هر چند روی دیگر محصولات نیز به صورت موقت قیمت گذاری تضمینی انجام میشود؛ یعنی زمانی که کشاورز با شرایط بحران قیمتی مواجه است، دولت اهرم حمایتی خود را به کار گرفته تا مانع ضرر کشاورز شود؛ مثلاً در شرایط کاهش قیمتی ، دولت قیمت گذاری تضمینی میکند و محصولاتی مانند سیب زمینی، گوجه فرنگی و پیاز، در دسته ای از محصولاتی قرار میگیرند که قیمتگذاری تضمینی آنها به صورت هر از گاه انجام میشود، اما آن دسته از قیمت گذاری هایی که جزو محصولات استراتژیک هستند، از شرایط قیمت گذاری بهتری برخوردار بوده و رضایت نسبی کشاورزان تأمین میشود. در حالی که دولت در دسته دوم محصولات که به طور غیردایمی، قیمت گذاری تضمینی میشود، با مشکلاتی مواجه است. در بخشهای مختلف سولههای لازم برای نگهداری محصولات خریداری شده است تا بتوان آنها را در صورت درخواست دیگر کشورها، برای صادرات آماده کرد. محصولات دسته دوم ممکن است در یک سال به صورت پیش بینی نشده افزایش قابل توجهی پیدا کنند. بنابراین قیمت این محصولات کاهش مییابد و دولت برای عدم زیان دهی کشاورز قیمت مشخصی را بر محصول میگذارد، اما در شرایط عادی برای محصولات کشاورزی استراتژیک سود کشاورز هم در کنار حمایت نجات دهنده در نظر گرفته میشود. بنابراین به نظر میرسد، دولت به جای اینکه روی قیمتهای تضمینی مانور دهد، اقدام به حمایتهای درآمدی کند تا عملکرد کشاورز و قیمت متفاوت شود، به طوری که اگر کشاورز به لحاظ عملکردی هم با مشکل مواجه شد، دولت از او حمایت کند. حمایت از عملکرد کشاورز به معنای میزان برداشت و عمل آوری محصول است که به صورت میانگین در سطح هکتار مورد بررسی قرار میگیرد. کشورهای پیشرفته بر محصولات کشاورزان قیمت تضمینی نمی گذارند، بلکه بر اساس عملکرد کشاورزان، از آنها حمایتهای درآمدی میکنند، با این روش که معتقدند، قیمت سیال است و بازار تعیین کننده قیمت است. بنابراین دولت به جای اینکه هزینههای خود را با تعیین قیمتهای تضمینی افزایش دهد و در این راه بودجه ای را صرف کند، بهتر است یارانه ای را به کشاورز اختصاص دهد تا در عملکرد و زیرساختها مورد استفاده قرار گیرد تا در نتیجه، عملکرد و درآمد کشاورز افزایش یابد. به هر حال میزان عملکرد محصول در واحد سطح در بسیاری از کشورها افزایش یافته است که در نتیجه هزینهها به صورت میانگین کاهش مییابد، در حالی که این ضرورت در کشور ما تحقق نیافته و عملکرد درسطح پایینی قرار دارد؛ یعنی قیمت تمام شده محصول بالاست. میانگین برداشت برنج در ایران همچنان 4 تا 5 تن است . از سوی دیگر قیمتهای تضمینی را نمی توان بر پایه تورم محاسبه کرد، این دو مقوله کاملاً از هم جدا هستند. افزایش قیمت این محصولات براساس افزایش عرضه و تقاضاست و دولت درصدد است برای نجات کشاورز به او کمک کند. هر چند بعضی معتقدند، دولت بر مبنای تورم باید محصولات را تضمینی خرید کند، اما کشاورز که کارمند دولت نیست تا بر مبنای افزایش تورم حقوق او را افزایش داد. حمایتهای درآمدی نیازمند توجه به زیرساختهاست؛ زیرا قیمت گذاری تضمینی درمان موقتی است. فعالیتهای زراعی نیاز به تکنیکهای آبیاری تحت فشار، زهکشی و ... دارد و از سویی مسایل دیگری از قبیل کوچک بودن زمینها مشکلات مربوط به خود را دارد و دولت در حمایتهای زیرساختی به دلیل کوچک بودن زمینها با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند. بنابراین خرید تضمینی حمایت موقتی است و مشکلگشا نیست. به نظر میرسد، دولت به جای اینکه در این بخش اعتبار زیادی را صرف کند، با ایجاد زیرساختها و انجام فعالیتهای بنیادی، درمانهای موقتی را رها کرده و به حل بحران به صورت دایمی بیندیشد.
*رئیس بنیاد نخبگان استان گلستان
نظر شما