«آیآدمها / که در ساحل نشسته شاد و خندانید/ یک نفر دارد در آب میسپارد جان...» زمانیکه نیما یوشیج این شعر را سرود، فکر نمیکرد «آیآدمها» روزگاری نام فیلم مستندی شود که رخشان بنیاعتماد چهره نام آشنای سینمای اجتماعی ایران آن را برای تلنگر زدن به آدمها بسازد، ولی شاید نیما هم خسته بوده؛ خسته از آدمهایی که گاهی یادشان میرود کسانی هستند که با کوچکترین توجه آنها حالشان خوب میشود.
این روزها رخشان بنیاعتماد با مستند «آیآدمها» برای تلنگر زدن آمده است. این فیلم مستند روایتی از فعالیتهای خیریهای با نام «زنجیره امید» است که در سه حوزه فوق تخصصی جراحی قلب و ارتوپدی و ترمیمی اطفال به درمان و جراحی کودکان بیمار نیازمند می پردازد. موسسهای که به گفته بنیاعتماد با وجود اینکه ۹ سالی از عمرش میگذرد اما بیسر و صدا کار میکرده و به دلیل اینکه تبلیغاتی برایش نبوده، آدمهای زیادی از وجودش خبر ندارند. این کارگردان، «آیآدمها» را مستندی سفارشی میداند و تاکید میکند؛ خودش به خودش سفارش ساخت آن را داده است. او با دیدن فعالیتهای این موسسه حالش خوب می شود و برای انتقال این حالِ خوب به دیگران دست به روایت قصههای نشنیده این زنجیره میزند و شاید به همین دلیل است که بعد از اولین مواجه آدمها با فیلم، افراد به دنبال راهی برای کمک کردن می گردند و همه میخواهند برای پُربارشدن این فعالیت تلاش کنند؛ همان فرهنگی که بنیاعتماد از آن حرف میزند و ابراز خوشحالی میکند که برایش حضور معنوی اهمیت بیشتری از حضور مالی در این پروژه دارد.
به بهانه اکران این فیلم در گروه «هنر و تجربه» میزبان رخشان بنیاعتماد کارگردان و مریم مرعشی مدیر موسسه «زنجیره امید» بودیم که بنیاعتماد از انگیزههای اجتماعی و دغدغههایش برای فیلمسازی صحبت کرد و مرعشی از حال و روز موسسه گفت.
بخش نخست از گفتگوی دو ساعته ما را در ادامه میخوانید:
*خانم بنی اعتماد در ابتدای صحبت باید اشاره کنیم که حضور شما در سینما برای ما امیدبخش است و وقتی میبینیم همچنان کار میکنید حال ما هم خوب میشود زیرا میدانیم هنوز هستند کسانی که دغدغههای اجتماعی برایشان مهم است و همچنان با امید وظیفه اجتماعی خود را در بستر هنر دنبال میکنند. فکر میکنم دلیل اینکه سراغ مستندی با موضوع کمک به آدمها رفتید همین روحیه پر از امید شما برای اصلاح اجتماع باشد.
رخشان بنیاعتماد: چراییاش از جایی میآید که وقتی میبینم در جایی انگیزهای مقدس آدمها را برای هدفی انسانی دور یکدیگر جمع کرده است به وجد میآیم و آشناییام با «زنجیره امید» هم یکی از این موقعیتها بود. اینها افرادی هستند که به دنبال نام و شهرت نبودهاند و اینکه حتی کسی مثل من که از فعالیت حوزههای اجتماعی، NGO ها، بی خبر نیستم اسم «زنجیره امید» را نشنیده بودم نشان از این دارد که این افراد به دنبال شهرت نبوده اند. این موسسه درمان بچه های محروم را فارغ از دین و مذهب و ملیت در بالاترین سطح استاندارد پزشکی انجام میدهد و رویکرد با ارزشاش ارتقای سطح پزشکی اطفال در کشور است؛ یعنی یک حرکت ساختاری نیکِ خداپسندانه و دنیاپسندانه در سطح ملی که چشم اندازی رو به آینده دارد.
و اما دلیل مشخصم برای ساخت این فیلم نه تبلیغ برای این فعالیت بلکه احترام به انگیزههای والای کار داوطلبی و دیده شدن نمونهای از تلاش انسانهایی بود که جهان را به گونهای دیگر میبینند زیرا من معتقدم جامعه نیاز به دیدن چنین الگوهایی دارد. حالا وقتی واکنش مخاطبان فیلم را میبینم که به اشکال مختلف این مضمون را میگویند که حالمان بعد از دیدن فیلم خوب شد و با دیدن آن وقتی میفهمیم فعالیتی چنین بااهیمت و باارزش در کنارمان اتفاق میافتد انرژی میگیریم، طبیعی است که خودم هم حال خوبی پیدا میکنم.
*خانم مرعشی این حال خوب برای زنجیره هم خوب بوده است؟
مریم مرعشی: به هر حال نیت ما همیشه خیر بوده و میخواستیم برای بچهها کارهایی را انجام دهیم. ما به بحثهای تبلیغی برای «زنجیره امید» خیلی توجه نمیکردیم و حتی زمانیکه قرار بود کار را با خانم بنیاعتماد شروع کنیم به ایشان چندین بار یادآوری کردم که دلم نمیخواهد شخص در این موسسه پررنگ شود، بلکه میخواستم حرکت، کار و نتیجه این همه تلاش بیشتر و بهتر دیده شود. خانم بنیاعتماد یکی از شانسهایی بود که با دعای دل مادرهایی که در «زنجیره امید» هستند و فرزندانشان را در زنجیره نگهداری می کنند به سمت ما آمدند.
واقعیت این است که امروز «زنجیره امید» به جایی رسیده که حرفهایی برای گفتن دارد و کارهایی را به نتیجه رسانده است که میتواند با افتخار آن را در دنیا نشان دهد. برای همین به تصویر کشیدن این تلاشها همان قدر که حال خانم بنیاعتماد را خوب کرده، حضور خودشان هم در زنجیره حال ما را خوب کرده و برای مان پشت گرمی بوده و هست.
اگر فیلم «آیآدمها» و نمایش تواناییهای «زنجیره امید» خوب است، نشان میدهد یک آدم خوب وارد کار شده که توانسته به خوبی و با نیت خوب همه چیز را به تصویر بکشد.
در فعالیت هایی همچون آنچه در «زنجیره امید» اتفاق می افتد اگر احساس تنهایی نداشته باشید و بدانید این موضوعات تنها دغدغه شما نیست و افراد دیگری هم هستند که به این قضایا فکر میکنند، حرکت رشد بیشتری خواهد داشت. وجود خانم بنیاعتماد در زنجیره و کنار ما، ما را خیلی دلگرم کرد. شاید باورتان نشود که خود من ۱۰ بار بیشتر فیلم را دیدم و با اینکه شخصا در بطن همه ماجراها هستم وقتی به تماشای هنر خانم بنی اعتماد مینشینم، لایههای بعدی ماجرا را میبینم و هر بار چیز تازهای را کشف میکنم.
*خانم بنیاعتماد به هر حال شما سبقهای در سینما دارید که هر زمان فیلمی ساختهاید پشت آن بنیانهای فکری و حتی ایدئولوژیک خودتان بوده است، فکر نکردید ورود به این عرصه این نقد را به شما وارد کند که کار تبلیغاتی انجام داده اید؟ البته با حساب اینکه یک منتقد با نگاه منفی به قضیه نگاه کند؛ چون به هر حال خروجی با مخاطب حرف میزند و میگوید که با یک فیلم تبلیغاتی رو به رو نیستیم.
بنی اعتماد: هرگز سوءتفاهمها، برداشت ها و موضع گیری دیگران نسبت به کاری که خودم به دلایل مشخص تصمیم به انجامش را داشتهام مانع از انجام آن نشده است. اهمیت نیتی که برای ساختن یک فیلم دارم و اهمیت و تاثیرگذاری اجتماعی یک کار _حتی اگر به لحاظ هنری جایگاه ویژهای در کارنامه کاریام نداشته باشد_ کافی است که آن فیلم را بسازم. تنها کسی که میتواند در جهان به من سفارش کاری را بدهد، خودم هستم و «آی آدم ها» سفارش خودم بود. این فیلم سفارشی به خودم بود که بتوانم از ابزار سینما استفاده کنم و اهمیت و ارزش کار داوطلبی را در این ابعاد نشان بدهم. اهمیت کار داوطلبانه در شرایط جامعه ما خیلی زیاد است و من سالهاست که روی این تم کار میکنم و یکی از دغدغههای ذهنیام این مساله است.
اهمیت نیتی که برای ساختن یک فیلم دارم و اهمیت و تاثیرگذاری اجتماعی یک کار _حتی اگر به لحاظ هنری جایگاه ویژهای در کارنامه کاریام نداشته باشد_ کافی است که آن فیلم را بسازمدر کشور ما شرایطی وجود دارد که هر مدیریتی در نهادها و سازمانها تغییر میکند، متاسفانه تفکر غالب در حوزه مدیریت پررنگ کردن کارنامه کاری در دوران همان مدیر است و نه کارهای ساختاری که نهادینه شود و با نگاه ملی و چشم انداز دورتر باشد. بیشتر افراد هم به دوران کوتاه مسئولیت خودشان نگاه میکنند؛ در چنین شرایطی اهمیت کار داوطلبی در زمینههای مختلف برای کم کردن آسیبهای اجتماعی با رویکرد آگاهی بخشی و فرهنگسازی موضوع بسیار مهمی است. NGO ها با تلاش زیاد خود و با اینکه دستشان بسته است نقش موثری در امور جامعه دارند. مستندهایی هم که در این مدت ساختهام، مانند «حیات خلوت خانه خورشید» و چند کار دیگر درباره شخصیتهای اثرگذار و اهمیت کار داوطلبانه بوده و «آیآدمها» هم تجلی همین دغدغه است. بههمین جهت از اینکه تصور تبلیغ برای زنجیره به وجود بیاد ابایی نداشتم البته «زنجیره امید» اصلا چنین درخواستی نداشت و خانم مرعشی تا زمان آماده شدن فیلم حتی یک فریم از فیلم را ندیده بود و تنها در جریان طرح کلی فیلمنامه بود.
البته بعد از آشنایی کلی با فعالیت زنجیره و بعد از پژوهش کار توسط شیرین برق نورد، تا زمانی که خودم به طرح فیلمنامه مستند نرسیدم هیچ قراری برای ساخت فیلم وجود نداشت.
*مساله اهمیت کار داوطلبی در قالب NGOها بیشتر از چهار دهه است که در کشورهای پیشرفته جدی گرفته شده و خیلی از امور به این نهادها واگذار می شود ولی در کشور ما هنوز به شناخت و اعتماد کاملی به این حرکتها نرسیده ایم. از صحبتهای شما برداشت کردم که ۱۰ سالی میشود که ذهنتان درگیر این موضوعات است و حالا کمکم به خروجیهای عملی آن میرسید. واقعا چه شد که فکر کردید جامعه ما میتواند برخی از مسائل را با حرکتهای داوطلبانه مردمی حل و فصل کند و آیا فکر می کنید در شرایط فرهنگی و اجتماعی کشور ما هم می توان امور را به سازمان های مردم نهاد سپرد؟
بنیاعتماد: فکر نمیکنم، بلکه مطمئن هستم. وقتی که سیستمهای اجتماعی برای پاسخگویی به نیازهای جامعه کافی نباشد طبیعتا نقش نهادهای مردمی که به عنوان بازوی دولت در امور مختلف فعالیت میکنند، اثربخشی موثری دارد. طبیعی است این نهادها سطح کارآیی، توانایی، عملکرد و رویکردهای متفاوتی دارند ولی بخش زیادی از این نهادها توانستهاند بسیار موثر حرکت و عمل کنند. در برآیند کلی با فراز و نشیبهایی که ناشی از عوض شدن دولتهای مختلف بوده است، نهادها شرایط متفاوت داشتهاند اما این پایداری و ماندن قابل تقدیر است.
*«آی آدمها» تصویری از یکی از همین فعالیتهای ساختاری است، شما در زمان ساخت هم به اکران مستند به این شکل گسترده فکر کردهبودید؟
بنیاعتماد: اکران فیلم مهمترین بخش برنامهای بود که برای دیدن فیلم داشتم و بعد از آن به دنبال تهیه DVD و پخش خانگی آن هستیم.
*یعنی فیلم را برای اکران ساختید؟
بنی اعتماد: به هر امکانی که به دیده شدن بیشتر فیلم و آگاهیسازی در جامعه کمک کند، فکر میکردم. ولی بعدتر به دلیل راه اندازی پروژه بیمارستان ۵۴۰ تختخوابی فوق تخصصی جراحی اطفال به ابعاد وسیعتری مثل راهاندازی کمپین «۵۰ نمایش، ۵۰ حامی» که در واقع حرکت نمادین برای جلب مشارکت عمومی بود رسیدم که خوشبختانه خیلی خوب پیش رفت.
بدیهی است که حمایت مالی حامیان به خودی خود نمیتوانست نیاز مالی این پروژه عظیم را تامین کند ولی شروع بسیار موثری برای معرفی اهمیت این طرح بزرگ بود. بسیاری از حامیانی که در این کمپین به ما پیوستند حضور و عملکرد آنها از مبلغ مالی که در نظر داشتیم خیلی بیشتر بود، منظورم این است که تعریف این کمپین تنها در جمع کردن پول نبوده و ما میخواستیم فرهنگسازی کنیم و فیلم بیشتر دیده شود. برنامههای دیگری هم برای اکران خارج از کشور و همچنین انتشار دیویدیهای فیلم داریم. در حقیقت میتوان گفت «آیآدمها» حلقه و وسیلهای از زنجیره مقدس امید و همیاری در جامعه است.
*نکتهای که باید اشاره کرد این است که در همین برنامههایی که الان به آنها اشاره کردید خبری از تلویزیون نبود و پیش از این هم گفته بودید که تلویزیون به دلیل ملاحظاتی که دارد، در برخی موارد نمیتواند ورود کند، اما به هر حال خاستگاه اصلی فیلم مستند، تلویزیون است. فکر نمیکنید اگر «آیآدمها» در تلویزیون هم پخش می شد نتیجه بهتری داشت و این فرهنگسازی که از آن صحبت میکنید در سطح وسیعتری اتفاق میافتاد؟
نقشی که من برای تلویزیون قائل هستم بسیار فراتر از چیزی است که الان وجود دارد. نقشی که تلویزیون به دلیل امکان ارتباط گرفتن با مخاطب میتواند بازی کند خیلی زیاد است و من هرگز خوشحال نبودهام که فیلمهایم از تلویزیون پخش نمیشودبنیاعتماد: ارتباطی که از طریق تلویزیون میشود با مخاطب برقرار کرد، قابل مقایسه با هیچ مدیایی نیست. نقشی که من برای تلویزیون قائل هستم بسیار فراتر از چیزی است که الان وجود دارد. نقشی که تلویزیون به دلیل امکان ارتباط گرفتن با مخاطب میتواند بازی کند خیلی زیاد است و من هرگز خوشحال نبودهام که فیلمهایم از تلویزیون پخش نمیشود، هیچ وقت! من میدانم طیف مخاطبان اصلی آنجا هستند اما ملاحظاتی که تلویزیون برای طرح موضوعات اجتماعی دارد مانع از بهره گیری از دامنه تاثیرگذار این رسانه اصلی است. همین زمان هم اگر تلویزیون بخواهد «آیآدمها» را به شرط اینکه ما را اسیر نبایدهایی نکند که نمیدانم چه چیزهایی ممکن است باشد، بسیار خوشحال میشوم فیلم را پخش کند.
*من بیلبوردهای «آیآدمها» را در سطح شهر دیدم و از این اتفاق خیلی خوشحال شدم چون شهرداری از هر اثر فرهنگی حمایت نمی کند، اما به نظر میرسد این بار مهربانانهتر برخورد کرده است.
بنیاعتماد: با توجه به اینکه همه عواید فروش فیلم به هزینه درمان بچههای «زنجیره امید» تعلق دارد و نه فرد و سازمان خاص، قصد و نیتی که در پس ساخت و اکران این فیلم بود باعث شکلگیری زنجیرهای از حمایت و همیاری حامیان حقیقی و حقوقی شد. گروه «هنر و تجربه» و همراهی و همدلی شخص امیرحسین علم الهدی در اکران فیلم، پیشنهاد داوطلبانه «کانون تبلیغات خلاق طرح باران» که تعدادی بیلبورد در سطح شهر به صورت رایگان در اختیار فیلم قرار داد، شروع موثری بود. این همراهیها نه برای همراهی فیلمی ساخته یک فیلمساز، بلکه مشارکت در یک امری انسانی و اجتماعی بود و همه کسانی که فیلم را می دیدند، می پرسیدند چهکاری میتوانیم انجام دهیم؟ حمایت سازمان زیباسازی شهر تهران بعد از دیدن فیلم توسط مدیرعامل سازمان آقای دکتر علیزاده و همچنین مهندس رضایی از اتفاقات خوب برای این پروژه بود؛ امری کمسابقه که نهادی غیر خصوصی، خود با توجه به مسئولیتی که برای حیطه عملکردش قایل است برای همراهی در یک مشارکت اجتماعی پیشنهاد همراهی و حمایت کند. شاید به شکل معمول تشکر از مسئولان در بسیاری موارد از سر تعارف و پس اندازی برای جلب نظر برای پروژه های آتی باشد ولی در این مورد همراهی سازمان زیباسازی جدا جای قدردانی دارد.
منبع:مهر
نظر شما