هنگامه طاهری: ورودی روستا روی تابلو نوشته «خور سفلی»... محیط روستا آلوده است و بوی گنداب فضا را پر کرده! گوشه سمت راست روستا حدود ۱۰۰ قدم جلوتر از تابلو، انباشت فضولات حیوانی روی هم تلنبار شده... بچهها گوشه و کنار کوچههای تو در تو با سر و وضعی کاملاً غیربهداشتی ما را نشان میدهند که مثلاً شهری هستیم و من میبینم حشراتی را که از فضولات بلند میشوند و روی گونههای رنگ پریده بچهها مینشینند و از گونههای آنها به میان فضولات غلت میزنند.
گنداب روانِ میانه کوچه، همان فاضلاب خانه هاست که فضا را متعفن کرده و اهالی بیخیال همه کثیفیها که کنار کوچه لمیدهاند و پشمهای گوسفندان را میریسند.
از روستا میگذریم چرا که به قصد باغات و خشکسالی و سرمازدگی آمدهایم.
چند نفر با هماهنگی دهیار در یکی از باغات که آسیب بیشتری دیده جمع شدهاند. ما نگاه کارشناسانه نداریم برای همین همه چیز از نظر ما سر سبز و زیباست، اما حمید ابوترابی که مهندس کشاورزی است و برای راهنمایی ما آمده یکی یکی نقاط زیر پوستی معضلات را برایمان شرح میدهد. اما اول باید پای گفتوگو با پیرمرد باغدار بنشینیم که ما را به چشم فرشته نجاتش میبیند.
قهر درختان
کریمی یک باغدارپر از گلایه است. ساده و صمیمی حرف میزند و با دستان پینه بستهاش درختان بیمار، آفت زده و سرمازده را نشانمان میدهد.
به گفته او در حوزه کشاورزی تمام درختان آسیب دیده و خشک شدهاند بخصوص درختان گردو و از دامداری در روستا هم جز اسمی نمانده است.
درختی کهنسال را نشان میدهد ومی گوید: پیشتر، بیش از ۱۰۰ کیلو گردو ثمر میداد و حالا از سرما و خشکسالی انگار قهر کرده.
نسیم میوزد و درخت، گردوها را در قالب دایرههای سبز کوچک، از لا به لای برگها نشان میدهد تا بگوید هنوز از اصل نیفتاده...
کریمی میگوید: این درخت گردو در سال باید حداقل ۵ میلیون تومان به ما سود بدهد. البته این در حالی است که باردهی خوبی داشته باشد و سرما زده نشود. اما حالا به خاطر بیماری از این همه زحمت که پایش میکشیم فقط ۳۰ کیلو محصول عایدمان میشود.
او که یکی از اعضای شورای روستاست میافزاید: خانم خیلی نادر است که درخت شاتوت به گُل بشیند اما الان درخت شاتوت ما گل کرده است. ما از همین ۱۰ تا درخت شاتوت سالی ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان محصول برداشت میکردیم. همین حالا حاضرم تمام این ۱۰ تا درخت را به ۱۰۰ هزار تومان بدهم برود!
سم کیلویی ۴۵۰ هزار تومان، سیب ۴۰۰ تومان!
او با اشاره به سایر معضلات کشاورزی خور بیان میدارد: دیروز برای باغ یک کیلو سم خریدم ۴۵۰ هزار تومان که هر ۲۰۰ گرمش میشود ۹۰ هزار تومان. دیروز هم برایم دو کیلو سم ناتیو آوردهاند شده ۹۰۰ هزار تومان. تازه این دو کیلو هم برای تمام باغ کفایت نمیکند. بعد وقتی سیب برداشت شده را میبرم بازار، دلالها کیلوی ۴۰۰ یا ۵۰۰ تومان از من میخرند و خودشان کیلویی ۴۰۰۰ تومان میفروشند.در نهایت آنچه دست مرا میگیرد حتی کرایه ماشینی که محصول را با آن حمل کردم هم نمیشود. این در حالی است که برای یک تن بار به مشهد باید ۶۰ هزار تومان پول بدهیم. اما اگر خرید مان توسط دولت باشد یا برنامه ریزی کنند که بخش تعاونی روستا شکل بگیرد، خیلی از میزان ضررهای ما کاسته خواهد شد.
حذف روستاهای تبادکان از تیر رس جهاد کشاورزی
به گفته کریمی سالهاست که جهاد کشاورزی برای سرکشی یا راهنمایی سراغی از کشاورزان نگرفته، تازه وقتی به جهاد کشاورزی تبادکان مراجعه میکنیم برخورد خوبی با ما ندارند.
درباره ایجاد شرکت تعاونی فیروزیان، دهیار روستا هم تأکید میکند که دلالها محصولات را به قیمت عادلانه نمیخرند و تلاش آنها برای ایجاد تعاونی نیز بیحاصل بوده است. اما مشکل این روستا از شرکت تعاونی گذشته و رسیده به بیتوجهیهای ملموس توسط جهاد کشاورزی.
فیروزیان در همین زمینه میگوید: ما به آقای بحرینی، نماینده مجلس هم گفتیم اگر این راه کشاورزی ما به سمت زمینهای دیم باز شود ۵۰۰ تا از جوانان ما مشغول به کار میشوند. دسترسی به زمینهای دیم بر اثر سیل تخریب شد و اکنون صعب العبور شده.
فیروزیان ادامه میدهد: باز کردن جاده به سمت زمینهای دیم کار سادهای نیست، نیازمند بودجه است. این جاده را قبلاً جهاد با خودیاری مردم درست کرد و حالا بر اثر سیل از بین رفته. حالا میگویند گشایش جاده حدود ۲۵۰ میلیون تومان هزینه دارد تا یا جاده ترمیم شود و یا یک جاده دیگر باز شود. اکنون بیش از ۷۰۰ هکتار زمین دیم لم یزرع مانده، صرفاً به خاطر این که مسیر رسیدن به آن مسدود شده است. از این رو کشاورزان نه میتوانند محصولشان را به قیمت بفروشند و نه میتوانند از زمینهای دیم استفاده کنند. خلاصه ضرر پشت ضرر...
او میافزاید: اکنون جوانان ده حاشیه نشین مشهد شدهاند در حالی که اگر همان امکانات را به اینجا بدهند جوانان ما و کسانی که مهاجرت کردهاند باز میگردند و تبدیل میشوند به تولیدکنندگانی خوب، تولیدکنندگانی که نه تنها در حیطه باغداری فعال خواهند شد، بلکه در حوزههای دامداری و قالیبافی به عنوان صنایع دستی هم اقدامات خوبی خواهند داشت.
صحبت که به قالیبافی میکشد، همسر آقای کریمی میگوید: استاد قالیبافی بودهام اما حالا به خاطر کمسو شدن چشمانم در کشاورزی هم پای شوهرم کشت و زرع میکنم.
کسی به کشاورزان آموزش نمیدهد
سیدحمید ابوترابی، مهندس کشاورزی است که از طرف بخش خصوصی و یک شرکت دانش بنیان برای سرکشی به باغات و مزارع شهرستان مشهد میرود و کشاورزان را آموزش میدهد. یعنی دقیقاً همان کاری که باید جهاد کشاورزی انجام دهد او به اتمام میرساند. او راه بلد ما شده است در گلایههای کشاورزانی که خودمان میدانیم، دغدغه جهاد نیست.
او در خصوص علت به گُل نشستن درخت شاتوت اظهار میدارد: علت بیماری درخت عوامل فیزیولوژیک بود، یعنی تفاوت دمای روز و شب باعث شده شاتوت به سمت میوه دهی نرود، بلکه به سمت گل دهی برود. البته این مشکل صرفاً متعلق به روستای خور نیست و چند جای دیگر شهرستان مشهد هم این مشکل دیده شده است.
سم کمتر محصول بهتر
او میگوید: اگر مزارع این باغ به وسعت هفت هکتار اصولی و استاندارد کشت و زرع شود، باید حدود ۴۰۰ میلیون تومان محصول بدهد. اما بدین شکل فقط هزینه کارگری و کود و سمشان تأمین میشود و مبلغ جزیی تا سال بعد برای خودشان باقی میماند.
او ادامه میدهد: وقتی کشاورزان سم را میخرند ۱۰۰ هزار تومان و دو کیلویش هم برای تمام باغ جواب نمیدهد، یعنی نمیدانند برای استفاده از این سم باید از شیوههای خاصی استفاده کنند. مثلاً میتوانند با گوگرد پاشی در باغ هزینه سمپاشی را پایین بیاورند اما کسی به آنها آموزش نمیدهد. حتی میشود محصولات را به سمتی برد که با سم کمتر برداشت بیشترداشته باشند. ولی آموزش کشاورزان در استفاده از سم شامل یک پروسه زمانبر است.
اما او خاطر نشان میکند که تا قبل از سرکشی او هیچ مرجعی از جهاد کشاورزی در خصوص شیوه کشاورزی و چگونگی استفاده از سم به کشاورزان آموزش نداده بود.
اما قصور جهاد کشاورزی تنها به نبود آموزش کشاورزی یا چگونگی استفاده از سموم خاتمه نمییابد، بلکه باید به آن اجرایی نشدن آبخیزداری به بهانه تأمین منابع مالی توسط خودِ مردم، تأمین نشدن سموم و یا فروش کود برابر با قیمت بازار یا برعکس هم اشاره کرد. چرا که یکی از کشاورزان یادآور میشود مبلغ پولی که برای کود از فلان روستا پرداخت کرده برابر با قیمتی است که جهاد به آنها داده است.
این در حالی است که مهندس ابوترابی به اجرای آبخیز داری برای بهبود وضعیت کشاورزی روستاهای خور تأکید مؤکد میکند. اما او سعی دارد جانب انصاف را هم رعایت کند. بنابراین در خصوص مراجعه به یکی از ادارات جهاد کشاورزی میگوید: در مراجعه به یکی از ادارات تابع جهاد کشاورزی مشاهده کردم روی هم رفته پنج تا نیرو دارند. یک رئیس مرکز خدمات، یک کارمند و سه نفر نیروهای خدماتی شامل مستخدم، نگهبان و راننده. با این حال ۹۲ روستا زیرمجموعه آنها بود. یعنی نیرو نداشتند که بفرستند و حتی من دیدهام که جهاد در تأمین سوخت خودرو معطل مانده! به طوری که نیروی جهاد کشاورزی با خودروی ارباب رجوع برای سرکشی و بازدید به روستاها رفته است!
فرصتی که رئیس سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی نداد
لازم به ذکر است مدیر کل جهاد کشاورزی از برگزاری نشست با روزنامه قدس جهت توضیح ابهامات در حوزه عملکرد این اداره کل پاسخ داد: آخر سال مالی است ومن وقت ندارم!
نظر شما