قدس آنلاین - در حقیقت تل آویو با تلاش برای توسعه جنگ در دمشق توانست یک صف آرایی بین دو محور سنی و شیعه در منطقه ایجاد کند؛ مساله ای که تبدیل به دغدغه اصلی دولتهای حاشیه خلیج شد؛ از این طریق، ناخودگاه بر دامنه دشمنی برخی دولتهای عرب نسبت به ایران افزود و در کنار آن، ایالات متحده موفق شد با استفاده از توافق هسته ای، آن را به ابزاری برای نزدیک تر کردن دولتهای خلیج به اسرائیل به کار گیرد؛ ابزاری که به گونه ای به این دولتها بهانه لازم برای نزدیکی به اسرائیل را می داد.
اما در این میان، سوال اساسی آن است که چرا حکومت عربستان سعودی مشخصاً شبهه های مطرح شده در مورد روابط خود با اسرائیل را نفی نمی کند؟ چرا بیانیه هایی رسمی در مورد عدم مشارکت مسئولان سیاسی این حکومت در کنفرانسهایی با حضور مسئولان صهیونیستی صادر نمی شود؟
آیا نظیر این رفتارهای سعودی های به معنای دادن اطمینان به تل آویو در مورد نهایی شدن عادی سازی روابط بین این دو است؟ بویژه آنکه بخش مهمی از افکار عمومی در بین سعودیها مانعی برای برقراری این رابطه نمی بینند و حتی در بین رسانه های عربستان نه تنها این مساله مورد انتقاد قرار نگرفته، بلکه در بین سعودی ها فکر پناه بردن به دشمن اسرائیلی برای مقابله با ایران رایج شده است!!
به نظر می رسد علت اصلی این گونه موضع گیریها، موفقیت اسرائیل در نقشه اش در مورد سوریه و انعکاس آثار این بحران بر تمام منطقه و نیز طرز تفکر ملتها، باشد؛ برانگیختن درگیری های مذهبی بین شیعه و سنی، توجیهات لازم را به دولتهای خلیج، و در رأس آنها عربستان سعودی داده است تا به زعم خود برای مقابله با ایران، به اسرائیل متوسل شده و در این راه حتی موضوع فلسطین و اشغال آن را نیز قربانی کند.
نظر شما