گروه «سیاست» قدس آنلاین- طیبه مروت: پرونده خاک‌خورده گروهک مجاهدین خلق یا به عبارت روشنتر همان منافقین، این بار به همت بی‌بی‌سی از بایگانی تاریخ بیرون کشیده شد.

احمد منتظری جاده‌صاف‌کن «تروریسم»

 این شبکه تلویزیونی در آخرین اقدام خود به پخش مصاحبه‌ای با آیت‌الله منتظری پرداخت و در آن از اعدام‌های سال 67 سخن گفت. تلاش این شبکه بریتانیایی برای تقدیس گروهک تروریستی منافقین در بیان «منتظری»، تنها برای احیای این گروهک است. در حالی که همه جهانیان از حذف جریان‌های تررویستی مانند داعش سخن می‌گویند، حمایت علنی یک رسانه بین‌المللی از تروریسم در این شرایط چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ و منسوبین مرحوم منتظری از انتشار سخنان وی چه اهدافی را دنبال می‌کنند؟

* فرزندان نهضت آزادی

شکل‌گیری مجاهدین خلق به بیش از یک دهه پس از کودتای 28 مرداد باز می‌گردد. در سال 44، سه تن از اعضاي سابق نهضت آزادي تصميم گرفتند در مبارزه عليه رژيم شاه، سازماني با مشي مسلحانه به وجود آورند.

محمد حنيفنژاد، سعيد محسن و عبدالرضا نيکبين رودسري هسته اوليه گروه را تشكيل دادند و يك سال بعد علياصغر بديعزادگان به اين جمع پيوست. اين افراد گرچه مذهبي بودند اما از نظر ايدیولوژيک پرورشيافته جبهه‌ ملي و نهضت آزادي بودند. مهندس بازرگان بعدها به این نکته اعتراف کرد که مجاهدين خلق «فرزندان نهضت آزادي» هستند و مباني فکري اوليه آن برگرفته از کتاب‌هاي وي و نهضت آزادي بوده است؛ کتاب‌هایی که در بدو تأسیس این گروه نوشته شد و مبنای فکری این جریان را تشکیل می‌داد، همگی بر اساس متد ديالکتيک ماركسيستي بود. 

در سال‌های اولیه شکل‌گیری گروهک منافقین، 5 گروه مطالعاتي و ارتباطي تحت عناوين «گروه ايدیولوژي»، «گروه سياسي»، «گروه کارگري»، «گروه مطالعات روستايي» و «گروه روحانيت» تشکيل شد.

گروه روحانيت یکی از مهم‌ترین گروه‌های سازمان بود که در سال 48 شکل گرفت و مسؤولان آن، تماس با روحانيان مبارز و جلب همکاري و حمايت آنها را بر عهده داشتند. هدف اين بود که از نفوذ اجتماعي روحانيت در جهت اهداف سازمان استفاده شود و بويژه پشتوانه مردمي و مالي سازمان تأمين گردد. سازمان بعدها براي جلب حمايت امام خميني(ره) که در نجف تبعيد بود، نمايندهاي نزد ايشان نيز اعزام کرد كه به نتيجهاي نرسيد.

ورود زنان به تشکیلات نیز خود ماجرایی خواندنی دارد. گرچه در ابتدای تشکیل سازمان، هیچ زنی به عضویت پذیرفته نشد اما بعدها برای استفادة پوششی در عملیاتها  از زنان استفاده شد. شاید رهبران هسته اولیه هرگز تصور نمی‌کردند که بعدها جریان سیاسی آنها به یک زن به ارث برسد. تغییر ایدیولوژیک سازمان مجاهدین خلق از سال 52 آغاز شد و پس از انحلال نسبی این گروه سیاسی، رهبران مجاهدین خلق به بازسازی سازمان و ساختار فکری خود در زندان‌های ساواک پرداختند. در این ایام بود که «حلقه رجویه» بر گِرد مسعود رجوی که بعدها در میان رهبران اولیه سازمان جای گرفته بود، جمع شدند.

هنوز و پس از گذشت 45 سال از دستگیری رهبران سازمان توسط ساواک و اعدام همگی آنان، چرایی زنده‌ماندن رجوی در هاله‌ای از ابهام قرار دارد زیرا به اعتقاد برخی از اعضای سنتی مجاهدین خلق، او همه اطلاعات سازمان را به ساواک فروخت!

* وطن‌فروشی به قیمت چند وجب خاک!

ماجرای خیانت  رجوی به سازمان و ارایه اطلاعات اعضا به ساواک، اولین و آخرین خیانت او نبود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، سهم‌خواهی برخی جریان‌های سیاسی از انقلاب مردم ایران و نظام جمهوری اسلامی، مولّد جریان‌هایی سیاسی شد که از آنها بوی نفاق و خون برمی‌خاست. آغاز جنگ تحمیلی حزب بعث عراق علیه ایران یکی از خاستگاه‌هایی شد که مجاهدین خلق توانستند چهره واقعی خود را در خیانت به ملت بیش از پیش به نمایش بگذارند.

اعلام رسمی مبارزه با ارتجاع حاکم به جای مبارزه با امپریالیسم آمریکا، جرقه اولیه اتفاقات بعدی در رویگردانی منافقین از قائد  پرافتخار خود و انقلاب اسلامی شد. البته از همان زمان نیز مردم که شاهد جدایی این جریان از روحانیت شاهد بودند، از آنها فاصله گرفتند به‌گونه‌ای که آنها نتوانستند هیچ نماینده‌ای را به مجلس اول و دوم بفرستند. از این رو  «مجاهدین خلق» با تکیه بر استراتژی استفاده از «خشونت» و «اسلحه» به دنبال هموارکردن راه رسیدن به قدرت برآمد. پس از آغاز جنگ تحمیلی، منافقین که رسماً راه خود را از مردم جدا کرده بودند، به عراق پناهنده شدند و تنها برای چند وجب خاک «اشرف» به میهن خود پشت کردند و راه ترور و عملیات مسلحانه را در کشور در پیش گرفتند و در مجموع 17 هزار تن از هموطنان را به شهادت رساندند.

* اعترافات خطرناک یک قاتل!

آنچه تا کنون بیان شد، گوشه‌ای از گذشته منافقین بود؛ گروهی که به کشتار و خیانت شهره عالم است. اما حمایت برخی چهره‌های شاخص نظام از این گروه که براندازی جمهوری اسلامی را نه با جنگ رودررو با نظامیان بلکه با قتل و عام مردم کوچه و خیابان در هم آمیخته بود، خطایی است که نمی‌توان از آن چشم پوشید.

در سال‌های 65 تا 66 بیت آیت‌الله منتظری دستخوش حوادث بسیاری شد. ماجرای دستگیری برادر داماد وی و اتهامات گسترده وی اعم از قتل آیت‌الله شمس‌آبادی، همکاری با ساواک، اختفای مقادیر قابل توجهی اسلحه و مهمات و مواد منفجره، چاپ و نشر دفتر و اعلامیه با عنوان‌های روحانیت بیدار علیه مسؤولین نظام و... موجب شد تا نام سیدمهدی هاشمی بیش از هر زمان دیگری برسر زبان­ها افتاد.

حمایت همه‌جانبه قایم‌مقام رهبری وقت از مهدی هاشمی موجب  نوشتن نامه تاریخی امام خمینی(ره) به منتظری شد. امام در این نامه که در 12 مهر 65 نگاشته شد، خطاب به منتظری از خطری که وی را به‌واسطه ارتباط با مهدی هاشمی تهدید می‌کرد، سخن گفتند و یادآور شدند که «ترحم بر پلنگ تیزدندان/ ستمکاری بود بر گوسفندان». اما حمایت‌های بی‌دریغ منتظری از داماد و برادر دامادش موجب شد تا از سمت قایم‌مقامی رهبری برکنار شود. یک سال پس از نامه‌نگاری امام و منتظری، مهدی هاشمی به اتهام قتل و اقدام علیه نظام اعدام شد.

این اتفاقات در حالی رخ داد که به گفته آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، امام علی‌رغم محبتی که به مرحوم منتظری داشتند، هرگز حاضر نشدند شفاعت هادی و مهدی هاشمی را بکنند.

* 28 سال بعد...

رنجنامه مرحوم سیداحمد خمینی خطاب به مرحوم منتظری اشاره مستقیمی به نفوذ منافقین و لیبرال‌ها در بیت وی می‌کند. مرحوم سیداحمد در آن نامه چنین می‌نگارد: «آیا تصور نمی‌کنید افرادی که حساب‌شده به دیدار شما می‌فرستادند از منافقین و لیبرال‌ها بوده‌اند که شما را به این موضع غلط بیندازند؟ آیا با اطمینانی که شما به مهدی هاشمی و برادر او دارید و آنها را متدین و با تقوی می‌دانید، فکر نمی کنید شما را آلت دست خویش و گروه خویش قرار داده‌اند؟»

با وجود این مطالب آشکار از وجود نفوذی‌های بیت مرحوم منتظری، اینک پس از گذشت 28 سال از اعدام‌های سال 67 که هر از گاهی تلاش می‌شود تا از آن به عنوان سند مظلومیت گروهک منافقین استفاده شود، انتشار سخنان آیت‌الله منتظری توسط احمد منتظری (فرزند وی) و همزمان با حمایت آشکار ترکی الفیصل از این گروهک، تلاش برای احیای این جریان مرده را به ذهن متبادر می‌کند؛ اقدامی که نه‌تنها برای آبروی مرحوم منتظری ثمره‌ای نداشت بلکه موجب شد همه گروه‌های چپ و راست سیاسی کشور نسبت به آن واکنش نشان دهند. این اعتراض‌ها به شاگردان مرحوم منتظری نیز رسید و سیدضیاء مرتضوی، از روحانیون منسوب به بیت منتظری، در یادداشتی نسبت به انتشار فایل صوتی مرحوم منتظری از بی‌بی‌سی ابراز نگرانی کرد.

حال جای سؤال است که در زمانی که رابطه امام و منتظری به دلیل اعدام مهدی هاشمی به تیرگی نهاده بود، توصیه‌های مرحوم منتظری  به رهبر فقید انقلاب درباره اعدام تروریست‌های گروهک منافقین چه محلی از اعراب داشت؟

زمانی که گروهک رجوی می‌کوشد تا با پناه‌بردن به عربستان سعودی و بنیانگذار تروریسم نوین در منطقه خود را از مرگ سیاسی نجات دهد، اقدام اخیر بیت آیت‌الله منتظری در امتداد خط مخالفان نظام و انقلاب چه ثمره‌ای برای آنان خواهد داشت؟ احمد منتظری درصدد تقویت چه جریانی است؟ آیا او  هم راه مهدی هاشمی را خواهد رفت؟ گذر زمان بهترین پاسخ برای این سؤالات خواهد بود...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.