«علی کریمی» یکی از بزرگان فوتبال کشورمان که توانست نام درخشانی از خود برجا بگذارد. نامی در هم تنیده با شهرت، افتخار، اعتبار، محبوبیت، وجاهت و جذابیت. او حتما یکی از پنج فوتبالیست بسیار محبوب در تاریخ فوتبال ایران است و هیچ کس نمی تواند در این مورد، تردیدی به دل راه بدهد.
در همین مورد به سراغ یکی از نزدیکترین دوستان علی کریمی طی سالهای اخیر رفتیم تا با او درباره جادوگر فوتبال ایران صحبت کنیم. «علی انصاریان».
ما سه قلو بودیم
من و علی کریمی و حامد کاویانپور سه قلوهای پرسپولیس بودیم. هر سه نفر در اوج جوانی به پیراهن پرسپولیس رسیده بودیم و برای این پیراهن جان میدادیم. بعدها من و علی ارتباطمان بیشتر شد تا امروز که روابط خانوادگی داریم و حتی فرزندانش در مدرسه فوتبال من این رشته را یاد میگیرند. من و علی یک دنیا خاطرات رنگارنگ داریم. با هم بزن بزن و دعوا هم کرده ایم و برای یکدیگر و به خاطر هم تا حد جان دادن هم رفتهایم. در زمین بازی، علی کریمی همه را دریبل میزد و به همین خاطر، بازیکنان تیمهای حریف قصد میکردند تا با تکلهای خشن، او را کنترل کنند. هر کسی در زمین علی را میزد، من در نقطه دیگری از زمین آن بازیکن را نقش بر زمین میکردم.
کتک کاری بر سر یک هات داگ
علی کریمی یک پیکان جوانان قرمز داشت که چند ماه پیش در شهر مقدس مشهد آن را حراج کرد. من و علی با این پیکان کلی خاطره داشتیم. آن زمان در فوتبال، به ما که جوان بودیم، پولی نمی دادند. به همین خاطر مجبور بودیم کارهای دیگری انجام بدهیم و پول دربیاوریم بخصوص مسافرکشی. علی ماشینش را میآورد و با هم میرفتیم از میدان آزادی تا میدان انقلاب و از میدان انقلاب تا میدان فاطمی مسافرکشی. صبح تا ظهر این کار را انجام میدادیم و سپس ناهار میخوردیم و میرفتیم سر تمرین. آن زمان، یک ساندویچی در تهران پیدا کردیم که هات داگ میفروخت. هر دفعه، با علی میرفتیم 10 تا 12 هات داگ میخریدیم، اما همیشه بر سر آخرین ساندویچ دعوایمان میشد در حد بزن بزن!
زندگی با قلب، نه مغز
همه میگویند، علی کریمی خیلی آدم عصبی است، اما اصلاً این طور نیست. آنهایی که این طور حرف میزنند، علی را نمی شناسند. یک قلب دارد، مثل شیشه، اصلاً بدذاتی در وجود این آدم وجود ندارد. با مردم، با دوستانش، با اقوامش و بخصوص با همسرش همیشه یک رو و یک رنگ است. اتفاقاً اشتباهش هم همین است که با قلبش زندگی میکند، نه با مغزش. هیچ کدام از تصمیماتی که در زندگی حرفهایاش گرفته، منطقی نبود و همیشه احساسات سبب شد این طور به نظر برسد که علی میخواهد با همه دنیا بجنگد. البته چون آدم احساساتی است، جای خودش را در دل مردم باز کرد و برای همیشه جاودانه شد.
زندگی سالم یک جادوگر
حاضرم قسم بخورم علی کریمی در تمام زندگیاش سالم بود. هرگز سمت دخانیات، سیگار، قلیان و سایر مسایل نرفت. سالم بود و به همین علت بود که پیشرفت بینظیری داشت. میگفتند علی تنبل است و تمرین نمی کند، در حالی که دروغ بود. کریمی پا به پای دیگران در تپه داودیه، محل تمرین قدیم پرسپولیس میدوید و حتی بیشتر از بقیه در سالن وزنه، کار میکرد.
نظر شما