به گزارش قدس انلاین , به نوشته کتاب تاریخی مروج الذهب، مصعب بن زبیر، دو همسر مختار به نام های ام ثابت و عمره (دخترسمرة بن جندب و دختر نعمان بن بشیر) را احضار کرد و گفت از مختار تبرّی بجویند.
آنان گفتند:چگونه از کسی تبرّی بجوییم که میگفت: پروردگار من خداست و روزها روزه میگرفت و شبها بیدار بود و خونش را برای خدا و رسول خدا در راه کشندگان فرزند دختر پیامبر و خاندان وشیعیان وی داد.
ام ثابت دختر سمره ناگزیر از مختار بیزاری جست و گفت:اگر با شمشیر از من کفر بخواهید، کافر میشوم.
اما عمره دختر نعمان بن بشیر گفت: این شهادتی است که روزی من شده، آیا آن را ترک کنم؟ نه، چنین نمیکنم. این مرگ است و سپس بهشت و ورود بر پیامبر و اهل بیت آن بزرگوار. بارالها، شاهد باش که من پیرو پیامبرت و فرزند دختر او و اهل بیت و شیعه اویم. [مروج الذهب، ج 3، ص 107]
مصعب او را به زندان انداخت و به برادرش «عبدالله» نامه نوشت که این زن بر این باور است که مختار پیغمبر است. آن گاه او را بین کوفه و حیره گردن زدند. [تاریخ الامم و الملوک، ج 4، ص 574]
نظر شما