تحولات لبنان و فلسطین

جیم دابلیو دین مدیر یک نشریه آمریکایی، گفت: میان ایالات‌متحده و عربستان سعودی یک توافق غیرعلنی طولانی‌مدت وجود دارد. اگر عربستان سعودی اطمینان دهد که برای همیشه نفتش را به دلار  می فروشد، علاوه بر اینکه این اقدام می‌تواند پشتیبان بلندمدتی برای بالا نگه‌داشتن نرخ دلار باشد، آمریکا نیز دفاع ملی عربستان سعودی را تضمین خواهد کرد.

به گزارش قدس آنلاین به نقل از ویژه نامه بیت المقدس؛ جیم دابلیو دین (Jim W. Dean) افسر سابق ارتش آمریکا و مدیر نشریه کهنه سربازان (Veterans Today) است. او در طول حیات خود از عملیات‌های روزانه تا نگارش مقالات مختلف را تجربه کرده است؛ لذا می‌توان او را نویسنده‌ای باتجربه و واقع‌نگر در عرصه بین‌المللی، خصوصاً سیاست خارجی آمریکا عنوان کرد.

مدیر نشریه آمریکایی وتران تودی با اشاره به ترس سعودی‌ها از تشکیل یک دولت منتخب در یمن تأکید کرد که این دولت می‌تواند تهدیدی مرگبار برای خاندان سلطنتی عربستان باشد.

دین، هم‌چنین حضوری فعال در عرصه نویسندگی، گویندگی، مشاوره و روابط عمومی در رادیو و تلویزیون داشته است. نقش ایالات‌متحده و عربستان سعودی در گسترش تروریسم در یمن و نیجریه و موضع منفعلانه سازمان‌های بین‌المللی در برابر تجاوز عربستان به غیرنظامیان یمنی از محورهای گفت‌وگوی بیت المقدس با وی است.

متن کامل گفت­و­گو بدین شرح است.

اگرچه واشنگتن از آغاز تجاوز غیرقانونی ریاض به یمن، از رژیم سعودی حمایت کرده اما کارشناسان معتقدند که نقش ایالات‌متحده در تجاوز عربستان سعودی به یمن در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ افزایش یافته است. آیا می‌توان گفت که سیاست خارجی ترامپ در جهت حمایت بیشتر از تجاوزگری‌های رژیم سعودی است؟

در واقع میان ایالات‌متحده و عربستان سعودی یک توافق غیرعلنی طولانی‌مدت وجود دارد. البته می‌توانیم بگوییم این توافق به یک راز آشکار تبدیل شده است. اگر عربستان سعودی اطمینان دهد که برای همیشه نفتش را به دلار  می فروشد، علاوه بر اینکه این اقدام می‌تواند پشتیبان بلندمدتی برای بالا نگه‌داشتن نرخ دلار باشد، آمریکا نیز دفاع ملی عربستان سعودی را تضمین خواهد کرد.

در ابتدا خریدهای نفتی ایالات‌متحده به‌وسیله زیرساخت‌های عظیم و ابتدایی خریداری‌شده از سوی عربستان سعودی موازنه می‌شدند اما پس از مدتی از طریق جریان دائمی خرید تسلیحات نظامی به تعادل رسیدند.

نخبگان سعودی مقدار زیادی از سرمایه‌های به یغما رفته­شان را از اقتصاد عربستان به سوی بسیاری از شرکت‌های نظامی و دارایی‌های اصلی آمریکا منتقل کرده‌اند؛ همان دارایی‌هایی که نخبگان آمریکایی در بیرون از مرزهای آمریکا بر روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند؛ بنابراین عربستان در مسیری است که به صورت غیررسمی به مفصل قدرت ایالات‌متحده و نه مردم آمریکا پیوند خورده است. به عبارتی عربستان به ساختار قدرت سیاسی و اقتصادی نخبگان آمریکا متصل است.

سعودی‌ها در خصوص پول‌های خود یا آنچه مردم آن را رشوه توصیف می‌کنند، بسیار سخاوتمندانه عمل می‌کنند. آن‌ها قادر بوده‌اند در هر جایی که لازم بوده نفوذ بخرند. حمایت حال حاضر آمریکا از عربستان سعودی در جنگ یمن، بخشی از تعهد دفاعی بلندمدت واشنگتن به ریاض است؛ چراکه سعودی‌ها از یک دولت منتخب در یمن می‌ترسند. این دولت منتخب می‌تواند تهدیدی مرگبار برای خاندان سلطنتی عربستان باشد.

نزدیک به دو سال از آغاز حملات هوایی ائتلاف به رهبری عربستان به غیرنظامیان یمن می‌گذرد. به نظر برخی از کارشناسان سیاسی، عربستان در سیاست‌های خصمانه‌اش شکست خورده است. با این وجود چرا عربستان جنگ را ادامه می‌دهد؟ رژیم سعودی چه اهدافی را دنبال می‌کند؟

هدف عربستان سعودی پیروزی در جنگ و حضور دولت دست‌نشانده‌ای است که از لحاظ سیاسی تهدیدی نباشد. همان‌طور که شاهزاده سعودی اخیراً گفته است، عربستان سعودی شاید قادر باشد از طریق تهاجم زمینی به جنگ پایان دهد اما این کار می‌تواند زیان‌های فراوانی را به دنبال داشته باشد. محمد بن سلمان براین موضوع شرط‌بندی کرده است که یمنی‌ها اراده خود را برای مقاومت قبل از تمام شدن پول عربستان برای ادامه جنگ از دست بدهند.

در طول این دو سال، شهروندان یمنی هدف حملات بی‌رحمانه نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان سعودی بوده‌اند. «مرکز حقوقی و توسعه یمن» که یک گروه نظارت مستقل محسوب می‌شود، تلفات انسانی را 12041 نفر اعلام کرده است که شامل 2568 کودک و 1870 زن می‌شود. به گفته­ سازمان ملل متحد، در حال حاضر نزدیک به 3.3 میلیون نفر در یمن، شامل 2.1 میلیون کودک، به دلیل جنگ و محاصره از سوءتغذیه رنج می‌برند. در این میان 460 هزار کودک زیر سن پنج‌سالگی با بدترین شکل سوءتغذیه مواجه هستند و خطر مرگ ناشی از ذات‌الریه و یا اسهال آن‌ها را تهدید می‌کند.

چرا جامعه بین‌المللی نسبت به جنایات فجیع آل سعود در یمن بی‌تفاوت است؟

جامعه بین‌المللی قبل از آغاز جنگ، چیزی در مورد یمن و مردم آن نمی‌دانست. تنها تعدادی اندکی از کشورها واقعاً آنچه را که در یمن اتفاق می‌افتاد درک می‌کردند و البته می‌دانستند که این درگیری به آنها مربوط نمی‌شود؛ چراکه بسیار دور بودند و این جنگ هیچ تأثیری بر زندگی‌شان نداشت. در واقع بیشتر مردم جهان و حتی کشورهای توسعه‌یافته تحت‌فشار قرار دارند. هر فردی برای بقای شخصی خود و خانواده‌اش تلاش می‌کند. این امکان نیز وجود دارد که از لحاظ اقتصادی همه‌چیز بدتر شود. نگرانی برای یمن در رقابت میان نگرانی‌ها، در رده‌های بعدی قرار می‌گیرد. اما اکنون از لحاظ سیاسی حمایت ملت ها از یمن، این آگاهی را به وجود آورده است که به‌خوبی می‌فهمند که جنگ در یمن، یخشی از یک جنگ بزرگ محسوب می‌شود که آن‌ها را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد.

اخیراً رهبر شاخه القاعده در یمن گفته است که نیروهای او اغلب در کنار ایالات‌متحده، عربستان سعودی و نیروهای شبه‌نظامی و حامیان عبد ربه منصور هادی، در مقابل ارتش یمن و جنبش انصار الله جنگیده‌اند؛ بنابراین می‌توانیم رابطه نزدیکی را میان گروه‌های تروریستی، ایالات‌متحده و عربستان سعودی مشاهده کنیم و این برخلاف ادعای کاخ سفید مبنی بر مبارزه علیه تروریسم در غرب آسیاست. چطور می‌توان این رابطه را ارزیابی کرد؟

ایالات‌متحده و سعودی‌ها از زمان جنگ شوروی در افغانستان، گروهای تکفیری و تروریستی را حمایت کرده‌اند. این سیاست حمایتی، سلاحی کم‌هزینه و تأثیرگذار بود که درنهایت توانست در تغییر رژیم ژئوپلیتیک مورد استفاده قرار گیرد. اکنون این هیولا به جان جهان انداخته شده است و هرگز نمی‌توان آن را به قفسش بازگرداند؛ چراکه کشورهای مرتکب این جنایت، خود دارای مصونیت هستند.

هیچ دادگاهی برای حل چنین مسئله‌ای وجود ندارد. تنها گزینه عملی، شکست نظامی همه کشورهایی است که در چنین فعالیت‌هایی شرکت کرده‌اند. سؤال اینجاست که چه کسی این کار را انجام خواهد داد؟! این واقعیتی بی‌رحمانه است که ما با آن مواجه هستیم؛ اما همچنان ما باید به بهترین نحوی که می‌توانیم، مقاومت کنیم و برای راه‌حلی دعا کنیم که در نهایت آشکار می‌شود.

در طی سال‌های اخیر نیجریه در وضعیت بسیار بحرانی قرار گرفته است که حتی می‌تواند منجر به یک فاجعه انسانی شود. سخنگوی برنامه جهانی غذا گفته است«متأسفانه همه بحران‌های انسانی در سطح جهان درنتیجه کمبود بودجه شکل ‌گرفته‌اند و برنامه غذای نیجریه در شمار بدترین وضعیت‌ها برای کمک مالی قرار دارد». به نظر شما راه‌حل جلوگیری از این بحران انسانی چیست؟ چرا سازمان‌های بین‌المللی، به‌ویژه سازمان ملل متحد، نقش انفعالی را بازی کرده است؟

شاید بتوان گفت که برای نیجریه و فساد گسترده موجود در آن، راه‌حلی وجود ندارد. هر پولی که می‌تواند دزدیده شود، دزدیده می‌شود؛ چراکه گیرنده آن احساس می‌کند که اگر او آن را ندزدد، نفر بعدی این کار را انجام خواهد داد. از طرفی دیگر تمام درگیری‌های در حال رشد یا طولانی‌مدتی که در حال مشاهده آن هستیم، گسترش حمایت‌های بین‌المللی را سخت‌تر می‌کند. همچنین میزان پول موجود برای کمک به کشورها باید به شیوه‌های مختلفی تقسیم شود. این نوع از طرح‌ها باید به‌وسیله کشورهای کمک‌کننده تأمین شود که بعضاً در بودجه‌هایشان محدودیت‌هایی وجود دارد.

در طول سال‌های اخیر مقاومت سیاسی فزاینده‌ای در مقابل کمک‌های خارجی به وجود آمده است. برای مثال می‌توان چنین مقاومتی را در ایالات‌متحده مشاهده کرد؛ جایی که در آن کسری عظیم بودجه سال‌به‌سال بیشتر می‌شود. از سویی بدهی‌های عمومی بالا است و بیشتر مردم مایل نیستند تا این فعالیت‌های امدادی را تأمین کنند. چراکه آن‌ها نمی‌خواهند بدهی‌های عمومی برای فرزندان و نوادگانشان باقی بماند.

این واقعیتی تلخ از همه‌ی این بی‌ثباتی‌های موزون است. در نیجریه بسیاری از این تلخی‌ها در اردوگاه‌های آوارگان وجود دارد. تلخی‌هایی که منبع بی‌پایانی از تروریست‌های جدید را برای حفظ چرخه مرگبار کشت و کشتار تأمین می‌کند./

انتهای پیام

گفت وگو از: امیر محمد اسماعیلی

ویژه نامه بیت المقدس دوشنبه هرهفته ضمیمه روزنامه قدس منتشر می شود.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.