشم، گوش، دست، پا و تمام قوای انسانی، نعمتهایی است که خدا به انسان داده است. نعمت، فقط پول و اسکناس نیست. چشمهایتان را باز کنید و نعمتهایی را که خدا داده است، بشناسید. نعمت، متّصله و منفصله دارد که تمام سرتاپای انسان و آن چیزهایی که متعلّق به او است را در بر میگیرد، این یعنی اینکه «ای انسان! همه وجودت و متعلقات وجودت، نعمتهای خداوند است». اگر انسان نعمتی را در راه حرام مصرف کند و گناه کند، خدا به او مهلت میدهد تا استغفار کرده و از این گناهها توبه نماید.
استدراج راهی بهسوی «کفر»
این چیزهایی که من میگویم، متن روایت امام صادق است. چون خیلی فرصت ندارم، همه روایت را نمیخوانم. آیه قرآن هم این مطالب را دارد و میفرماید: «إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً» خدا مهلت میدهد تا ببیند آیا تو استغفار میکنی یا نه! اگر استغفار کردی مسئلهای پیش نمیآید، امّا اگر استغفار نکردی، خدا نعمتش را تجدید میکند؛ یعنی نعمت را دوباره به تو میدهد. اینجا دیگر تو توفیق شکرگزاری نداری و در حقیقت، خدا این توفیق را از تو سلب کرده است. این بیحساب نیست که خدا به بندهای از بندگانش نعمت میدهد و در عین حال، توفیق شکرگزاری را از او سلب میکند.
وقتی بنده گناه کرد و بهجای عقاب، نعمتهایش زیاد شد، کمکم با خودش فکر میکند که چرا اینهمه گناه میکند ولی هیچ اتّفاقی نمیافتد؟ نکند خبری نیست؟ اصلاً شاید حلال و حرامی، نعوذبالله در کار نیست! از اینجا است که انسان به وادی کفر کشیده میشود.
خود شما هم دارید میبینید که کفّار وضع مادّیشان خوب است؛ این بهخاطر همین مسئله استدراج است. اگر کسی بگوید: کفّار با توجه به اینکه اینهمه گناه و فجور میکنند، چرا باز هم وضعشان خوب است؟ جوابش این است که خداوند آنها را مبتلا به استدراج کرده و توفیق شکرگزاری را از آنها گرفته است. این به ضرر آنها است.
ریشه گرفتاریهای مسلمین
مسلمانها هم از این جهت مانند کفّار هستند که اگر نعمت به آنها برسد و آن را در راه غضب الهی مصرف کنند، خدا برای توبه به آنها مهلت میدهد، اگر توبه کردند که هیچ، وگرنه توفیق شکرگزاری از آنها سلب شده و دچار استدراج میشوند. گرفتاریهای ما هم از همینجا نشئت میگیرد که ما نعمتها را، نعوذبالله در راه گناه صرف میکنیم و بعد مبتلا به انواع گرفتاریها میشویم تا بیدار شویم و استغفار کنیم. این گرفتاریها نیز، پسگردنیهایی است که خدا برای باز شدن چشم بندهاش میزند که بنده بگوید: خدایا غلط کردم که نعمتت را در بیراهه خرج کردم.
حال اگر نعمت را در مسیر غضب الهی خرج کردیم و وقتی هم که خدا برای بیدارشدنمان ما را به گرفتاریها مبتلا کرد، باز هم چشمهایمان باز نشد و توبه و استغفار نکردیم، اینجا است که دچار استدراج شده و نعوذبالله به وادی کفر کشیده میشویم. من صریح میگویم تا جای هیچ بحثی باقی نماند.
شعبان؛ ماه رحمة للعالمین
«استغفار کردن» کمک به «رحمة للعالمین» است. امّا این مباحث را گفتم که یک تذکّر بدهم. ماه، ماه شعبان است. ماه، ماه استغفار است. ماه، ماه پیغمبر اکرم است. ما در روایات داریم که حضرت فرمود: «أَلَا إِنَّ شَعْبَانَ شَهْرِی فَرَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَنِی عَلَى شَهْرِی» ماه، ماه من است؛ خداوند کسی را که در این ماه به من کمک کند، رحمت کند! این یعنی چه؟ پیغمبر چون رحمة للعالمین است، کارش این است که برای همه ما رحمت باشد و همه ما را مورد رحمت قرار دهد؛ ماه هم، ماه پیغمبر است؛ حال او میخواهد بندگان را شستوشو داده و وارد دریای رحمت کند، پس از ما میخواهد که ما با استغفار و توبه، به او کمک کنیم تا او ما را شستوشو دهد.
ماه شعبان؛ ماهِ شستوشوی نبوی
پس این ماه، ماه شستوشو است؛ ماه شستوشوی نبوی است. ماهی است که پیغمبر امّتش را از گناهان شستوشو میدهد و پیش خدا شفاعتشان را میکند. بیایید هرچه که، نعوذ بالله، کفران نعمت کردیم و بعد از آن هم استغفار نکردیم، الآن چشمانمان را باز کنیم و استغفار کنیم.
تناسب «آداب ماه شعبان» با «خصوصیّات صاحب ماه»
لذا شما ببینید، در اعمالی که بهعنوان آداب این ماه وارد شده است، اوّل روزه آمده است، دوم یک استغفار ذکر شده است و سوم هم باز استغفار وارد شده است. به مفاتیح الجنان مراجعه کنید. برای این ماه دو استغفار ذکر شده است؛ یکی اینکه انسان هرروز هفتاد بار بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ» از خدا استغفار میکنم و از او طلب توبه دارم؛ و دیگری اینکه هرروز هفتاد بار بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ» از خدایی که جز او خدایی نیست، مهربان و بخشنده است، زنده و پاینده است، طلب مغفرت میکنم و توبه مینمایم. اینها بهخاطر آن است که این ماه، ماه تطهیر نبوی برای امّت خویش است و پیغمبر میخواهد امّتش را تطهیر کند. این کار با استغفار امّت، بر پیغمبر آسان میشود.
انتهای پیام/*
نظر شما