تحولات لبنان و فلسطین

نامه ای به امام رضا (ع) -پرنیان نعمتی ـ اهر : سلام یا امام رضا (ع) خیلی وقت است که می‌خواهم برادری کوچولو داشته باشم امّا خجالت می‌کشم این حرف را به دیگران بگویم. برای همین به آن‌ها می‌گویم نه برادر می‌خواهم و نه خواهر.

دوست دارم برادر کوچولو داشته باشم

ای کاش روزی خیابان‌ها بدون ماشین بودند. همه جا سرسبز بود. پدرم با دوچرخه به سر کار می‌رفت. آن وقت دیگر مجبور نبودم از پدر و مادرم بخواهم مرا به پارک ببرند چون دیگر همه جا مثل پارک سرسبز بود.

یا امام رضا (ع) من سر سفره‌ی هفت‌سین دعا کرده بودم تا دیگر زلزله نیاید. حالا دیگر زلزله نمی‌آید ولی آن روز که بوشهر هم مثل اهر لرزید، من خیلی دعا کردم تا هیچ بچّه‌ای زخمی نشود.

ای امام کاری کن باز هم به مشهد بیایم. آخر وقتی من به حرم شما آمدم چهار ساله بودم و چیز زیادی یادم نمی‌آید امّا بعضی وقت‌ها که حرمتان را در تلویزیون می‌بینم آرزو می‌کنم باز هم به مشهد بیایم و یا اصلاً ای کاش می‌توانستم پرواز کنم و با کبوترهایی که روی گنبد هستند بازی کنم. دعا می‌کنم هیچ وقت مریض نشوم و پدر و مادرم هم مرا به دکتر نبرند چون وقتی مریض می‌شوم حس می‌کنم شاید کار بدی کرده‌ام و خدا هم من را مجازات کرده است. اصلاً قول می‌دهم دیگر به حرف مادر و پدرم گوش دهم. شما کمک کنید تا خدا همه‌ی کارهای بد من را ببخشد.

در آخر هم آرزو دارم خدا به عزیز و آقاجونم عمر زیاد بده، آخر آن‌ها پیر شده‌اند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • نازنین ۰۷:۵۷ - ۱۴۰۲/۰۵/۲۶
    0 0
    یا امام رضا علیه السلام کمکم کنید زت تنهام همسر فوت کرد مستاجر م خانه ندارم کسی رو ندارم توی زندگی کمکم کن یاضامن اهو خودت بهمن وپسرم کمک خاستم درد دل کنم امام رضای