قدس آنلاین: از برخی خطبه ها و نامه های حضرت(ع) می توان در زمینه مدیریت و سیاست برای نظریه پردازی بهره گرفت از جمله نامه 53 نهج البلاغه که حضرت امیرالمومنین(ع) خطاب به مالک اشتر برای فرماندهی در مصر نوشتند که به نظام نامه سیاسی هم معروف شده است. یا نامه 50، نامه 45، نامه 46، خطبه 205، خطبه 92.

نهج البلاغه ظرفیت بالایی برای نظریه پردازی و تولید علوم انسانی دارد

به گزارش قدس آنلاین به نقل از شبستان، تحول علوم انسانی نیاز جامعه ماست، این مسئله محدود به فضای آکادمیک نیست بلکه بسیاری از بخش‌ها با تحول در علوم انسانی با رشد و ارتقای علمی مواجه lمی شوند. اساساً تکیه‌بر داشته‌های بومی و مطالعه و تحقیق بر آنچه تا به امروز به‌عنوان دستاورد علوم انسانی قلمداد شده است می‌تواند دریچه نوینی را به روی اندیشمندان بگشاید تا از ورای آن بتوانند با پشتوانه قوی فرهنگ و تمدن اسلامی گستره علوم انسانی اسلامی را تعمیق و وسعت بخشند.

نهج البلاغه حضرت امیرالمومنین (ع) که برگرفته از سخنان، خطبه ها و نامه های حضرت(ع) در مدت حکومت ایشان است می تواند منبع قابل اتکایی برای تولید علوم انسانی در رشته های مدیریت و علوم باشد؛ برای بررسی این موضوع گفت وگویی با حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی فلاح رفیع، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تربیت مدرس داشته ایم که در پی مشروح آن را می خوانید:

آیا می توان برای تولید علوم انسانی اسلامی به نهج البلاغه به عنوان یک منبع اتکاء کرد؟

با شناخت نهج البلاغه و صاحب آن به طور قطع و یقین جواب این سوال مثبت خواهد بود. نهج البلاغه کلام امام معصوم و صاحب علم الهی است. این حقیقتی است که دوست و دشمن به آن اعتراف کرده اند. البته همه می دانیم که نهج البلاغه مانند اکثر کلمات و بیانات ائمه طاهرین (علیهم السلام) با توجه به حوادث، پیشامدها، نیازها و سوالات مطرح شده از یک سو و در سطح فکر و اندیشه مخاطبان از سوی دیگر بیان شده است اما صاحبان دانش و معرفت به هر میزان در این کلمات تفکر و تامل بیشتر داشته باشند به زوایای پنهان تر کلمات آن بزرگواران پی خواهند برد. به عبارت دیگر کلام معصوم(علیه السلام) همچون کلام خداوند متعال دارای معانی عمیق است و حتی معانی محکم و متشابه، ظاهر و باطن، مفهوم و منطوق، عام و خاص، مطلق و مقید دارد.

نهج البلاغه دون کلام خالق و فوق کلام مخلوق است. براین اساس می توان گفت انسان ها در همه بخش های زندگی خود نیازمند به این کتاب عظیم هستند. این نیاز شامل مبنا قرار گرفتن آن کلمات، برای علوم انسانی و تولید در این عرصه نیز می‌شود.

البته باید توجه داشته باشیم که تولید علوم انسانی یعنی چه و چگونه می توان از این بیانات نورانی در تولید علم وام گرفت و بهره مند شد، این مطلب خود نیاز به بحث مفصل تر و مبنایی دارد که در جای خود می‌بایست مطرح شود اما اگر بخواهیم مختصر عرض کنیم باید بگوییم نباید از کلام حضرت(ع)، تولید مستقیم علوم انسانی را انتظار داشت. کلام حضرت(ع) مبنا و منبع است. حضرات معصومین(علیهم السلام) فرمودند: «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع»؛ ما اصول و مبانی را بیان می کنیم و این شمایید که باید فروعات را استخراج و استنباط کنید و یا در جای دیگر فرمودند: «عندنا جوامع الکلم» کلمات ما جامع و دارای معانی پرمغز و عمیق است.

بر این اساس صاحبان علم و دانش می‌بایست با تامل و تعمق به آن معانی بلند دست پیدا کنند. این کار در تولید دانش هم به طور قطع راهگشاست. البته دو نکته را در اینجا یادآور می شوم:

این بدان معنا نیست که ائمه طاهرین (علیهم السلام) کلمات جزئی و مصداقی ندارند. آن بزرگواران(ع) از مصادیق و جزئیات مهم سخن گفته‌اند که این شامل پاره‌ای از نظرات علمی از جمله پزشکی، شیمی، جامعه شناسی، روانشناسی و غیره هم می شود. اما به طور کلی و معمول آنچه از امامان معصوم انتظار می‌رفته است پرداختن به جزء جزء علوم نبوده است. این امر هرچند از امام (علیه السلام) ممکن است و از علم نامحدود امام خارج نیست، اما چندان برای انسانها مفید نبوده است. در عین حال که آنها را از تلاش و تامل باز می داشته است. امام معصوم (علیه السلام) قرار نبوده است که همه چیز را آماده در اختیار انسان قرار دهد. اگر اینطور بود، پس تکلیف اختیار و آزادی عمل و تلاش و سعی و در نهایت پاداش و مکافات انسان ها چه می شد؟! پس تکلیف بحث مطالعه و پژوهش و تولید علم چه می شود؟!

لذا راهگشای ائمه طاهرین(ع) در بخش علوم یا راهگشایی و هدایت از طریق مبانی تولید علوم است یا راهگشای به روش‌ها و شیوه‌های آن می باشد و یا از طریق غایات و اهداف علم صورت می‌پذیرد. بقیه امور را در تولید علم انسان‌های عالم و دانشمند خود باید انجام دهند.

کدام کلام حضرت امیرالمومنین(ع) در حوزه مدیریت و سیاست می تواند مبنای نظریه پردازی باشد؟

از عموم کلمات حضرت امیر(ع) می توان در همه حوزه ها بهره مند شد. اینگونه نیست که حضرت(ع) یک خطبه یا نامه مخصوص مدیریت و سیاست و یا دیگر موضوعات القاء کرده باشند. کلام امام علی علیه السلام و دیگر معصومین (علیهم السلام) را همچون کلام قرآن کریم نمی توان آنچنان به موضوع خاص اختصاص داد که ادعا کنیم این کلام حضرت(ع) از اول تا آخر در زمینه فلان موضوع است. البته از مجموع کلمات آن بزرگواران(ع) مثل قرآن کریم می توان در هر زمینه ای مطالب پیوسته‌ای را ارائه داد، اما به ندرت می‌توان از اول تا آخر یک خطبه آن حضرت(ع) را منحصر در یک موضوع کرد. علت این امر هم همان جامعیت و پرمغزی و عمقی است که عرض کردیم.

اما با این وجود از برخی خطبه ها و نامه های حضرت(ع) می توان در زمینه مدیریت و سیاست برای نظریه پردازی بهره گرفت از جمله نامه 53 نهج البلاغه که حضرت امیرالمومنین(ع) خطاب به مالک اشتر برای فرماندهی در مصر نوشتند که به نظام نامه سیاسی هم معروف شده است. یا نامه 50، نامه 45، نامه 46، خطبه 205، خطبه 92.

نظریه‌پردازی لوازم خاص خود را دارد که اهل فن می دانند. یک نظریه‌پرداز می بایست همه آن لوازم را در ارائه نظریه خود رعایت کند.

آیا این نظریات دارای بعد جهان شمولی خواهد بود؟

نظریه اگر از شرایط خاص خود برخوردار باشد و به عبارتی واقعا نظریه باشد، اساسا جهان شمول است. جهان شمولی هم به این معناست که باید در جهان مورد نظر خود، بتواند بین اجزاء پراکنده و گوناگون هماهنگی ایجاد کند و تبیینی نو و عقل پسندانه ارائه نماید.

البته جهان شمولی یک نظریه و برخورداری از سیستم هماهنگ ساز و تبیین گر برای هر نظریه به معنای صدق واقعی آن نیست که در جای خود باید از آن بحث شود.

آیا می توان نهج البلاغه را دستمایه نگارش پایان نامه و کتاب در مقاطع مختلف تحصیلی قرار داد؟

نهج البلاغه نه تنها می تواند دستمایه نگارش پایان نامه ها در مقاطع مختلف تحصیلی و نیز کتاب قرار بگیرد، بلکه این کار سالیان درازی است که چنین شده است. منتهی نکته مهم این است که نهج البلاغه کتاب زندگیست و نه صرفا یک کتاب یا پایان نامه ای که در آن مطالب کاملا انتزاعی مطرح می شود، و یا مطالبی که فقط به درد کلاس و دانشگاه و حوزه می خورد و نه غیر آن. بنابراین، نهج البلاغه را باید دستمایه پایان نامه و کتاب ها قرار داد اما به این شرط که مخاطبان بتوانند با آن راه سعادت و خوشبختی خود را در عمل پیدا کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.