قدس آنلاین/ مجید تربت زاده :‌ باور کنید شباهت حیرت آوری که به برادرش دارد عمدی نیست! همان دوران نوجوانی هم این دو نفر از دوقلو ها کم نمی آوردند طوری که «مهدی» خیلی از مواقع که به عکس نیازی داشت ، عکس های پرسنلی «مصطفی» را جای عکس های خودش به مدرسه و اداره و جاهای دیگر قالب می کرد تا پول بیخود بابت عکس گرفتن ندهد و به اقتصاد خانواده کمک کرده باشد!

پدرِ شورای شهر

اگر بهانه خبری انتخاب چند باره اش برای ریاست شورای شهر تهران را در نظر نگیریم، بهانه های دیگری هم پیدا می شود تا مهندس «مهدی چمران» سوژه گزارش از شخص بشود. یکی از این بهانه ها «چمران» بودنش است. منظورم تنها نام خانوادگی اش نیست بلکه شباهت حیرت آور او به برادرش شهید مصطفی چمران است که تا سالها پس از خرداد سال 1360 اجازه نمی داد باور کنیم مصطفی چمران واقعاً به شهادت رسیده است. شما اگر دهه 60 و «مصطفی» را خوب به یاد نمی آورید لازم نیست به خودتان زحمت بدهید و بگردید دنبال عکس و فیلمهای آن سالها. حتی همسن و سالهای من که دوست داریم بدانیم ،شهید چمران اگر زنده می ماند امروز چه شکلی بود ، کافی است خوب به چهره و نحوه سخن گفتن رئیس شورای شهر تهران نگاه کنیم آنوقت احساس خواهیم کرد «مصطفی چمران» زنده شده است و با همان شکل و شمایل، همان عینک ، همان محاسن و... رو به روی ما نشسته است و حرف می زند. شما فکر می کنید «مصطفی» اگر به شهادت نمی رسید ، امروز برای دیدنش باز هم باید سراغ شورای شهر و صندلی ریاستی که «مهدی» روی آن می نشیند ، می رفتیم؟

مبارزه خانوادگی

75 سال پیش در تهران و در خانواده ای که همگی اهل مبارزه ، دیانت و سیاست بودند به دنیا آمد .پدرش را که می دانید مغازه جوراب بافی داشت و آن را به پاتوقی تبدیل کرده بود برای گروهی از سیاسیون که می آمدند در کنار تالاق تلوق دستگاه کوچک بافندگی، روزنامه ها و حوادث سیاسی سالهای دهه30 را می خواندند و بحث های سیاسی می کردند. اینکه گفتیم خانوادگی اهل سیاست و دیانت بودند، اغراق نیست چون مهندس مهدی چمران در خاطراتش می گوید : «سال 1330 گاهی ما انفرادی در تظاهرات میدان سرچشمه شرکت می کردیم اما توی خیابان اتفاقی چشممان به هم می افتاد...حتی مادرمان را می دیدیم که با همان حجاب کامل به تظاهرات آمده و دارد با سربازها بحث می کند که چرا برادران خود را می کشید».

شباهت غیر عمد

باور کنید شباهت حیرت آوری که به برادرش دارد عمدی نیست! یعنی این محاسن ، سر بی مو ، حرف زدن ، عینک ، آرام بودن و... را با دست خودش ایجاد نکرده که شبیه برادرش بشود. حداقل نوع بی مویی سرش که دست خودش نیست. همان دوران نوجوانی هم این دو نفر از دوقلو ها کم نمی آوردند طوری که «مهدی» خیلی از مواقع که به عکس نیازی داشت ، عکس های پرسنلی «مصطفی» را جای عکس های خودش به مدرسه و اداره و جاهای دیگر قالب می کرد تا پول بیخود بابت عکس گرفتن ندهد و به اقتصاد خانواده کمک کرده باشد!

مهندس چمران که کارشناس ارشد معماری و دانش آموخته دانشگاه تهران است جدای از دو روز پیش که به ریاست شورای شهر انتخاب شد دو دوره دیگر نیز رئیس شورای شهر بوده ، اصولگرا و عضو ائتلاف آبادگران ایران اسلامی است ، مدتی مشاور تحقیقات علمی رئیس ستاد فرماندهی کل قوا ، معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا ،رئیس شورای عالی استانها ، رئیس دانشکده هنرهای زیبا  و رئیس بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس نیز بوده است.

شباهت پیشینه

شباهت های ناگزیر دو برادر تنها به خصوصیات ظاهری ختم نمی شود. خُلق و خو و حتی پیشینه تحصیلی، مبارزاتی و سیاسی این دو بسیار شبیه به هم است تا جایی که «مهندس مهدی» در بیان این شباهت بدون هیچ تعارف یا شکسته نفسی می گوید: « مصطفی(در مبارزه سیاسی) انسان خیلی زرنگی بود ، البته من هم تقریباً همین گونه بودم...». بیراه هم نمی گوید چون هر دو از نظر استعداد تحصیلی در حد بالا بودند و در مبارزه سیاسی نیز خیلی زیرکانه عمل می کردند. برای همین «مصطفی» تنها یکبار در ایران دستگیر شد  و «مهدی» هم که به قول خودش هرگز دم به تله نداده بود در حین خدمت سربازی به جرم شورش مسلحانه علیه رژیم دستگیر شد. توی پادگان و احتمالاً در یک برنامه نمایشی او و دیگر دستگیر شدگان را به جوخه اعدام سپردند، سرجوخه فریاد زد : افراد آماده... هدف افراد مقابل....آماده آتش... اما سرتیپ فرمانده از راه رسید و فریاد زد دست نگه دارید! چند روز بعد مهدی محاکمه و به عنوان سرباز صفر به بندر لنگه تبعید شد تا فعالیت های سیاسی اش را تا پیروزی انقلاب ادامه بدهد. در بحبوحه انقلاب نیز عضو کمیته استقبال از امام«ره» شد و با آغاز جنگ تحمیلی در کنار برادرش به عنوان جانشین فرمانده ستاد جنگهای نامنظم فعالیت کرد.

پشت درهای بسته

اینطور نیست که شخصیت آرام «مهدی چمران» سبب شده باشد ، آرام ، راحت ، بدون انتقاد کردن و مورد انتقاد واقع شدن ریاستش را کرده باشد. منتقدان ریاست او بر شورای شهر که از یکی دو ماه پیش و نزدیک شدن به زمان انتخاب هیأت رئیسه ، فتیله انتقاد از او را بالا کشیده بودند معتقدند چمران عاشق این است که تصمیم گیری در باره موضوعات حساس و مهم پایتخت را از دستور کار علنی خارج کرده و به جلسات پشت در های بسته بکشاند.برخی از منتقدان اعتقاد داشتند ساختار شورای شهر سنتی، ناکارآمد و پوسیده است و فساد مالی حاکم بر شهرداری ناشی از همین ساختار است.در هفته های اخیر نیز کار از انتقاد گذشت و به جو سازی علیه چمران و اعضای شورای شهر رسید تا «مهندس مهدی» مجبور شود از بداخلاقی رسانه ای و دروغ پراکنی برخی ها در فضای مجازی انتقاد کند. دست به انتقاد چمران البته بد نیست و این انتقاد ها که گاه دامن دولت را در برخورد با شهرداری ها می گیرد و گاه مصوبه های مجلس را در باره انتخاب شهردار توسط شوراهای حل اختلاف هدف قرار می دهد هیچگاه شائبه جناحی ندارد.

آرامش آری، آسایش نه

طرفداران «مهدی چمران» هم البته کم نبوده و نیستند . در برابر جریانی که هفته های اخیر شمشیر را علیه «چمران» و اعضای شورای شهر از رو بست، برخی برای دفاع به میدان آمدند و  شخصیت و ریاست او را فراجناحی دانسته و حتی به او لقب «پدر شوراها» را دادند. با همه حرف و حدیثها اعضای شورای شهر در چهارمین سال شورای چهارم شهر تهران، با16 رأی موافق «چمران» را به ریاست انتخاب کردند. چمران نیز ریاست چند باره خود بر شورا را در حالی آغاز کرد که چند روز پیش گفته بود: برای انتخابات شورای سال آینده فکری نکرده ام و نمی کنم. این درست نیست ما یک سال آخر عضویت در شورای شهر را بگذاریم برای انتخابات سال بعد و  یک سال بعدش را هم همینطور...من تصمیم خاصی برای انتخابات ندارم . نه از کسی دعوت کرده ام و نه به دعوت کسی جواب داده ام ولی از لحاظ آرامش دوست دارم به کارهای فرهنگی بپردازم».

درست است که این بخش حرفهای «چمران» بوی خداحافظی از فعالیت در شورای شهر را می دهد ولی فراموش نکنید مرد دیروز جبهه و جنگ اگر پای رقابت سالم وسط بیاید اهل پا پس کشیدن نیست . بخصوص اینکه در ادامه حرفهایش گفته است: ... ما خود را انقلابی می نامیم و باید تلاش کنیم. همه چیز ما برای انقلاب است و اگر دنبال آسایش بودیم، سالها به خاکریز و جبهه و جنگ نمی رفتیم...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.