قدس آنلاین / رقیه توسلی : برای ربّنایی که طنین انداز است و برای میهمانی رمضانی که آدم را زنده می کند؛ مگر توصیفی هم پیدا می شود! برای سحرگاهان آرام این ماه، که بنده و معبود رو به مهربانی نشسته اند، رو به مناجات هایی که پُراز رمز و پُراز رازند!

رمضان آمد و دلدار نیامد

انگار قلم از نوشتنِ عاشقانه های این فصل که زمین و آسمان را درمی نوردد، عاجز است از شرح رایحه استغفارهایی که دنیا را پُر کرده است.

مجال خوبتر دیدن ماهتاب است انگار رمضان... مجال لرزیدن و شریف تر خواستن... مجال جبران آن ساعاتی را که از کف داده ایم... انگار این قُرب، قُربِ دیگری ست و در این ماه، دعای ظهور را هرروزه داری، هر دَم نفس می کشد.

اصلاً نورِ بی توصیف است... مگر می شود بزرگی و عظمت این ماه را نوشت. خروشانی این مِهر را. و حالِ کامل آدم هایی را توصیف کرد که شادان و گریان رو به قبله جانان، فرج می خوانند. ظهورِ مولایشان را.

مگر می شود حق ثانیه ثانیه رمضان را با این جمله های عادی ادا کرد و از نجات بخشی اش نگاشت. از مردمانی که امام موعودشان را منتظرند و آن عفوی را که در تاب و تاب اش، قرن هاست گر گرفته اند و تقلّا می کنند.

برای ردّ ماه در سینه ی شب و چشمِ تَرِ اهل رمضان مگر توصیفی می توان نوشت! برای منتظرانی که هر اذان با یاد حجّتِ غائب شان، افطار می گشایند...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.