زندگی مدرن سبب بروز تغییر و تحولات شتابان و با این حال عمیق فرهنگی در جامعه شده که همین مسأله، و مشکلات جدیدی را در زندگی بشر ایجاد کرده است.
براستی در مواجهه با ناهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی چه باید کرد؟
چنین پرسشی برخاسته از یک دغدغه قدیمی است، که معمولاً جامع نگرانه رفتار نمیکنیم، بدین معنا که ناهنجاریها را در خودِ موضع چاره اندیشی میکنیم و در نتیجه این نوع رویکرد همیشه پاسخ نمیدهد.
به دیگر سخن، باید انسان و جامعه را نظاممند و به هم پیوسته در فرایند خلقت نگریست. اگر میخواهیم به حل و یا کاهش یک مشکل فرهنگی و اجتماعی مانند بدحجابی و بدپوششی در جامعه اهتمام بورزیم، باید نگاه ریشهای به آن داشت و از اجرای راهکارهای کوتاه مدت که بیشتر ناظر به معلول است تا علت پرهیز کرد.
هر چقدر بتوانیم روی تقویت مبانی و اعتقادات دینی بخصوص خداباوری و معادباوری تأکید کنیم - نه اینکه صرفاً به مباحث نظری و تئوری در این باره بسنده کنیم- موفقتر خواهیم بود. نتایج تحقیقات و پژوهشها نیز مؤید این نگاه است.
به تعبیر زیبای بزرگان و استادان اخلاق، خدا و باور به پروردگار متعال باید در متن زندگی باشد؛ مشکل در باور توحیدی ماست.
به راستی، اگر این خداباوری در جامعه نهادینه شود، به طور قطع بیش از 90 درصد ناهنجاریها برطرف میشود؛ آنچه باقی میماند به دلیل عصیانگری کسانی است که اصلاح پذیر نیستند و اینها نیز البته در هر جامعهای وجود دارند.
نکته دیگر اینکه جامعه شناسی کشورهای در حال توسعه، ویژه است که با جامعه سنتی و توسعه یافته کاملاً متفاوت است؛ در واقع در این فضا و بستر متلاطم چطور میتوان یک جوان را به سلامت از بحرانها و توفانها عبور داد.
لازم است نخبگان و گروههای مرجع همچون حوزویان و دانشگاهیان نقش خود را بخوبی در راهبری جوانان در دوران انتقال از جامعه سنتی به توسعه یافته ایفا کنند. اگر میخواهیم نسل کنونی را از خطرها و آسیبها حفظ کنیم، بهترین و کمهزینهترین راه این است که نخبگان و مسؤولان از یک سو، مردم و خانوادهها از سوی دیگر در یک فضای همدلانه و متعهدانه خداباوری نسل جدید را تقویت کرده و از رشد فزاینده معضلات و بزهکاریهای اجتماعی جلوگیری شود.
نظر شما