به گزارش قدس آنلاین به نقل از فرهنگ نیوز، مصطفی امیری: نشانههای ظهور از جذابترین و پرطرفدارترین بخشهای معارف مهدوی است. اختصاص بخش عمدهای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و در نتیجه اصل اندیشه مهدویت میشود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه مناسب برای ورود خرافات، طمع شیادان را برای جعل و تحریف روایات را، دو چندان میکند. از اینرو، نظر به فقدان پژوهشهای مستند در این زمینه، شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی احادیث صحیح از ضعیف و مطالب مستند از غیرمستند، علاوه بر پالایش معارف مهدویت از خرافات، زمینههای سوءاستفاده از این موضوع نیز، از میان برداشته شود.
در سلسله مقالات مباحث مهدویت، تلاش خواهد شد که با اعتماد به روایات و احادیث اسلامی، تصویری کامل، منسجم و معقول از نشانه های حتمی ظهور و رخدادهای مرتبط، ارائه شود. کمترین نتیجه این تلاش، این است که محققان خواهند توانست در خصوص مباحث مهدویت، مطالب مستند را از مطالب غیرمستند تمیز بدهند و در مقام قضاوت و تحلیل، از استناد به مطالب غیرمستند بپرهیزند.
در مقاله شانزدهم، به وجوب فقهی شناخت نشانه های حتمی ظهور، اشاره شد. و در مقاله هفدهم، به این پرسش پاسخ داده شد که آیا در نشانه های ظهور و بخصوص در نشانه های حتمی ظهور از جمله یمانی، سفیانی و ...، امکان بداء، تغییر و بلکه عدم وقوع، مطرح است یا نه؟ و در مقاله هجدهم به اهمیت فراوان جایگاه شورش سفیانی به عنوان بزرگترین دشمن امام عصر و اولین نشانه حتمی ظهور، که به نوعی تمام علائم حتمی ظهور با این نشانه در ارتباط هستند، پرداخته شد و به این نکته مهم، اشاره گردید که یکی از اساسیترین اهداف قیام سفیانی، حمله به مناطق شیعه نشین، کشتار شیعیان و حمله به مراکز مقدسه شیعه در کشور عراق، است.
تأثیر این رخداد عظیم در کیان تشیع و تهدیدی که از ناحیه سفیانی متوجه شیعیان جهان میشود، بررسی ابعاد این ماجرا و آگاهی از زوایای مختلف آن را ضروری مینماید. در مقاله نوزدهم، به معرفی اولین نشانه حتمی ظهور، سفیانی و ابعاد گسترده این رخداد و ارتباط آن با حوادث کشور سوریه در آخرالزمان و منطقه شام، پرداختیم. و در مقاله بیستم، به این پرسش، پاسخ داده خواهد شد که آیا سفیانی، نماد است یا حقیقت؟ به عبارت دیگر، می توان به سفیانی به عنوان نماد تفکر حاکم و جریان مخالف شیعه نگریست؟ و یا در عین حال اینکه در گستره جهان اسلام، یک تفکر ضد شیعی قلمداد میشود، هیچ استبعادی ندارد که رهبر این جریان، شخصی واحد و از خاندان ابوسفیان باشد.
در مقاله بیستم و یکم، به تبیین ویژگی های شخصی، جسمانی و اوصاف شخصی بزرگترین دشمن امام عصر، پرداخته شد. در مقاله بیست و دوم، به دین، مذهب و گرایش سفیانی به دنیای غرب و پیمان مشترک نظامی سفیانی با تمدن غرب اشاره شد. در مقاله بیست و سوم، به زمان خروج سفیانی در سال ظهور امام مهدی، و قیام یمانی و خراسانی نیز اشاره شد و برای اولین بار به معنای و تفسیر صحیح خروج همزمان این سه جریان (خراسانی از ایران و یمانی از یک سو و سفیانی در سوی دیگر) در گستره جهان اسلام، اشاره گردید. در مقاله بیست و چهارم، به فاصله بین خروج سفیانی در ماه رجب از سوریه تا قیام امام عصر در ماه محرم از مکه و فاصله 15 ماه بین خروج سفیانی و ظهور امام عصر، تثبیت گردید و نیز اشاره ای به فرق بین ظهور، قیام و خروج امام عصر، گردید. در مقاله بیست و پنجم، به کلید طلایی شناخت سفیانی و آخرین حاکم سوریه و حمایت نژاد بنی کلب، از وی و محل و مکان آغازین کودتای احتمالی سفیانی علیه حاکم سوریه، از منطقه درعا در جنوب سوریه، به تفصیل گردید و نیز بیان شد، ممکن است اشاره به نام عثمان، کنایه و رمز آلود باشد.
در مقاله بیست و ششم، به ورود نظامی پرچم های زرد رنگ از غرب شام به صحنه تحولات میدانی جنگ سوریه، اشاره شد و در ضمن آن، اثبات گردید که قبل از ظهور، نظامیان کشورهای غربی، به پایتخت سوریه، دمشق، وارد نخواهند شد و اصولا، غربی ها قبل از ظهور در سوریه مداخله نظامی مستقیم نخواهند کرد. در مقاله بیست و هفتم، به خسف دمشق در محور جابیه-حرستا در کشور سوریه، اشاره گردید و بیان شد که ممکن است خسف به معنای زلزله دمشق، تفسیر شود.
اکنون و در ادامه این نوشتار، ادامه سیر رویدادهای آخرالزمانی سوریه "قبل از خروج جریان سفیانی" بررسی شده و بدون هیچ تطبیق و قضاوتی، در انتظار تغییرات و تحولات مورد نظر در حدیث امام باقر که به "حدیث تمهید مباشر"، شهرت یافته، خواهیم بود و با نگاه آینده پژوهی، این حوادث را بررسی خواهیم کرد.
اشاره
چند کانون مرکزی در تحولات و حوادث قبل از ظهور و آینده جهان وجود دارد که شناخت آنها و رصد کردن تحولات مربوط به آنها از اهمیت زیادی برخوردار است و می تواند ما را در تحلیل درست رویدادها و مباحث مرتبط با آخرالزمان و ظهور امام زمان(ع) یاری دهد. این کانون های مرکزی عبارت است از: سوریه، ایران، عراق، یمن، فلسطین و عربستان (حجاز). کشورهای مذکور، مرکز تحولات و رویدادهای مهمی خواهد بود که تاثیرات داخلی و منطقه ای و حتی جهانی خواهد گذاشت و در آینده این کشورها، قبل از ظهور، اتفاقاتی بسیار سریع و شگفت آور خواهد بود. بنابراین دیده بانی سیاسی و نظامی این کشور در هر برهه ای از زمان، می تواند اهمیت استراتژیک و آینده پژوهانه مهدوی، داشته باشد. و این امر محقق نخواهد شد جز با رصد تحولات و نشانه های ظهور و بویژه حوادث در "احادیث تمهید مباشر"- احادیثی که به حوادث و اتفاقات قبل از علائم و نشانه های حتمی ظهور، در کشور سوریه، عربستان و عراق - اشاره دارند.
به عنوان مثال، اگر حوادث منطقه شام و سوریه در زمان معاصر، به "ترتیب" ذکر شده در حدیث امام باقر و به فاصله "زمانی معین"، رخ دهد، و با دلایل متقن علمی و مستند به احادیث معتبر، ثابت گردد، به این معنا خواهد بود که وارد تحولات عصر ظهور در سوریه، شده ایم و وظایفی متوجه شیعیان می گردد؛ از اینرو، شناخت این علائم، تکلیف آور خواهد بود.
وجوب فقهی شناخت نشانه های حتمی ظهور
برخی از فقهاء، یادگیری نشانه های ظهور را از باب جلوگیری از سقوط در وادی هلاکت و ضلالت عصر غیبت و دفع ضرر محتمل، واجب دانسته اند. آیۀ الله صافی گلپایگانی، در کتاب ارزشمند منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، چنین می فرمایند:
هل یجب معرفة علائم الظهور، لیعلم به عند وقوعه، و یعرف المحقّ من المبطل، و یمیز بین الخبیث و الطیّب؟ الظاهر هو وجوبها؛ حذرا عن الوقوع فی الضلالة، و دفعا للضرر المحتمل. [1]
آیا شناخت و معرفت نشانه های ظهور، واجب است؟ تا اینکه هنگام وقوع نشانه ها، علم و آگاهی به آن حاصل شود و بین حق و باطل، تمییز و تشخیص قائب شوند؟ آری. ظاهر بر وجوب یادگیری و تعلیم نشانه های ظهور است تا اینکه در ضلالت و گمراهی عصر غیبت، دچار نشویم. علاوه براین، دفع ضرر احتمالی ناشی از عدم شناخت نشانه های ظهور، واجب است.
بدینسان، پیشوایان معصوم، برای ظهور امام مهدی، نشانه های فراوانی را بیان فرموده اند و از طرح و ذکر آنها، اهدافی داشته اند و محال است در کلمات معصومین، حرف لغو و بی هدفی، وجود داشته باشد.
فوائد شناخت نشانه های ظهور
در اندر فوائد شناخت نشانه های ظهور، اینکه، برخی از نشانه های ظهور، به صورتی هستند که هم تطبیق صحیح آن، دارای آثار مفید و اثربخشی است و هم تطبیق نادرست آن، ما را دچار خسران و زیان خواهد کرد. به عنوان مثال، خراسانی و یمانی، به عنوان پرچم های هدایت و نشانه های حتمی ظهور، اگر قیام کنند و ما موفق به شناسایی شان نشویم، نمی توانیم در حرکت و قیام شان، یاری کنیم و اصولا آیا همراهی و تبعیت از قیام های هدایت، بدون آگاهی از شناخت نشانه های ظهور و حوادث مرتبط به آنها، ممکن و میسر است؟
عمار یاسر و نشانه های حتمی ظهور، در امتداد تاریخ
برای درک لزوم و فوائد آگاهی از نشانه های ظهور، به گذشته و تاریخ اسلام، بر می گردیم. چنانکه میدانیم رسول گرامی اسلام، بارها، درباره امامت و جانشینی امیرالمؤمنین سخن گفت و با بینات و هدایتهای خود این مسئله را برای مردم توضیح داد و حقانیت امام علی و لزوم پیروی مردم از ایشان پس از رحلت خود را تا آنجا که میسور بود، بازگو کرد. این هدایتها و بینات آنقدر زیاد بودند که اگر کسی واقعاً به دنبال شناخت حق بود، با مراجعه به برخی از آنها، میتوانست بدان دست یابد.
با این حال، آن حضرت در کنار این روشنگریها و ارائه ضوابط، نشانههایی نیز بیان فرمود. برای مثال، از عمار به عنوان نشانه جبهه حق یاد کرد و با جمله معروف «تَقْتُلُ عَمَّاراً الْفِئَةُ الْبَاغِیَة»[2] به مسلمانان فهماند که هر گاه در فضای فتنه از شناخت حق و باطل ناتوان شدند، بدانند گروهی که عمار را به قتل می رساند، جبهه باطل است.
و بهراستی چقدر تفاوت است، میان آنانکه پیش از شهادت عمارها، با تکیه بر بینات و میزانهای دین، میدانند، علی برحق است و آنان که تا خون سرخ عمار بر زمین نریزد، بیدار نمیشوند!
و به راستی چقدر تفاوت است، میان آنان که قبل از آغاز نشانه های حتمی، با تکیه بر احادیث مقدمات و حوادث قبل از نشانه های حتمی، همچون حدیث امام باقر (حدیث تمهید مباشر)، درمی یابند که ظهور نزدیک است و جبهه حق و باطل، کجا است و آنان که ناگهان چشم باز می کنند و در می یابند که در متن تحولات ظهور، قرار گرفته اند!
آنانکه منتظر میمانند، تا سفیانی، یمانی و خراسانی قیام کنند و بعد بفهمند، باید چه کنند و تکلیف شان در سوریه، عراق و ایران، چیست؟، مانند کسانی هستند که تا عمار، به مسلخ نرود و کشته نشود، حق را تشخیص نمیدهند.
احادیث مهدویت، قطعه های مختلف یک پازل
در مباحث مهدویت، باید به نکته مهمی توجه کرد و آن اینکه: احادیث مهدویت، بویژه حوادث متتهی به نشانه های حتمی ظهور و مقدمات آنها، قطعه های مختلف یک پازل واحد، محسوب می شوند و جدا از هم، نباید بررسی شوند و اگر نشانه های حتمی ظهور را جدا از هم و مستقل از یکدیگر، بررسی کنیم، به نتایج واقعی و مطلوب نخواهیم رسید. زیرا اگر به بررسی تنها یک نشانه ظهور، بسنده کنیم، ممکن است به این نتیجه دست یابیم که این نشانه، در گذشته و تاریخ واقع شده، و یا ممکن است شبیه آن در آینده، به طور متعدد، تکرار شود. اما اگر مجموعه علامت ها و نشانه ها را به صورت میدانی و در کنار هم، به عنوان قطعه های مختلف پازل واحد، توجه کنیم، به نتیجه ای واقعیتر، خواهیم رسید. به عنوان مثال، هر گاه، به احادیث "خراب شام"، به تنهایی توجه کنیم، ممکن است فورا استنباط کنیم که این مساله در گذشته، انجام شده است. اما اگر احادیث "خراب شام"، را با مجموع حوادث دیگر و نشانه ها در کنار هم، بررسی کنیم، نتیجه فرق خواهد کرد. توضیح اینکه: اگر احادیث تخریب و ویرانی منطقه شام (سوریه و ...) را در کنار سایر احادیث از جمله حدیث امام باقر که به حدیث تمهید مباشر، شهرت یافته، قرار دهیم که بعد از خراب شام، اختلاف رمحان (دو پرچم) در منطقه شام، به عنوان دو تفکر مقابل هم، رخ می دهد و بعد از آن، رجفۀ دمشق، و در ادامه، نزول رایات الصفر (آمدن پرچم های زرد رنگ) از مغرب شام، سپس خسف (فرو رفتن زمین) در محور جابیه- حرستا دمشق در کشور سوریه و بعد خروج سفیانی؛ آنگاه درک حوادث و نشانه های ظهور برای رسیدن به واقع و تصمیم گیری، آسان تر خواهد شد. و در مرحله بعد و بالاتر، نیز اگر حوادث شام و حدیث امام باقر را با نشانه های دیگری همچون: تشکیل حکومت زمینه ساز ظهور در ایران توسط رجل من اهل قم، در ادامه، وجود قائد و فرمانده خراسانی در ایران، وجود پادشاه حجاز به نام عبد الله، مرگ عبد الله و اختلاف بنی فلان در کشور عربستان، و نیز وجود حکومت عراقی شیعه اما ضعیف، در کنار تحرکات کردها و ترک ها، تحرکات گروه های تکفیری در سوریه و منطقه شام و اختلاف پرچم ها را، که همگی در روایات و احادیث نشانه های ظهور، به وضوح و صراحتا، ذکر شده است، کنار هم قرار دهیم، به درک واضح تر از روایات و احادیث و معارف مهدویت، خواهیم رسید. با کنار هم قرار دادن احادیث "مرتبط و هم خانواده" با یکدیگر و آنچه را که می بینیم، انعکاس قویی در احادیث مهدویت، دارد و ممکن است، این احتمال تقویت می شود که ما در عصر ظهور، به سر میبریم ان شاء الله. البته ما در این نوشتار، درصدد توقیت و تعیین وقت ظهور، نیستیم، لکن در هیچ دوره ای از تاریخ، تمام آنچه از نشانه های ظهور، که در عصر حاضر، در حال روی دادن است، اینچنین و کنار هم، قرار نگرفته است.[3]
انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.
تعیین وقت ظهور، آری یا خیر؟
و صد البته، در کنار، حوادث و مقدمات نشانه های حتمی ظهور، که باید مجموعا، بررسی شوند و بررسی جداگانه و منفصل آنها و تطبیق بدون پشتوانه حدیثی، خسارت زیانباری است که با ایجاد هیجان و احساس کاذب در منتظران ظهور امام عصر، ممکن است تبعات ناگواری، به دنبال خود داشته باشد. در عین حال، به دستور ائمه معصومین، باید همواره ظهور را نزدیک دانست و در عین حال، ضمن پرهیز از تعیین وقت قطعی در زمان ظهور، همچنین از عجله و استعجال در امر ظهور و درخواست زودتر از موعد، قبل از وقوع نشانه های حتمی ظهور، بویژه وقوع ندای آسمانی -که در ماه رمضان رخ میدهد و تمام جهانیان میشنوند- پرهیز کرد. چنانچه، در احادیث منقول از اهل بیت، بر این موضوع، تاکید شده است:
... کَذَبَ الْوَقَّاتُونَ وَ هَلَکَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُسَلِّمُونَ. [4]
... وقت تعیین کنندگان برای امر ظهور، را تکذیب کنید، تعجیل کنندگان در امر ظهور، هلاک میشوند و تسلیم شوندگان (و آنان که در انتظار وقوع نشانه های حتمی ظهور، می باشند)، نجات می یایند.
... هَلَکَتِ الْمَحَاضِیرُ قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْمَحَاضِیرُ قَالَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُقَرَّبُونَ. [5]
... تعجیل کنندگان در امر ظهور، هلاک میشوند و آنانی که ظهور را نزدیک میپندارند، نجات مییابند.
حدیث طلایی ورود به تحولات سال ظهور
بعد از بیان این مقدمه، که ذکر آن بسیار ضروری بود، نوبت به این مساله می رسد که طبق احادیث متعدد، اتفاقات و حوادث سوریه را شاید بتوان مهم ترین، تاثیر گذارترین و متوقع ترین رویدادهای آخرالزمانی دانست. جرقه آخرالزمان و پایان تاریخ سیاه، از منطقه شام و کشور سوریه زده می شود و آتش آن به سرعت شرق و غرب عالم را در می نوردد و خبر بزرگ آغاز عصر جدید اعلام می شود. خاورمیانه و حضور کشورهایی چون ایران، عراق، سوریه، حجاز، اردن، مصر، ترکیه و فلسطین در آن، در طول تاریخ، منشا حوادث و تحولات مهمی در دنیا بوده و مرکز بیشتر حوادث آخرالزمانی نیز خواهد بود. مهم ترین این حوادث، حوادث "قبل از خروج سفیانی" و نیز "خروج سفیانی" است که براساس نصوص و احادیث معتبر، نقطه آغازین تحولات منجر به ظهور، خروج سفیانی از شامات و تسلط او بر سوریه، خواهد بود.
حال، آیا حوادث فعلی سوریه، همان حوادث نزدیک ظهور است یا ممکن است این حادثه نیز بدون هیچ ارتباطی با علائم مورد نظر روایات، رخ دهد و ارتباطی با حوادث مهدویت، نداشته باشد؟ و اگر این اتفاقات رخ دهد و حوادث سوریه منجر به رویدادهای آخرالزمانی گردد؛ وظیفه ما چیست؟ و آیا به ظهور، نزدیک شده ایم یا ده ها و صدها سال دیگر نیز باید منتظر بمانیم؟!
در این نوشتار، سیر رویدادهای آخرالزمانی سوریه "قبل از خروج جریان سفیانی" بررسی شده و بدون هیچ تطبیق و قضاوتی، در انتظار تغییرات و تحولات مورد نظر در حدیث امام باقر که به "حدیث تمهید مباشر"، شهرت یافته، خواهیم بود و با نگاه آینده پژوهی، این حوادث را بررسی خواهیم کرد.
حوادث سوریه قبل از خروج سفیانی
طبق "حدیث جابر از امام باقر" که به "حدیث تمهید مباشر"، شهرت یافته، رخ دادن مجموع "همه حوادث" در منطقه سوریه در فاصله "زمانی معین" و به "ترتیب" ذکر شده، سه شرط اساسی و کلید طلایی و بسیار مهم برای ورود به تحولات "حوادث سال ظهور" است؛ و لازم است، قبل از خروج سفیانی، سلسله حوادثی در سوریه، رخ دهد، از جمله:
... وَ یَجِیئُکُمُ الصَّوْتُ مِنْ نَاحِیَةِ دِمَشْقَ بِالْفَتْحِ وَ تُخْسَفُ قَرْیَةٌ مِنْ قُرَی الشَّامِ تُسَمَّی الْجَابِیَةَ وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ الْأَیْمَنِ وَ مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِیَةِ التُّرْکِ وَ یَعْقُبُهَا هَرْجُ الرُّومِ وَ سَیُقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْکِ حَتَّی یَنْزِلُوا الْجَزِیرَةَ وَ سَتُقْبِلُ مَارِقَةُ الرُّومِ حَتَّی یَنْزِلُوا الرَّمْلَةَ فَتِلْکَ السَّنَةَ یَا جَابِرُ اخْتِلَافٌ کَثِیرٌ فِی کُلِّ أَرْضٍ مِنْ نَاحِیَةِ الْعرب فَأَوَّلُ أَرْضِ تخرب، أَرْضُ الشَّامِ ... . [6]
... صوتی بر دمشق همراه با فتح، دمیده می شود و زلزله ای در منطقه جابیه دمشق در سوریه، رخ خواهد داد و بخشی از مسجد اموی دمشق، تخریب خواهد شد ... آنگاه خروج کنندگانی از جانب ترکها، خروج خواهند کرد (ادعای استقلال مناطق کردنشین سوریه)؛ فتنه، اختلاف و قتل رومی ها (کشورهای غربی) را فراخواهد گرفت. برادران ترک، نیروهایی نظامی خویش را در الجزیرۀ سوریه ادامه می دهند (الجزیرۀ سوریه به مناطق متصل به مرز عراق اعم از الحسکۀ و دیر الزور و الرقة در شرق سوریه، اطلاق می شود)؛ و خروج کنندگانی از رومیان هم در رمله (میناء اشدود فلسطین اشغالی) نیروی نظامی پیاده می کنند؛ در این سال، اختلاف و فتنه سراسر سرزمین های عربی را فرا گرفته است. و اولین سرزمینی که تخریب می شود، سرزمین شام (سوریه) است ... .
البته در روایتی از امام علی، نیز مراحل و حوادث قبل از خروج سفیانی، چنین نقل شده است:
إِذَا اخْتَلَفَ الرُّمْحَانِ بِالشَّامِ لَمْ تَنْجَلِ إِلَّا عَنْ آیَةٍ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ قِیلَ وَ مَا هِیَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ رَجْفَةٌ تَکُونُ بِالشَّامِ یَهْلِکُ فِیهَا أَکْثَرُ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ یَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِینَ وَ عَذَاباً عَلَی الْکَافِرِینَ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَانْظُرُوا إِلَی أَصْحَابِ الْبَرَاذِینِ الشُّهْبِ الْمَحْذُوفَةِ وَ الرَّایَاتِ الصُّفْرِ تُقْبِلُ مِنَ الْمَغْرِبِ حَتَّی تَحُلَّ بِالشَّامِ ... فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَانْظُرُوا خَسْفَ قَرْیَةٍ مِنْ دِمَشْقَ یُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ خَرَجَ ابْنُ آکِلَةِ الْأَکْبَادِ مِنَ الْوَادِی الْیَابِسِ حَتَّی یَسْتَوِیَ عَلَی مِنْبَرِ دِمَشْقَ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَانْتَظِرُوا خُرُوجَ الْمَهْدِی .[7]
چون دو لشکر در منطقه شام و سوریه، درگیر جنگ شوند، یکی از آیات بزرگ الهی ظاهر میشود و آن رجفۀ در منطقه شام و سوریه است که بیش از صد هزار نفر، هلاک میشوند که برای مومنان رحمت و برای کافران عذاب است، بعد در انتظار ورود نیروهای نظامی پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه (لبنان) و ادوات و ماشین های جنگی مجهز به پرتاب سلاح، باشید که به سرزمین شام و سوریه وارد خواهند شد ... سپس در انتظار زلزله و خسف منطقه حرستا دمشق در سوریه باشید و بعد از آن منتظر خروج سفیانی، پسر هند جگرخوار، باشید که از وادی یابس (مرز بین اردن و سوریه در استان درعا) خروج میکند تا بر دمشق دست یابد و بعد از آن منتظر قیام امام عصر باشید.
بنابراین، ترتیب "حوادث قبل از خروج سفیانی"، از کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام علی و امام باقر، چنین خواهد بود:
1. اختلاف و جنگ بین دو پرچم و دو تفکر در منطقه شام و سوریه (اختلف الرمحان بالشام)
2. صوت با پیروزی در پایتخت منطقه شام، دمشق (یجیئکم صوت من ناحیۀ دمشق بالفتح) و رجفۀ با رحمت برای مومنین و عذاب برای کافرین در سوریه (رجفۀ تکون بالشام یهلک فیها اکثر من مائۀ الف، یجعلها الله رحمۀ للمومنین و عذابا للکافرین)
3. ورود ادوات نظامی پیشرفته به سوریه (اصحاب البراذین الشهب المحذوفۀ)
4. ورود پرچم های زرد رنگ از غرب سوریه به این کشور (الرایات الصفر تقبل من المغرب حتی تحل بالشام)
5. خسف و زلزله دمشق در محور جابیه- حرستا (تخسف قریۀ من قری الشام تسمی الجابیۀ)
6. بخشی های از مسجد اموی دمشق، فرو می ریزد (تسقط طائفۀ من مسجد دمشق الایمن)
7. ادعای انفصال کردها از حاکمیت منطقه شام و سوریه (مارقۀ تمرق من ناحیۀ الترک)
8. حمله ترک ها به مناطق کردنشین سوریه (سیقبل اخوان الترک حتی ینزلوا الجزیرۀ)
9. بعد از این حوادث، منطقه شام و سوریه، واقعا تخریب می شود (اول ارض تخرب، ارض الشام)
10. غربی ها هرچند در این بین، خود از اختلاف و اضطراب و چه بسا جنگ جهانی، رنج می برند (هرج الروم)
11. غربی ها در دفاع از یهودیان، وارد رمله، میناء اشدود در فلسطین، می شوند (و ستقبل مارقۀ الروم حتی ینزلوا الرملۀ)
بنابراین، اگر حوادث منطقه شام و فعلی سوریه در زمان معاصر، به "ترتیب" ذکر شده در حدیث فوق و به فاصله "زمانی معین"، رخ دهد، شاید به این معنا خواهد بود که وارد "تحولات عصر ظهور" در سوریه، شده ایم. انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.
حوادث سوریه و عراق بعد از خروج سفیانی
آنگاه حدیث امام باقر، در ادامه، حوادث بعد از خروج سفیانی را تا حمله به عراق، نیز به اجمال، ذکر می کند:
... ثُمَّ یَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِکَ عَلَی ثَلَاثِ رَایَاتٍ رَایَةِ الْأَصْهَبِ وَ رَایَةِ الْأَبْقَعِ وَ رَایَةِ السُّفْیَانِیِّ فَیَلْتَقِی السُّفْیَانِیُّ بِالْأَبْقَعِ فَیَقْتَتِلُونَ وَ یَقْتُلُهُ السُّفْیَانِیُّ وَ مَنْ مَعَهُ ثُمَّ یَقْتُلُ الْأَصْهَبَ ثُمَّ لَا یَکُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاقِ وَ یَمُرُّ جَیْشُهُ بِقِرْقِیسَا فَیَقْتَتِلُونَ بِهَا فَیَقْتُلُ مِنَ الْجَبَّارِینَ مِائَةَ أَلْفٍ وَ یَبْعَثُ السُّفْیَانِیُّ جَیْشاً إِلَی الْکُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً فَیُصِیبُونَ مِنْ أَهْلِ الْکُوفَةِ قَتْلًا وَ صَلْباً وَ سَبْیاً فَبَیْنَا هُمْ کَذَلِکَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَایَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ تَطْوِی الْمَنَازِلَ طَیّاً حَثِیثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ ... .[8]
... در این زمان، سه پرچم در مقابل هم میایستند: لشکر نظامی اصهب، ابقع، سفیانی. در ابتدا سفیانی با ابقع میجنگد و او و همراهانش را کشته و به دنبال آن اصهب را هلاک میکند. پس از آن تمام هم و غم سفیانی، حمله به عراق است. سپاهیانش را به قرقیسیا (نزدیک شهر دیرالزور سوریه) میرساند و در آنجا هم به جنگیدن میپردازد. در این جنگ صد هزار نفر از جباران و ستمگران کشته میشوند. پس از آن سفیانی، لشکر نظامی هفتاد هزار نفری را به سوی کوفه گسیل میدارد ... و در این میان و در هنگام حمله سفیانی به عراق، لشکریانی از خراسان (ایران) برای دفع حمله سفیانی، به سرعت عازم عراق و کوفه خواهند شد که در میان آنها، اصحاب قائم و امام عصر نیز حضور دارند ... .
بنابراین، ترتیب "حوادث بعد از خروج سفیانی"، از کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام باقر، چنین خواهد بود:
12. سفیانی در کنار دو پرچم مخالف در سوریه، آشکار خواهد شد (ثم یختلفون عند ذلک علی ثلاث رایات رایة الأصهب و رایة الأبقع و رایة السفیانی)
13. سفیانی، معارضین، ابقع و حاکم سوریه، اصهب را به قتل می رساند و بر تمام گروه های درگیر در سوریه، پیروز خواهد شد (فیلتقی السفیانی بالأبقع فیقتتلون، فیقتله السفیانی و من تبعه ثم یقتل الأصهب)
14. آنگاه قصد حمله به عراق، را در سر می پروراند (ثم لا یکون له همة إلا الإقبال نحو العراق)
15. در میانه حمله به عراق، در منطقه قرقیسیا در نزدیکی شهر دیرالزور سوریه، سفیانی به جنگ با دشمنان شیعه، میپردازد (یمر جیشه بقرقیسیاء فیقتتلون بها فیقتل بها من الجبارین مائة ألف)
16. سفیانی به عنوان آخرین حاکم سوریه، لشکری هفتاد هزار نفری را به کوفه، اعزام می کند که به قتل و کشتار مردم کوفه، مشغول خواهند شد (و یبعث السفیانی جیشا إلی الکوفة و عدتهم سبعون ألفا فیصیبون من أهل الکوفة قتلا و صلبا و سبیا)
17. در این بین و هنگام قتل و کشتار مردم کوفه توسط لشکر سفیانی، ایرانیان زمینه ساز ظهور لشکر سید خراسانی، وارد عراق خواهند شد که در میان آنها، اصحاب امام عصر نیز حضور دارند (فبینا هم کذلک إذ أقبلت رایات من قبل خراسان و تطوی المنازل طیا حثیثا و معهم نفر من أصحاب القائم)
انفجار هسته ای یا زلزله دمشق؛ کدام رخ داده است یا رخ خواهد داد؟
بعد از اختلاف میان دو تفکر مخالف در سرزمین شام و سوریه (اختلف الرمحان بالشام)، جنگ و خونریزی، و بعد از رجفۀ شام، و بعد از به صحنه آمدن ادوات جنگی پیشرفته به سوریه و تغییر موازنه قدرت بین دو طرف نزاع و نیز بعد از ورود نیروهای نظامی با پرچم های زرد رنگ از غرب کشور سوریه، در مرحله بعد از حوادث قبل از خروج سفیانی در عصر ظهور، جهان در انتظار زلزله دمشق، خواهد بود. "خسف دمشق" در محور جابیه-حرستا در هنگام اختلاف دو تفکر مخالف در سوریه که در حال جنگ با یکدیگر، هستند، رخ خواهد داد (تخسف قریۀ من قری الشام تسمی الجابیۀ) و نشانه آن، علاوه بر تخریب مناطق محور جابیه – حرستا، تخریب بخشی از مسجد جامع اموی دمشق خواهد بود (و تسقط طائفۀ من مسجد دمشق الایمن). که بعد از آن، اعلام "آرزوی استقلال کردهای سوریه"، رخ خواهد داد (مارقۀ تمرق من ناحیۀ الترک) که البته این آرزو، طولی نخواهد کشید که با "حمله ترک ها"، مواجه خواهد شد (سیقبل اخوان الترک حتی ینزلوا الجزیرۀ).
رجفۀ الشام در دمشق سوریه، معمایی پر رمز و راز در عصر ظهور
اکنون و در این نوشتار، سخن از "رجفۀ الشام"، است که واژه ای است پر رمز و راز در عصر ظهور و در صحنه تحولات میدانی سوریه؛ اگر بتوان به تفسیر واقعی رجفۀ الشام، نزدیک گردید، می توان به تشخیص احتمالی ترتیب مراحل و حوادث منطقه شام و سوریه را قبل از خروج سفیانی، نیز نزدیک تر شد. البته، هرچند دو واژه "رجفۀ" و "خسف"، به عنوان نشانه های کلیدی و سرنوشت ساز در حوادث قبل از خروج سفیانی، بیان شده است و اگر چه درباره مصداق و معنای "خسف"، تا حدودی اتفاق نظر وجود دارد و به زلزله دمشق در محور جابیه-حرستا، تعبیر شده است، لکن درباره واژه "رجفۀ الشام"، معنا و مصداق آن، اختلاف نظر فراوان بوده و کماکان مبهم می باشد و این مساله بر تحلیل و بررسی نشانه های ظهور از نگاه کارشناسان آینده پژوهی، سایه افکنده است. بنابراین، به بررسی تفصیلی رجفۀ الشام و تفاوت آن با خسف دمشق (زلزله احتمالی سوریه)، و بیان دیدگاه های مختلف از نگاه صاحبنظران و کارشناسان مهدوی و آینده پژوهی خواهیم پرداخت.
نقاط مبهم در تفسیر رجفۀ الشام قبل از ظهور
از جمله حوادث سرزمین شام و سوریه، قبل از خروج سفیانی، وقوع "رجفۀ الشام" می باشد که بعد از آن بیش از 100 هزار نفر، کشته خواهند شد. (رجفۀ تکون بالشام یهلک فیها اکثر من مائۀ الف)، که دارای این ویژگی خواهد بود که رحمت برای مومنین و عذاب برای کافرین در منطقه شام خواهد بود. (یجعلها الله رحمۀ للمومنین و عذابا للکافرین).
لکن در "چهار محور و موضوع"، بین کارشناسان و صاحب نظران آینده پژوهی، اختلاف نظر و تفاوت دیدگاه وجود دارد:
در "معنای رجفۀ" و "تفسیر معنای رحمت"، محل وقوع و "مکان رجفۀ" و اینکه آیا رجفۀ، تمام منطقه شام را دربرخواهد گرفت و یا مناطق مشخصی و خاصی از سرزمین شام؟ و آیا عدد بیش از 100 هزار، بیانگر تعداد دقیق کشته های شام میباشد و یا کنایه و از کثرت هلاک شدگان در جنگ منطقه شام و سوریه، حکایت دارد؟
بنابراین، برای آگاهی از جوانب امر، در تفسیر معنای رجفۀ و مصادیق آن، شایسته است، ابتدا "احادیث مرتبط و هم خانواده"، بررسی و در کنار هم مقایسه گردند. در حدیث امام باقر و امام علی، سه واژه "رجفۀ، صوت و خسف"، نقش کلیدی را در حوادث قبل از سفیانی در سوریه، ایفا میکنند و فهم و تفسیر صحیح آنها، در شناخت مراحل بعدی، نقش بسزایی دارند؛ اما در عین حال، این واژگان کلیدی، مبهم و محل نزاع و گفتگوی علمی بین صاحبنظران، کارشناسان مهدویت و آینده پژوهی، قرار گرفته است؛ توضیح بیشتر اینکه:
در روایتی از امام علی، "رجفۀ" در منطقه شام بدون مشخص کردن مکان خاصی، ذکر شده است:
إِذَا اخْتَلَفَ الرُّمْحَانِ بِالشَّامِ لَمْ تَنْجَلِ إِلَّا عَنْ آیَةٍ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ قِیلَ وَ مَا هِیَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ رَجْفَةٌ تَکُونُ بِالشَّامِ یَهْلِکُ فِیهَا أَکْثَرُ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ یَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِینَ وَ عَذَاباً عَلَی الْکَافِرِینَ ... فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَانْظُرُوا خَسْفَ قَرْیَةٍ مِنْ دِمَشْقَ یُقَالُ لَهَا حَرَسْتَا ... .[9]
چون دو لشکر در منطقه شام و سوریه، درگیر جنگ شوند، یکی از آیات بزرگ الهی ظاهر میشود و آن رجفۀ در منطقه شام و سوریه است که بیش از صد هزار نفر، هلاک میشوند که برای مومنان رحمت و برای کافران عذاب است ... سپس در انتظار زلزله و خسف منطقه حرستا دمشق در سوریه باشید ... .
و در روایتی از امام باقر، واژه "صوت" در دمشق، ذکر شده است:
... وَ یَجِیئُکُمُ الصَّوْتُ مِنْ نَاحِیَةِ دِمَشْقَ بِالْفَتْحِ وَ تُخْسَفُ قَرْیَةٌ مِنْ قُرَی الشَّامِ تُسَمَّی الْجَابِیَةَ وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ الْأَیْمَنِ ... .[10]
... صوتی بر دمشق همراه با فتح، دمیده می شود و زلزله ای در منطقه جابیه دمشق در سوریه، رخ خواهد داد و بخشی از مسجد اموی دمشق، تخریب خواهد شد ... .
در هر دو حدیث، بعد از رجفۀ و صوت در دمشق، به خسف محور جابیه-حرستا، اشاره شده است. حال مقایسه بین دو حدیث فوق، چه نتایجی را دربر خواهد داشت؟ چه سوالات و ابهاماتی در باره "رجفۀ الشام"، ایجاد خواهد کرد؟
- آیا "رجفۀ" و کشته شدن بیشتر از صدهزار نفر، در حدیث امام علی، همان "صوت" دمشق، در حدیث امام باقر، است؟
- آیا رجفۀ ای که رحمت برای مومنین است، همان صوت همراه با فتح و پیروزی، است؟
- اگر رجفۀ، به معنای زلزله باشد، پس خسف، به چه معنا خواهد بود؟
- آیا خسف، به معنای زلزله دیگری غیر از رجفۀ و زلزله ویرانگر است و سوریه، شاهد دو زلزله (رجفۀ و خسف) خواهد بود؟ بدین معنا که: در رجفۀ الشام، مکان زلزله، مشخص نشده است اما در خسف و زلزله بعدی، مکان آن مشخص (محور جابیه-حرستا) است؟ بنابراین، آیا ما شاهد وقوع دو زلزله، خواهیم بود که زلزله اول بسیار ویرانگر و با کشته شدن بیش از 100 هزارنفر و زلزله دوم (خسف)، در مکان محدود و با فاصله 10 کیلومتر در محور جابیه- حرستا، خواهد بود؟
آیا رجفۀ سوریه، به معنای زلزله خواهد بود؟
دو دیدگاه عمده، در این باره، مطرح گردیده است:
1. برخی همچون علامه کورانی، اعتقاد به ترجمه معنای "رجفۀ" به معنای زلزله دارند، که شمار فراوانی در سوریه (بیشتر از 100 هزار نفر)، در این زلزله قبل از ظهور، کشته خواهند شد. و "خسف"، نیز به معنای فرو رفتن در زمین، در نزدیکی دمشق و در محور جابیه- حرستا، خواهد بود.[11]
2. لکن در مقابل، برخی از کارشناسان و صاحبنظران آینده پژوهی، بر این عقیده، تاکید می کنند که "رجفۀ" در حدیث امام علی، لزوما به معنای زلزله نیست و به قرینه تعبیر "صوت" در حدیث امام باقر، بیشتر بر معنای حمله و انفجار هوایی مثلا از نوع حمله هسته ای، صدق میکند، البته، بعد از رجفۀ الشام (حمله هوایی هستهای) که رخ داده است، خسف (زلزله) دمشق در محور جابیه –حرستا، رخ خواهد داد. بنابراین، "رجفۀ" به معنای زلزله نیست، بلکه حمله هسته ای می باشد که ممکن است رخ داده باشد و "خسف" به معنای زلزله در محور جابیه-حرستا، خواهد بود که در آینده به وقوع خواهد پیوست.[12]
برای تقریب به ذهن، شبیه آنچه که در حمله اسرائیل به سوریه در اثناء جنگ بین حکومت سوریه و معارضین، به مرکز نظامی جمرایا واقع در کوه قاسیون دمشق که در سحرگاه روز جمعه 05.05.2013، رخ داد و گفته می شود، از نوع حمله هستهای با قدرت و شعاع محدود، بوده است.[13]
انفجارهای قوی دمشق | دانلود فیلم
انفجارهای قوی دمشق | دانلود فیلم
کدام دیدگاه، صحیح تر است؟
تشخیص قول صحیح و اینکه کدام دیدگاه، انتخاب صحیح تری، خواهد بود، قدری سخت و مشکل می باشد، لکن بنظر میرسد، دیدگاه دوم، به واقعیات، نزدیک تر باشد.
زیرا، با دقت در معنای سه واژه "رجفۀ، صوت و خسف"، دیدگاه دوم، تثبیت می گردد:
الرجفۀ: کل عذاب أنزل فأخذ قوما فهو رَجْفَة[14]، حدث فی الارض باتجاه آفاقها: بنابراین، حادثه ای در زمین، که به سمت بالا و آسمان می باشد، "رجفۀ"، اطلاق می شود؛ هرچند به معنای زلزله، نیز گفته می شود.
الخسف: إذا أَخَذَتْه الأرضُ فدخل فیها[15]، ذهَبَ فی الأرض[16]، سُؤُوخُ الأَرض بما علیها[17]، خَسَفَ الله به الأرض خَسْفاً: أی غاب به فیها[18]، الخسف یمکن ان یحصل من زلزلة و من غیرها و لیس کل زلزلة تؤدی الی الخسف فالخسف معنی بقشرة الارض الخارجیة بینما الزلزلة تعنی باطن الارض و قد تؤدی الی الوصول الی القشرة الارضیة و قد لا تفعل، حدث من سطح الارض الی اسفلها: بنابراین، حادثه ای که از سطح زمین به طرف پایین آن رخ میدهد و فرو رفتن در زمین، را "خسف"، گویند.
الزلزلۀ: حرکة الأرض[19]، إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها المعنی إِذا حُرِّکَت حرکة شدیدة[20]، تکون من اسفل الارض الی اعلاها، عمل من أعماق الأرض باتجاه خارجها: بنابراین به حرکت از اعماق زمین به سطح خارجی، "زلزله"، اطلاق می شود.
آیا زلزله سوریه با بیش از صدهزار کشته، قطعی است؟
بنابراین، با دقت در معنای این سه واژه فوق، آیا با قطعیت می توان گفت: رجفۀ، همان زلزله خواهد بود؟ و احتمالات دیگری مطرح نیست؟ قطعا خیر؛ زیرا، رجفۀ، حادثه ای است که از آسمان، نازل می شود و اثرات آن در زمین به سمت بالا خواهد بود (حدث فی الارض باتجاه آفاقها)؛ در حالیکه زلزله، حادثه ای است از پایین زمین به سطح زمین (تکون من اسفل الارض الی اعلاها)؛ بنابراین، رجفۀ و زلزله، معانی متفاوتی دارند. رجفۀ به صوت، شبیه تر است، موید این دیدگاه، رجفۀ در منطقه شام، برای مومنین به رحمت، توصیف شده است (یجعلها الله رحمۀ للمومنین) و صوت نیز به فتح و پیروزی تعبیر شده است (صوت من ناحیۀ دمشق بالفتح). و این سوال را بوجود می آورد که آیا رجفۀ الشام و صوت دمشق با هم ارتباط دارند یا خیر؟
با مقایسه بین دو حدیث امام علی و امام باقر، باید امکان معادل سازی "رجفۀ بالشام" با "صوت دمشق" بررسی گردد؟
به قرینه حصول خسف حرستا بعد از رجفۀ در حدیث امام علی و حصول خسف جابیه بعد از صوت در حدیث امام باقر و از انجا که اثبات گردید خسف در محور جابیه-حرستا رخ خواهد داد، بنابراین، ممکن است رجفۀ همراه با رحمت برای مومنین همان صوت همراه با فتح و پیروزی باشد؛
توضیح بیشتر اینکه: در حدیث امام علی، رجفۀ بالشام و سپس خسف حرستا، بیان گردیده است؛ از طرف دیگر، در حدیث امام باقر، صوت دمشق و سپس خسف جابیه؛ و در مقاله گذشته، اثبات گردید که خسف در محور جابیه-حرستا نزدیک مسجد اموی دمشق خواهد بود (جابیه با حرستا، حدود 10 کیلومتر، فاصله دارد و در علم زلزله شناسی به یک مکان واحد اطلاق میشود)، بنابراین دیدگاهی که "صوت دمشق" را معادل "رجفۀ شام" می داند، تقویت می شود، مضاف بر اینکه، معنای لغوی رجفۀ به صوت، نیز شبیه تر است، از اینرو، نتیجه ای که از این مقایسه حاصل میشود، این است که: "رجفۀ همراه با رحمت برای مومنین" در حدیث امام علی، همان "صوت با فتح و پیروزی" در حدیث امام باقر است. و الله العالم.
بنابراین، دیدگاه اول (دیدگاه علامه کورانی) که بیان می کند، رجفه ای که در منطقه شام و سوریه، رخ می دهد و بیش از 100 هزار نفر کشته می شوند، و رجفۀ به معنای زلزله خواهد بود، شاید، صحیح بنظر نرسد؛ زیرا رجفۀ، آثار حادثه ای است که از آسمان برای سطح زمین، بوجود میآید، و با توجه به معنای رجفه، می توان گفت، رجفۀ بیشتر به معنای صوت و آثار حمله هوایی خواهد بود تا زلزله؛ و در مقابل، معنای خسف، بیشتر به زلزله، شبیه تر است تا رجفۀ؛ و قرینه ای که دیدگاه دوم را پیش از پیش، تقویت می کند، در حدیث دیگر (حدیث امام باقر)، به جای واژه "رجفۀ"، واژه "صوت" به کار رفته است که بیشتر با حمله هوایی و معنای رجفۀ، سازگارتر است.[21] بنابراین، طبق دیدگاه دوم، "رجفۀ" در حدیث امام علی، همان "صوت" در حدیث امام باقر است و "خسف" نیز در محور جابیه-حرستا، هم به معنای زلزله در بین این دو مکان در نزدیکی دمشق، خواهد بود.
البته، همانطور که ذکر گردید، رجفه به معنای زلزله نیز می باشد، لکن رجفه، معنای متعدد دیگری هم دارد و این از امتیازات لغت عربی است که گاهی یک کلمه، معنای متعددی دارند و معیار، شناخت قراین برای ترجیح و تشخیص معنای مورد نظر در حدیث، می باشد که قراین آن ذکر گردید.
به هر حال، دو واژه "رجفۀ" و "خسف"، به عنوان نشانه های کلیدی و سرنوشت ساز در حوادث قبل از خروج سفیانی، در احادیث "تمهید مباشر"، بیان شده است (احادیثی که به حوادث متصل به آغاز نشانه های حتمی، اشاره می کنند). اگر چه درباره مصداق و معنای "خسف"، تا حدودی اتفاق نظر وجود دارد و به زلزله، تعبیر شده است لکن درباره واژه "رجفۀ"، معنا و مصداق آن، اختلاف نظر بوده و کماکان مبهم می باشد.
و آنچه تاکنون در میان عموم منتظران و مشتاقان امام عصر، بر سر زبان ها بوده، که زلزله ای بزرگ در سوریه، رخ خواهد داد و بیش از 100 هزار نفر در این زلزله، کشته خواهند شد، مبتنی بر دیدگاه اول (علامه کورانی)، میباشد و با توضیحاتی که در دیدگاه دوم، بیان شد، ممکن است مورد خدشه قرار بگیرید و صحیح نباشد.
بنابراین، شایسته است منتظران و مشتاقان امام عصر، زلزله دمشق و کشته شدن بیش از 100 هزار نفر در سوریه را، به عنوان نشانه قبل از خروج سفیانی، "تفسیر قطعی از رجفۀ الشام"، تلقی و محسوب نکنند، چنانکه در دیدگاه دوم، به تفصیل، احتمال دیگر، نیز بیان گردید.[22]
و اما اینکه در رجفۀ، کشته شدن بیش از 100 هزار نفر در سوریه، ذکر شده، کنایه از شمار فراوان کشته های جنگ و فتنه در منطقه شام و سوریه در عصر ظهور و قبل از خروج سفیانی، می باشد.[23] و نه به معنای تعداد کشته ها در زلزله در یک روز خاص؛ زیرا رجفۀ، طبق دیدگاه دوم، اساسا به معنای زلزله، نخواهد بود. و اینکه چرا از رجفۀ، به فتح و رحمت برای مومنین، تعبیر شده است، اشاره به بازگشت ظلم به مخالفین و دشمنان شیعه و در امان ماندن مناطق شیعی و مومنین در جبهه شام، میباشد. بنابراین، رجفۀ بالشام، تمام و همه مناطق سوریه، را دربرنمی گیرد و تنها بخشی های از سرزمین شام را شامل می شود که محل وقوع اختلاف بین دو پرچم و تفکر مقابل یکدیگر است و از مومنین و شیعیان منطقه شام، به دور است.[24]
به هر حال، "رجفۀ الشام"، هر اتفاقی که باشد، چه زلزله و چه آثار حمله هسته ای؛ چه رخ داده باشد و چه در آینده رخ خواهد داد؛ در پی آن، به وقوع و گشایش رحمت برای مومنین منطقه شام، اشاره شده است (رحمۀ للمومنین و عذابا علی الکافرین)، که به تامین امنیت بیشتر مومنین در منطقه شام و تغییر معادلات میدانی سوریه، نیز منجر خواهد شد.[25] کما اینکه، شواهدی نیز بر این مدعا، در احادیث دیگر، استوار است:
... یَخْرُجُ بِالشَّامِ فَیَنْقَادُ لَهُ أَهْلُ الشَّامِ إِلَّا طَوَائِفُ مِنَ الْمُقِیمِینَ عَلَی الْحَقِّ یَعْصِمُهُمُ اللَّهُ مِنَ الْخُرُوجِ مَعَه ...[26]
... مردم منطقه شام از سفیانی اطاعت میکنند بجز پویندگان راه حق (شیعیان) که خداوند آنها را از شر خروج و همراهی با سفیانی، حفظ میکند ... .
بی شک، طبق فرموده پیامبر، مصداق عبارت "طوائف من المقیمین علی الحق" در روایت مورد اشاره، شیعیان و پیروان امیرالمومنین، علی بن ابیطالب، می باشند که منطبق بر شیعیان لبنان و حزب الله، می باشد که ان شاء الله در هنگام خروج سفیانی، از شر همراهی و بیعت با لشکریان سفیانی و جبهه کفر و شیطان، در امان خواهند ماند، همانطور که پیداست.[27]
چرا، شیعیان منطقه شام، از شر همراهی با سفیانی آخرین حاکم سوریه در امان خواهند بود؟ این امر، دلالت بر این دارد که قبل از حضور این خبیث بر حکومت سوریه، شیعیان منطقه شام، با تمهیدات لازم و آمادگی های نظامی، توانسته اند، آینده و امنیت خویش را تضمین نمایند.
رجفۀ الشام با خسف دمشق، فرق دارد
لازم به ذکر است، رجفۀ با خسف، فرق دارد. بدین معنا که: رجفۀ الشام، قبل از خسف دمشق میباشد:
... رَجْفَةٌ تَکُونُ بِالشَّامِ یَهْلِکُ فِیهَا أَکْثَرُ مِنْ مِائَةِ أَلْفٍ یَجْعَلُهَا اللَّهُ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنِینَ وَ عَذَاباً عَلَی الْکَافِرِینَ ... .[28]
... و آن رجفۀ در منطقه شام و سوریه است که بیش از صدهزار نفر، هلاک میشوند که برای مومنان رحمت و برای کافران عذاب است ... .
همچنین، در معنای رجفۀ، بشدت اختلاف نظر وجود دارد و کماکان مبهم است، لکن معنای خسف، غالبا به زلزله، تعبیر شده است، که در پی وقوع آن، منطقه جابیه و بخشی های از مسجد جامع اموی دمشق، نیز تخریب می شود:
... وَ تُخْسَفُ قَرْیَةٌ مِنْ قُرَی الشَّامِ تُسَمَّی الْجَابِیَةَ وَ تَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِ دِمَشْقَ الْأَیْمَنِ ... .[29]
... خسف و زلزله ای در منطقه جابیه دمشق در سوریه، رخ خواهد داد و بخشی از مسجد اموی دمشق، تخریب خواهد شد ... .
بنابراین، "رجفۀ الشام" هم از جهت معنا و هم از جهت مکان وقوع با "خسف دمشق" در محور جابیه-حرستا، ، کاملا متفاوت است.
جمع بندی
بعد از مطالعه این نوشتار، به این جمع بندی، خواهید رسید:
1. بعد از اختلاف میان دو تفکر مخالف در سرزمین شام و سوریه (اختلف الرمحان بالشام)، جنگ و خونریزی، و بعد از رجفۀ شام (رجفۀ تکون بالشام) که نتیجه آن کشته شدن بیش از 100 هزار نفر در منطقه شام، بوده و رحمت برای مومنین می باشد. (یهلک فیها اکثر من مائۀ الف، یجعلها الله رحمۀ للمومنین و عذابا للکافرین)، و بعد از به صحنه آمدن صاحبان ادوات جنگی پیشرفته به سوریه و تغییر موازنه قدرت بین دو طرف نزاع (اصحاب البراذین الشهب المحذوفۀ) و نیز بعد از ورود نیروهای نظامی با پرچم های زرد رنگ از غرب کشور سوریه (الرایات الصفر تقبل من المغرب حتی تحل بالشام)، در مرحله بعد از حوادث قبل از خروج سفیانی در عصر ظهور، جهان در انتظار خسف و زلزله دمشق، خواهد بود. "خسف دمشق" در محور جابیه-حرستا در هنگام اختلاف دو تفکر مخالف در سوریه که در حال جنگ با یکدیگر، هستند، رخ خواهد داد (تخسف قریۀ من قری الشام تسمی الجابیۀ) و نشانه آن، علاوه بر تخریب مناطق محور جابیه – حرستا، تخریب بخشی از مسجد جامع اموی دمشق خواهد بود (و تسقط طائفۀ من مسجد دمشق الایمن). که بعد از آن، اعلام "آرزوی استقلال کردهای سوریه"، رخ خواهد داد (مارقۀ تمرق من ناحیۀ الترک) که البته این آرزو، طولی نخواهد کشید که با "حمله ترک ها"، مواجه خواهد شد (سیقبل اخوان الترک حتی ینزلوا الجزیرۀ).
2. اکنون و در این نوشتار، سخن از "رجفۀ الشام"، می باشد که در نتیجه آن، بیش از 100 هزار نفر، کشته و همراه با رحمت برای مومنین است؛ از اینرو، رجفۀ الشام، واژه ای است پر رمز و راز در عصر ظهور و در صحنه تحولات میدانی سوریه؛ اگر بتوان به تفسیر واقعی رجفۀ الشام، نزدیک گردید، می توان به تشخیص احتمالی ترتیب مراحل و حوادث منطقه شام و سوریه را قبل از خروج سفیانی، نیز نزدیک تر شد. البته، هرچند دو واژه "رجفۀ" و "خسف"، به عنوان نشانه های کلیدی و سرنوشت ساز در حوادث قبل از خروج سفیانی، بیان شده است و اگرچه درباره مصداق و معنای "خسف"، تا حدودی اتفاق نظر، وجود دارد و به زلزله دمشق در محور جابیه-حرستا، تعبیر شده است، لکن درباره واژه "رجفۀ الشام"، معنا و مصداق آن، اختلاف نظر فراوان بوده و کماکان مبهم می باشد و این مساله بر تحلیل و بررسی نشانه های ظهور از نگاه کارشناسان آینده پژوهی، سایه افکنده است.
3. درباره رجفۀ الشام، دو دیدگاه عمده بیان گردید و البته ممکن است دیدگاه دوم، صحیح تر باشد. و آنچه تاکنون، در میان عموم منتظران و مشتاقان امام عصر، بر سر زبان ها بوده، که قبل از ظهور، زلزله ای بزرگ در سوریه رخ خواهد داد و بیش از 100 هزار نفر در این زلزله، کشته خواهند شد، مبتنی بر دیدگاه اول (دیدگاه علامه کورانی)، میباشد و با توضیحاتی که در دیدگاه دوم، بیان شد، و اینکه، "رجفۀ" معنای غیر از زلزله می باشد، مورد خدشه قرار گرفته و شاید، صحیح بنظر نرسد.بنابراین، شایسته است منتظران و مشتاقان امام عصر، زلزله دمشق و کشته شدن بیش از 100 هزار نفر در سوریه را، به عنوان یکی از نشانه ها و حوادث قبل از خروج سفیانی، "تفسیر قطعی رجفۀ الشام"، تلقی و محسوب نکنند، چنانکه در دیدگاه دوم، به تفصیل، احتمال دیگر، نیز بیان گردید. به هر حال، "رجفۀ الشام"، هر اتفاقی که باشد، چه زلزله و چه حمله هسته ای؛ چه رخ داده است و چه در آینده رخ خواهد داد؛ در پی آن، به وقوع گشایش و رحمت برای مومنین منطقه شام، اشاره شده است.
4. اگر حوادث منطقه شام و فعلی سوریه در زمان معاصر، به "ترتیب" ذکر شده در حدیث امام باقر و به فاصله "زمانی معین"، رخ دهد، و با دلایل متقن علمی و مستند به احادیث معتبر، ثابت گردد، به این معنا خواهد بود که وارد تحولات عصر ظهور در سوریه، شده ایم و وظایفی متوجه شیعیان می گردد؛ از اینرو، شناخت این علائم، تکلیف آور، خواهد بود.
5. نکته پایانی، اینکه: در این سلسله نوشتارها و مقالات، سیر رویدادهای آخرالزمانی سوریه "قبل از خروج جریان سفیانی" از نگاه آینده پژوهی، بررسی شده و بدون هیچ تطبیق و قضاوتی، در انتظار تغییرات و تحولات مورد نظر در حدیث امام باقر که به "حدیث تمهید مباشر"، شهرت یافته، خواهیم بود. لازم به ذکر است، رخ دادن مجموع "همه حوادث" ذکر شده در حدیث امام باقر در منطقه سوریه در فاصله "زمانی معین" و به "ترتیب" ذکر شده، سه شرط اساسی و کلید طلایی و بسیار مهم برای ورود به تحولات حوادث عصر ظهور است؛ در غیر اینصورت و رعایت نشدن یکی از سه شرط مهم، هرگونه پیش داوری، استعجال، تطبیق و قضاوت عجولانه، به هیچ عنوان صحیح نخواهد بود. چنانچه، در احادیث منقول از اهل بیت، تاکید شده است:
... هَلَکَتِ الْمَحَاضِیرُ قَالَ قُلْتُ وَ مَا الْمَحَاضِیرُ قَالَ الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ نَجَا الْمُقَرَّبُونَ.
... تعجیل کنندگان در امر ظهور، هلاک میشوند و آنانی که ظهور را نزدیک میپندارند، نجات مییابند.
[1]. صافی گلپایگانی، منتخب الأثر فی الإمام الثانی عشر، ج3، ص 303
[2]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 63. مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 326.
[3] . ر.ک: سایت جلال الدین علی الصغیر، اسئله و ردود، سوال 196.
[4] . نعمانی، الغیبۀ، ص 294. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 104.
[5] . نعمانی، الغیبۀ، ص 197. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 138.
[6] . شیخ مفید، الاختصاص، ص 255. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 237.
[7] . شیخ طوسی، الغیبۀ، ص 461. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 216 و 253.
[8] . عیاشی، التفسیر، ج 1، ص 64. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 237.
[9] . نعمانی، الغیبۀ، ص 305. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 253.
[10] . نعمانی، الغیبۀ، ص 279. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 237.
[11] . کورانی، عصر الظهور، ص 78. کورانی، اسئلۀ مهدویۀ تتعلق بعصر الظهور، ص 92.
[12] . ر.ک: جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 174-193.
[13] . سایت دام پرس، لینک .
[14] . فراهیدی، العین، ج 6، ص 109.
[15] . ازهری، تهذیب اللغۀ، ج 7، ص 85.
[16] . جوهری، الصحاح، ج 4، ص 1349.
[17] . ابن منظور، لسان العرب، ج 9، ص 67.
[18] . طریحی، مجمع البحرین، ج 5، ص 44.
[19] . ثعالبی، فقۀ اللغۀ، ج 1، ص 211.
[20] . ابن منظور، لسان العرب، ج 11، ص 308.
[21] . جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 174.
[22] . ر.ک: سایت جلال الدین علی الصغیر، مقاله انفجار النووی فی الشام و تفاصیلۀ، لینک.
[23] . سایت جلال الدین علی الصغیر، اسئلۀ و ردود، سوال 205.
[24] . سایت جلال الدین علی الصغیر، اسئلۀ و ردود، سوال 197.
[25] . ر.ک: جلال الدین علی الصغیر، علامات الظهور بحث فی فقۀ الدلالۀ، ج 2، ص 194-198.
[26] . نعمانی، الغیبه، ص305.
[27] . کورانی، عصر الظهور، ص 91.
[28] . نعمانی، الغیبۀ، ص 305. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 253.
[29] . نعمانی، الغیبۀ، ص 279. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 237.
[30] . نعمانی، الغیبۀ، ص 197.
نظر شما