اما مسأله اساسی و پرسش پاسخ داده نشده، این است که اصولاً چرا اینچنین مجموعه هایی منتشر میشوند؟
چرا چرخه پذیرش و انتشار مجموعه های شعر در کشور ما چنان معیوب است که میتوان مجموعه هایی سرشار از معایب و کاستی های هنری و ادبی را به عنوان یک مجموعه شعر منتشر و به بازار کتاب عرضه کرد؟
مجموعه شعر «پرسه در رویای تو» از سری کتاب های شعری است که انتشارات نیماژ در مجموعه «پازل شعر امروز» منتشر کرده است. در این مجموعه کتاب ها، آثار خوب و قابل توجهی نیز منتشر شده است، اما به نظر میرسد روند پذیرش آثار در این سری کتاب ها، در پاره ای موارد دچار سستیها و ساده گیری هایی است که نتیجه اش انتشار برخی مجموعهها باشد که ارزش ادبی چندانی ندارد.کتاب هایی که نشان دهنده ویژگی های شعر امروز نیست و نمی تواند پازل شعر امروز را کامل کند.
مجموعه ای که درباره آن سخن میگوییم، شامل مجموعه ای از شعرهای سپید و نیمایی است که مضمونهایی عاشقانه دارند. شعرهای نیمایی مجموعه دارای مشکلاتی است که میشد با اندکی سختگیری اصلاح شود. پرشهای وزنی گاه به گاه به شعرها ضربه زده است و نشان دهنده این است که شاعر هنوز تسلط لازم را ندارد.
هنوزهم بهت من جاری است
نمیدانم چه شد آن شب
نمیدانم مپرس از من
نکته قابل توجه در این مجموعه این است که برخلاف اینکه این کتاب قرار است بخشی از پازل شعر امروز را کامل کند، با تجربهها و حس و حال های شعر امروز کاملاً بیگانه است. شاعر در شعرهایش ضرورتهای تنفس در فضای شعر امروز را درک نکرده است . هنوز به روابط و ذهنیت شعر کلاسیک دچار است و اگرچه شکل نوشتاری شعر او به شعر امروز شبیه است، هیچ درک درستی از معنای امروزی بودن شعر ندارد.
به نظر شما اینچنین سطری در یک شعر امروز جایی دارد:
غبار پای ات
سرمۀ چشمانم باد
این چنین سطرهایی که از فرط استعمال و تکرار هیچ خونی ندارند و حس و حالی را برنمی انگیزند، در مجموعه کم نیستند.مهمتر از آن این است که اصولاً شاعر شعر منثور نوشتن را با نثر نوشتن اشتباه گرفته است. در بسیاری از سروده های مجموعه ، منطق حاکم بر شعرها ، منطق نثر است.
هیچ شگرد و هنرنمایی خاصی برای خارج شدن از این منطق و تشخص بخشیدن به زبان در شعرها مشاهده نمی شود. اگر تقطیع شعرها را از آنها بگیرید، توجیهی برای اینکه در حال خواندن شعر هستید، وجود ندارد:
من از شکستن حرمتها بیم ناکم امان ام بده، بگذار این چند صباح هم بی درک چشمانی که لمس ام کنند بگذرد تا از روی نادانی حرمتی را حریم نشکنم
این دو سطر در مجموعه به صورت 8 سطر مقطع نوشته شده است، اما چه دلیل درون متنی برای خودبسندگی این سطرها برای پذیرششان به عنوان شعر وجود دارد؟
این همه ماجرا نیست. شاعر حتی به قواعد زبان نیز سلطه ندارد و در برخی موارد دچار اشتباههای دستوری عجیبی میشود.جایی میخوانیم:
پروردگارا
چشمی مرا به دیدار نیاید
چرا که نیاموخته ام
آن سان که مرا چشمی به دیدار میآید
چه باید کرد؟
مشخص است که منظور شاعر از آن سان، آن زمان بوده است .سان شباهت ساز است و کاربرد آن در معنای زمان اشتباه است، ضمن اینکه کاربرد فعل مضارع در این سطر اشتباه است.
جایی دیگر شاعر نوشته است:
همه مدهوش و ساکن گون
که مشخص است، اضافه کردن پسوند گون بی دلیل است و تنها به دلیل پرکردن وزن شعر آمده است، در ضمن پسوند گون به اسم میچسبد نه صفت.
یا جایی که میخوانیم:
چنان چون مهر مادر گون
در این حالت نیز به نظر میرسد، همزمان آوردن چنان چون و پسوند گون به عنوان سه پسوند شباهت ، جز حشو و ضعف تالیف چیز دیگری نیست.
نکته قابل توجه این است که در مجموعه گاه رگه هایی از شاعرانگی و امکان رسیدن به شعری قابل توجه یا حداقل کم مشکل فراهم بوده است، منتها اصرار بر زیاده گویی و بیگانه بودن شاعر با ایجاز و سپردن دست قلم برای نوشتن و نوشتن باعث شده است در مجموع شعر به دلیل حشو زیاد، چنان از نفس بیفتد که همان یکی دو سطر شاعرانه هم در انبوه سطرهای معمولی و سست گم شود و به چشم نیاید.این مسأله نشان میدهد که نبود یک ویرایش جدی و حرفه ای مجموعه "پرسه در رویای تو" را مانند بسیاری مجموعه های شعر امروزی از رسیدن به استانداردهای مورد نیاز برای یک کتاب شعر قابل قبول بازداشته است.
اگر ناشر قرار بود، از این شاعر- به هردلیلی که خودش میداند- حتماً کتابی چاپ کند، باید این مجموعه را با ویرایشی جدی و حذف مشکلات موجود در آن به چاپ میسپرد. قطعاً خوانندگان شعر امروز به دنبال شعرهای خوب هستند ، نه کاغذ مرغوب و طراحی شکیل؛ چیزی که در این مجموعه و بسیاری از تولیدات سری کاری شدۀ ناشران تخصصی شعر امروز ایران پیدایش نمی کنند.
نظر شما