به گزارش سرویس فرهنگ قدس آنلاین، حجت الاسلام و المسلمین نظافت، در ادامه شرح حکمتهای نهجالبلاغه به بیان نکاتی درمورد رابطه بزرگی همت انسان و روح او و راههای رسیدن به همت بلند پرداختند: امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در حکمت 47 نهجالبلاغه میفرمایند: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ وَ صِدْقُهُ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ وَ عِفَّتُهُ عَلَى قَدْرِ غَیْرَتِهِ؛ ارزش مرد به اندازه همت اوست و راستگویی او به میزان جوانمردیاش و شجاعت او به قدر ننگى است که احساس میکند و پاکدامنی او به اندازه غیرت اوست.»
راه محاسبه میزان بزرگی روح
در این حکمت آمده: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ» این عبارت به دو شکل معنا میشود؛ یا بگوییم اندازه هر مردی به اندازه تصمیمهای اوست و یا بگوییم اندازه هر مردی به اندازه غصههای اوست. هرچه سطح این غصهها بالاتر، آن انسان باارزشتر.
در واقع این روایت دارد راهی را برای اندازهگیری روحمان به ما نشان میدهد. همانطور که انسان اگر بخواهد وزن خود را بداند به روی باسکول میرود، برای سنجش روحش که چقدر رشد کرده نیز باید سطح غصهها و یا اندازه تصمیمهایش را بررسی کند. برخی روحشان متناسب هیکلشان رشد نکرده و این آسیب است. برای دانستن اندازه روح، باید اندازه غصهها را فهمید. برخی غصههایشان خیلی کودکانه است. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: «مَن كانَت هِمَّتُهُ ما يَدخُلُ بَطنَه كانَت قِيمَتُهُ ما يَخرُجُ مِنه[1]؛ هر کس همّتش آنچه داخل شکمش میرود باشد، ارزش و قيمتش آن چیزی است که از شکمش خارج میشود.» برخی بر سر موضوعات پیش پا افتاده مثل غذا با خانواده به دعوا میافتند. امام صادق(علیهالسلام) در روایت میفرمایند: «اَلامُؤمِنُ يَأْكُلُ بِشَهْوِةِ اَهْلِهِ وَالْمُنافِقُ يَأْكُلُ اَهْلُهُ بِشَهْوَتَهِ[2]؛ مؤمن كسی است كه مطابق میل همسرش غذا میخورد و منافق كسی است كه خانوادهاش به میل او غذا میخورند» انسان باید ببیند سطح غصههای او چقدر است؟ آیا برای رزمندگان اسلام و مسلمانان دعا میکند؟ نگران آینده اسلام و انقلاب هست؟ داشتن چنین نگاهی بیانگر داشتن همت بلند است. اما ممکن است فردی اهل نماز و عبادت هم باشد اما داری غصههای سخیف است، این فرد به همان اندازه روحش کوچک است. زیرا نماز را میتوان ظاهری ادا نمود، اما درمورد غصه نمیشود نقش بازی کرد. گاهی انسان خوب که دقت میکند، میبیند همان کودک قدیمی است، یعنی آن موقع به دنبال عروسک و ماشین کوکی بود، حالا اندازه ماشینش بزرگتر شده.
همتمان را بلند کنیم
دو نوع همت داریم؛ همت پست و همت بلند. مثلاً در دعا داریم «اللهم لا تجعل الدنيا اكبر همنا ولا مبلغ علمنا»[3]، بعضیها تمام غصه و نهایت تصمیمشان این است که پولدار شوند، فقط به پول فکر میکنند؛ این همت پست است. نمیشود به پول فکر نکرد، اما اینکه پول بزرگترین همت ما باشد بد است. انسان به حوائج مادیاش فکر میکند و این طبیعی است، اما بحث سر این است که آیا بزرگترین دغدغه و غصه و بزرگترین تصمیمهای انسان باید همین باشد یا خیر. دنیا مبلغ علم ما نیز نباید باشد؛ یعنی اینکه نهایت علم ما این نباشد که به پول برسیم بلکه به آخرت و بهشت فکر کنیم.
در خطبه ۱۵۳ نهجالبلاغه داریم: «إِنَّ الْبَهَائِمَ هَمُّهَا بُطُونُهَا؛ حیوان همتش علف و شکمش است.» یعنی غصه حیوان این است که شکمش را سیر کند، این همت پست است. فرمود: «إِنَّ السِّبَاعَ هَمُّهَا الْعُدْوَانُ عَلَى غَيْرِهَا؛ درندهها همتشان تجاوز و دریدن است.» بعضی خوششان میآید که به جان دیگران بیفتند و از زدن و آبرو ریختن و از اذیت کردن لذت میبرند.
در ادامه همان خطبه حضرت نسبت به برخی زنهای بیمعرفت هم میفرمایند: همتشان زینت زندگی دنیاست؛ «ان النساء همهن زينة الحياة الدنيا و الفساد فيها»[4]، اگر انسان تربیت نشود همتش اینگونه است و همیشه به زر و زیور فکر میکند. آیا میخواهیم بگوییم که زر و زیور برای خانمها بد است؟ خیر حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) گردنبند داشتند، اما مهم این است که آن حضرت اسیر آن نبودند. برای گردنبند غصه نمیخوردند و دعوا راه نمیانداختند، حاضر شدند در شب عروسیشان از پیراهن عروسی در راه خدا بگذرند، چون همتشان زینت نبود.
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) میفرمایند: «فما خلقت لیشغلنی اکل الطّیبات کالبهیمة المربوطة همّها علفها او المرسلة شغلها تقمّمها تکترش من اعلافها و تلهوا عمّا یراد بها[5]؛ من آفریده نشدم که خوردن چیزهای خوشمزه من را به خود مشغول کند، مثل حیوانی که برای پروار آن را بستهاند و تمام همّش خوردن علفهاست یا حیوانی که رهاست و آن حیوان رها تمام همتش در چریدن در این مرتع و آن مرتع است و شکم خودش را از علفها پر میکند و خبر ندارد که چه به سرش خواهد آمد و سرش را به زودی خواهند برید.» نکته مهم اینکه انسانهایی که سرشان در آخور است و همتشان شکمشان است، در دام دیگران میافتند.
راه رسیدن به همت بلند
حال که به اهمیت داشتن همّت بلند پی بردیم، ببینیم راه دستیابی به آن چیست:
شناخت ارزش وجودی خود:
اینکه انسان ارزش خود را بداند و متوجه باشد با حیوان متفاوت است و دنیا را بشناسد و بداند دنیا نسبت به آخرت مانند رحم مادر نسبت به دنیا است. همانطور که رحم مادر نسبت به این عالم هیچ است، این دنیایی که در آن قرار داریم نیز در مقایسه با بهشت کم است، «فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِیلٌ»[6] قرآن نمیگوید دنیا بد است، بلکه میفرماید: دنیا کم است. اگر انسان اندازه واقعی دنیا را بفهمد برای بیشتر و بزرگتر از آن تلاش میکند و هرگز راضی به این کمتر نخواهد شد.
شناخت عظمت آخرت:
شناخت عظمت نعمتهای بهشتی و شناخت عظمت عذابهای اخروی هم باعث میشود که دیگر همتمان این دنیای فانی نباشد و به رفاه در این دنیای فانی بسنده نکنیم، بلکه همتمان این میشود که در آخرت از عذاب جهنم رهایی یابیم.
ارتباط با بلندهمتان:
ارتباط و نشست و برخاست با انسانهایی که همت بزرگ دارند هم به انسان کمک میکند که کمکم همت او نیز بالا رود. بچههایی که پدر و مادرهای بلندهمت دارند، معمولاً بلندهمت تربیت میشوند.
خاطر نشان میشود، سرویس فرهنگ خبرگزاری قدس آنلاین انشاءالله روزهای شنبه و سهشنبه به مرور موضوعی حکمتهای نهجالبلاغه مولانا امیرالمؤمنین(ع) در کلام حجتالاسلام و المسلمین نظافت خواهد پرداخت.
نظر شما