ماه عاشق ترین رسولِ هستی ست و خروش دلباختگانی که حسینیه ها را آب و جارو می کنند.
پرچم عزا می آورند، اشک می ریزند، کربلا می خوانند، جارو می کشند و برای مظلوم ترین سردارِ عشق، مویه می کنند.
مریدانی که غبار و تار برمی دارند از سقف ها و پای شستن سینی و استکان و کتری و قندان حاضرند... پای محرمِ اباعبدالله... محرمِ ثارالله...
ذی الحجّه رفت... قافله اهل بیت به سرزمین کرب و بلا رسید... پیر و جوان و زن و مرد، تمام کالبد شان آشوب است... زیارت عاشورا دمی به داد هق هق بی امان شان می رسد و آب بر هُرم کبودشان می ریزد...
این روزها، عطرِ "یا امام حسین" عالم را پُر کرده است و قطره های آب، دلخون اند. این روزها که چشم می شکند، دل می شکند، بغض می شکند و ارادت، در چهاردیواری حسینیه های مشکی پوش، هیات های عاشقانه دارد...
ذی الحجّه رفت... شیفتگی آمد و هزاران آسمان باران، که حقیرتر از آنند که سرخی و اندوه محرم الحرامی را بشویند...
نظر شما