شاهدان عینی در گفتوگو با رسانههای محلی گفتهاند که ضارب بهصورت بیهدف به جمعیت حاضر در مرکز خرید «المپیا» در شهر مونیخ شلیک کرده است. در یکی از ویدیوهایی که از فرد ضارب منتشر شده، او چندین بار فریاد میزند: «من آلمانی هستم». برخی شاهدان عینی هم گفتهاند که وی هنگام حمله به قربانیان فریاد میزده است: «خارجیهای لعنتی!».
بعد از وقوع این حمله، دولت آلمان با اعلام حالت فوقالعاده در این کشور، خواستار برگزاری نشست گروه بحران در کاخ صدراعظم در برلین شد و یگانهای مبارزه با تروریسم را به مأموریت فرستاده است. زیرا مقامات آلمان به وجود 3 مهاجم مظنون بودند. اما تحقیقات انجامشده و سرنخهای موجود به تأیید این موضوع و شناسایی عواملی دیگر منجر نشد و حالا یک روز پس از این ماجرا، مقامات امنیتی آلمان میگویند که احتمالاً این حمله فقط یک عامل داشته است.
رادیکالیسم در اروپا پوست میاندازد
حادثه تروریستی مونیخ نشان میدهد که تهدید رادیکالیسم و افراطگرایی علیه بنیانهای امنیت در قاره اروپا در حال تغییر و پوستاندازی است و آنچه تهدید تروریسم و افراطگرایی اسلامیِ منبعث از تحولات خاورمیانه بود و سرریز آن در یک سال گذشته کشورهای اروپایی را متأثر میکرد، حالا کمکم به نوعی رادیکالیسم متقابل و نژادپرستانه در دل جوامع غربی تبدیل میشود که یک تهدید جدی داخلی را برای امنیت و آرامش اروپاییها به وجود میآورد.
برخلاف حوادث تروریستی ماههای اخیر در پاریس، نیس، بلژیک و امثالهم، حمله جمعهشب در مونیخ آلمان توسط گروههای افراطگرا و تکفیری همچون داعش، القاعده و جبهه النصره صورت نگرفت. اگر چه بین حادثه تروریستی مونیخ و موارد یادشده اشتراکاتی هم وجود داشت که اتفاقاً یک عامل تعیینکننده و مهم به شمار میرود.
عامل حمله به مجتمع تجاری مونیخ یک تبعه آلمانی- ایرانی بود که در فرهنگ اروپایی این کشور رشد و پرورش یافته بود؛ درست مانند عوامل حمله پاریس و بلژیک که عربهایی دوملیتی و بعضاً متولد اروپا و رشدیافته در فرهنگ این قاره بودند.
اما عامل حمله مونیخ، برخلاف حملات فرانسه، یک اسلامگرای افراطی وابسته به گروههای تروریستی مثل داعش نبود. آنگونه که شواهد و اطلاعات پلیس و رسانههای آلمانی نشان میدهد، این فرد گرایشهای رادیکال و ملیگرایانه یا به تعبیری نژادپرستانه داشته و هنگام گشودن آتش به روی مردم شعارهایی علیه مهاجران سر داده و خود را یک آلمانی و برتر از مهاجران معرفی کرده است.
روزنامه «بیلد» آلمان با توجه به اظهارات شاهدان عینی، گرایشات راست افراطی را عامل این حمله عنوان کرده است. حتی سخنگوی پلیس مونیخ هم گفت که شواهدی درباره اینکه «عوامل اسلامگرای افراطی» عامل تیراندازی در این شهر بودهاند، وجود ندارد.
پسلرزههای حمایت از افراطگرایان
وقوع و گسترش حملات تروریستی در اروپا که در سال گذشته کشورهای این قاره را درگیر کرده، اتفاقی غیرقابل پیشبینی نبود. از آغاز شکلگیری بحران در سوریه و سپس عراق و به وجود آمدن گروههای تروریستی و تکفیری که کشورهای غربی برای براندازی حکومت بشار اسد و وادارکردن نوری المالکی به واگذاری ریاستجمهوری عراق به آنها پر و بال داده و آنها را زیر چتر حمایتی خود گرفتند، همواره این هشدار از سوی کارشناسان و ناظران سیاسی داده میشد که اعمال استانداردهای دوگانه و تقسیمبندی تروریستها به خوب و بد یا میانهرو و افراطی و استفاده ابزاری از آنها، در نهایت دامن کشورهای غربی را خواهد گرفت و زمانی که تبعات این سیاستها به سوی کشورهای غربی سرریز شود و تاریخ مصرف گروههای تروریستی ایدیولوژیک به سر آید، آنها به تهدیدی بالفعل برای حامیان غربی خود تبدیل خواهند شد؛ اتفاقی که حدود 2 دهه قبل در مورد القاعده اتفاق افتاد.
سرریز تأثیر سیاستهای کشورهای غربی، به وجود آمدن موج مهاجران و آوارگانی بود که از عراق و سوریه و افغانستان به سوی اروپا روانه شدند و هیچ دیوار و سیم خارداری توان مهار آنها را نداشت. این امر به یک بحران سیاسی و اجتماعی برای اروپا تبدیل شد. با اتمام عمر مفید گروههای تروریستی مثل داعش برای غربیها و تصمیم جامعه جهانی برای نابودی آنها، حالا این گروه برای تلافی، حملات خود را به قلب اروپا گسترش داده و پایههای امنیت این قاره را متزلزل ساخته است.
نژادپرستی در برابر افراطگرایی
اما نکته مهم اینست که سیاست تقسیمبندی تروریسم و رادیکالیسم به خوب و بد و دوست و دشمن تنها در میدان هدف و بیرون از مرزهای اروپا تأثیرگذار نیست و کشورهای غربی نمیتوانند جامعه خود را در برابر این سیاستها و تفکر ایزوله کنند. وقتی افراطگرایی برخی گروهها برای رسیدن به اهدافی خاص تأیید میشود، در داخل جامعه اروپا نیز رادیکالیسم فرصت تحرک و مطرحشدن مییابد. با این تفاوت که رادیکالیسم در اروپا، برخلاف غرب آسیا، ریشه ایدیولوژیک و مذهبی ندارد بلکه در بستری نژادپرستانه شکل میگیرد.
بنابراین، خطر حمایت غرب از گروههای تروریستی در غرب آسیا فقط منحصر به حملههای تروریستی آنها نیست بلکه خطر بازگشت جوامع مستعد اروپایی به دوران نحلهها و نهضتهای نژادپرستانه و ملیگرایانهای که در قرن گذشته آتش جنگهایی بزرگ را در این قاره شعلهورکرد را هم به وجود میآورد.
حمله تروریستی جمعهشب در مونیخ نشان داد که کشور آلمان بیش از هر زمان دیگری مستعد این دگرگونی است و اگر به رشد سرطانی حزب راست افراطی در این کشور یا جنبش پگیدا طی 3 سال گذشته نگاه کنیم، این خطر به خوبی قابل لمس است.
دکتر کنعانیمقدم، کارشناس مسایل سیاسی و بینالملل، درباره تحلیل حادثه تروریستی اخیر آلمان و تسری رادیکالیسم به جوامع غربی میگوید: خطر تروریسم و افراطگرایی و رجوع آن به کشورهای غربی به عنوان یک هدف و عاملی برای بقا، اتفاقی کاملاً روشن و قابل پیشبینی بود. اما سران کشورهای غربی آنقدر برای تغییر نقشه خاورمیانه و براندازی حکومت بشار اسد به عنوان یکی از اضلاع محور مقاومت هیجانزده بودند که به شرایط دوران پس از این تحولات و یا ناکامی در رسیدن به هدف خود فکر نمیکردند.
دبیرکل حزب سبز ایران میافزاید: طغیانی که در اروپا در حال شکلگیری است، ناشی از سیاستهای سالهای اخیر دولتمردان این کشورهاست. زیرا آنچه با عنوان حملات تروریستی در اروپا رخ میدهد توسط کسانی انجام میشود که با وجود داشتن ملیت دوگانه عرب و اروپایی، در کشورهای غربی متولد شده یا زندگی کردهاند و بهواسطه حمایت این کشورها از گروههای افراطی و تروریستی در سوریه، فرصت یافتند تا جذب این گروهها شوند و حالا در بازگشت به اروپا، تروریسم را با خود به این قاره میبرند.
این تحلیلگر مسایل سیاسی با اشاره به وجه تمایز حمله تروریستی 2 روز پیش در آلمان و گرایشهای نژادپرستانه و راستگرایانه عامل این حمله، خاطرنشان میکند: افراطگرایی در خاورمیانه دارای بستری مذهبی است اما افراطگرایی در اروپا در بستر نژادپرستی وجود دارد. با توجه به سناریوی صهیونیستها برای دامن زدن به اسلامهراسی، این 2 نحله افراطگرایی با همدیگر تلاقی و تقابل پیدا کردهاند و نتیجه آن، اتفاقی است که در آلمان رخ داد و بی شک از این پس هم باید منتظر حوادثی از این دست و چهبسا بزرگتر و فجیعتر بود.
حسین کنعانیمقدم اضافه میکند: جریانهایی با دامنزدن به این مسایل به دنبال این هستند که مسلمانان و مهاجران را از اروپا اخراج کنند. همین مسأله موجب رادیکالیزه شدن فضای سیاسی در این اتحادیه شده است و میبینیم که موج فشار و نظارت و اعمال محدودیت بر مسلمانان در کشورهای اروپایی در حال افزایش است.
وی میگوید ریشه وقوع این نوع جدید از حملات در سیاستهای غلط دول اروپایی علیه مسلمانان و مسلمانآزاری آنهاست. همین سیاستها به بهانهای برای گروههای نژادپرست تبدیل شده که علیه مهاجران دست به اقدامات خشن بزنند. وی تصریح میکند: با گسترش فعالیت گروههای تروریستی و افراطگرای اسلامی مثل داعش و امثالهم، سرویسهای اطلاعاتی کشورهای اروپایی برای مهار آنها به سراغ جریانهای ملیگرا و نژادپرست رفتند تا به وسیله آنها این گروههای ایدیولوژیک را مهار کنند. آنها در عمل، افراط را در مقابل نوع دیگری از افراط قرار دادند که نتیجه آن چیزی است که امروز با آن مواجه هستند.
نظر شما