به گزارش سرویس فرهنگ قدس آنلاین، حجت الاسلام و المسلمین نظافت، در ادامه شرح حکمتهای نهجالبلاغه به بیان نکاتی درمورد قناعت، فواید و راههای رسیدن به آن پرداختند: امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در حکمت 57 نهجالبلاغه میفرمایند: «الْقَنَاعَةُ مَالٌ لَا يَنْفَدُ؛ قناعت، ثروتى است پایانناپذیر[1].»
قناعت ثروت است
یکی از مواردی که زندگی را شیرین میکند قناعت است. قناعت ضد حرص و نارضایتی از پروردگار است. فردی به نام ابوهاشم عفری به نزد امام هادی(علیهالسلام) رسید تا خواست سخن بگوید، امام به او فرمودند: «خدواند به تو ایمان داده است، خداوند به تو سلامتی داده است، خداوند به تو قناعت داده است.» سپس امام به او صد دینار بخشیدند. این برخورد یعنی اگر کسی پول ندارد اما قناعت دارد، به همهچیز دست یافته است. اگر خداوند به کسی قناعت داده است، به ثروت بیپایانی دست یافته است، علت بیپایان بودنش هم این است که درونی است، لذا هیچ دزدی نمیتواند آن را سرقت کند. اما اگر یک کسی میلیاردر بشود، ممکن است باز هم حرصوجوش بزند و ناراضی باشد. بااینکه بهظاهر به پول دست پیداکرده، اما آن گنج واقعی که قناعت است را ندارد. آنگاه که انسان رضایت دارد، مریض و افسرده نمیشود. کسی که قناعت دارد احساس فقر نمیکند و طمع ندارد و شخصی که طمع ندارد، خود را به ذلت و خواری نمیافکند. البته قانع بودن مربوط به مادیات است نه معنویات؛ به این معنی که در امور معنوی داشتن قناعت مضر است.
علل قناعت گریزی
حال ببینیم با این همه تاکید که بر قناعت و فواید آن شده، چرا برخی از مردم جامعه از آن گریزان هستند:
تجملگرایی؛ انسانهای تجملگرا نمیتوانند قانع باشند. در جامعهای که نمایش زیاد میشود، قناعت کمرنگ میشود.
بیشخصیتی و بیهویتی هم یکی دیگر علل گریز مردم از قناعت است، اما انسانهای متشخص، خود را با ثروتشان بروز نمیدهند.
راههای رسیدن به قناعت
نخواستن بیشتر از کفاف؛ امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در خطبه 45 نهجالبلاغه میفرمایند: «لَا تَسْأَلُوا فَوْقَ الْكَفَافِ؛ در امور دنيايي بيش از حدّ نيازت نخواه.»[2] در نسخه ديگر دارد: «لَا تَسْأَلُوا فِيهَا فَوْقَ الْكَفَاف» يعني در دنيا زيادهخواهی نكن. در دعاهايت نسبت به امور مادّی سقف بگذار، بگو خدايا، مايحتاجم را به من برسان که محتاج ديگران نشوم. حضرت در ادامه میفرمایند: «وَ لَا تَطْلُبُوا مِنْهَا أَكْثَرَ مِنَ الْبَلَاغِ؛ و بیشتر از آنچه شما را به هدف میرساند، مطالبه نکنید.»[3] بلاغ بودن دنیا، همان وسیله بودن نسبت به آخرت است. به مقداری باید دنبال دنیا باشید که شما را به آخرت برساند. میگویند بلاغ و گاهی میگویند کفاف. از جهتی میگویند کفاف که انسان را باز میدارد از اینکه دست دراز کند و ازاینجهت بلاغ گویند که انسان را به مقصد میرساند.
ارتباط با فقرا؛ امیرالمؤمنین(علیهالسلام) چنین میفرمایند: «أُنْظُرْ إِلى مَنْ هُوَ دُونَكَ وَ لاتَنْظُرْ إِلى مَنْ هُوَ فَوْقَكَ[4]؛ به پایین دست خود نگاه كن، نه به بالادست خود.» این روش انسان را قانع میکند و سطح توقعش را پایین میآورد، اما اگر کسی برعکس عمل نماید یعنی در امور مادی دائماً خود را با ثروتمندان بسنجد به آرامش نخواهد رسید و همواره خود را نیازمند میبیند و حسرت آنها را میخورد. برای مثال بعضی آدمها ماشین دارند ولی یك ماشین بهتر میبینند آه میکشند. در سوره قصص در مورد قارون آمده است که عدهای ثروت او را دیدند و با حسرت گفتند: كاش ما هم مثل قارون پول و ثروت داشتیم، اما عدهای دیگر که از اهل علم و انسانهای بامعرفتی بودند در برابر این نگاه میگفتند: واى بر شما براى كسى كه ایمان آورده است و كار شايسته كرده پاداش خدا بهتر است و جز شكيبايان آن را نيابند. تا اینکه یك روز صبح بلند شدند و دیدند قارون با پولهایش در زمین فرورفته است. قرآن میگوید: قارون را با اسکناسهایش در زمین فرو بردیم. فردا صبح آنهایی كه میگفتند كاش ما هم مثل او بودیم، گفتند: خوب شد كه ما مثل او نبودیم!
یاد مرگ؛ هرکسی به یاد مرگ باشد قانع میشود. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در نهجالبلاغه میفرمایند: «مَنْ أَکْثَرَ ذِکْرَ الْمَوْتِ رَضِیَ مِنَ الدُّنْیَا بِالْیَسِیرِ[5]؛ کسی که زیاد به یاد مرگ باشد، به کم دنیا راضی است.» و کسی که چنین باشد، از خوردن نان خالی لذتی میبرد که ثروتمند از خوردن غذای لذیذ نمیبرد.
توجه به فواید قناعت ازجمله نداشتن رنج جسمی و روحی، داشتن عزت و شاکر بودن، دقت و توجه به عواقب عدم قناعت و چشیدن مزه لذتهای معنوی هم میتواند انسان را به قناعت سوق دهد.
فواید قناعت
عزت؛ برای قناعت آثاری گفته شده است. ازجمله آن آثار عزت یافتن است، آنهایی که قانع نیستند ذلیلاند، چون برای پول سر خَم کرده و خود را خوار میکنند. چنین افراد به چاپلوسی و تملق نیز ممکن است گرفتار شوند.
بیرنج و غم بودن؛ اثر دیگر قناعت بیغم شدن است. امیرالمؤمنین(علیهالسلام) فرمودند: «من قنع لم یغتم[6]؛ هرکس قناعت کند غمگین نمیشود.» یعنی غمِ پول و مادیات ندارد. بسیاری از دعواهای خانوادگی برای همین مادیات و پول است.
راحتی بدن؛ اثر دیگری که قناعت همراه دارد، راحتی بدن است. امام حسین(علیهالسلام) در روایتی فرمودند: «القنوع راحة الابدان؛ قناعت مایهی آسایش تن است.»[7] علتش این است که انسان قانع غصههای دنیایی و کمارزش ندارد، لذا بدنش هم مریض نمیشود. چرا که یک علت بیماری همین اندوه و اضطراب و استرسهاست. معمولاً انسانهای قانع از خدا راضیاند و کسی که از خدا راضی باشد خدا هم از او راضی است.
جلب رضایت خداوند؛ هرکس به کم راضی شود، خداوند نیز به عمل کم راضی میشود.
باب و وسیله شکرگزاری؛ قناعت دری از درهای شکر است. در روایتی داریم که به زیردستان خود زیاد بنگرید تا بدین وسیله شاکر خدا گردید.
حیاة طیبه و قناعت
در روایتی که در نهجالبلاغه از امیر مؤمنان(علیهالسلام) آمده چنین میخوانیم: «و سئل عن قوله تعالی فلنحیینه حیاة طیبه، فقال هی القناعه؛ از امام علی(علیهالسلام) پرسیدند: منظور ازجمله «فلنحیینه حیاة طیبه» چیست؟ ایشان پاسخ دادند: قناعت.»[8] یعنی اگر کسی به آنچه خدا برایش مقدر کرده خشنود است، به عبارتی به حیات طیبه دست پیدا کرده است.
خاطر نشان میشود، سرویس فرهنگ خبرگزاری قدس آنلاین انشاءالله روزهای شنبه و سهشنبه به مرور موضوعی حکمتهای نهجالبلاغه مولانا امیرالمؤمنین(ع) در کلام حجتالاسلام و المسلمین نظافت خواهد پرداخت.
[1] اين سخن از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نيز نقل شده است.
[2] سؤال يعني دعا و درخواست
[3] نهج البلاغه، خطبه 45
[4] ر.ك: بحارالانوار، ج 67، ص 173 و 318؛ ج 69، ص 42؛ ج 75، ص 198 و...
[5] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 89، دفتر نشر اسلامی، قم، چاپ دوم، 1404ق.
[6] غرر الحكم، ح 7771
[7] بحارالانوار، ج78، ص 128.
[8] نهجالبلاغه، کلمه قصار 229
نظر شما