جامعه-مریم احمدی شیروان:
دکتر مینا دادگستر مقدم با اشاره به اینکه در این نظرسنجی یک میلیون نفر افراد بالای ۱۵ سال در کل دنیا شرکت کردهاند، توضیح میدهد: در این تحقیق ۱۰ پرسش طراحی شده است. پنج پرسش برای نگرشهای مثبت و پنج پرسش برای نگرشهای منفی.کشورهایی که نگرشهای مثبت بالاتری داشته و نمرات بالاتری گرفتند، افرادی شادتر و دارای امید به زندگی بالاتر و آنهایی که نگرش منفی بالاتری دارند، دچار اختلالهایی مانند استرس، نگرانی، ناراحتی و... هستند.
این روانشناس پرسشهای نظرسنجی گالوپ را این طور تشریح میکند: برای نگرشهای مثبت پنج پرسش به این شرح آمده است: ۱.آیا دیروز احساس خوبی را تجربه کردید؟ ۲.آیا احساس میکنید در زندگی با شما با احترام رفتار میشود؟ ۳.آیا دیروز لبخند زدید؟ آیا دیروز کار جدید یاد گرفتید؟ ۴.دیروز کاری انجام دادهاید که شما را خوشحال کند؟ ۵.آیا به اینکه چطور از زندگی لذت ببرید، فکر کردهاید؟ و برای نگرشهای منفی نیز این پنج پرسش طرح شده است: ۱.آیا روزهای زیادی از زندگیتان درد فیزیکی را تجربه کردهاید؟ ۲.آیا در روزهای گذشته نسبت به چیزی احساس نگرانی داشتهاید؟ ۳.آیا طی روزهای گذشته احساس غم و اندوه داشتهاید؟ ۴.آیا احساس استرس داشتهاید؟ ۵.احساس خشم داشتهاید؟ در این پرسش ها آیتمهایی مورد سنجش قرار گرفته است که نگرش منفی افراد را نسبت به زندگی و به عبارتی امید به زندگی را میسنجد نه میزان خشم را.
این استاد دانشگاه در ادامه میگوید: افرادی که در زندگی دارای نگرش مثبت هستند، استانداردهای زندگی را بهتر درک کرده و آزادی شخصی بیشتر و شبکههای حمایتی زیادتری در اطراف خود دارند بر خلاف افراد دارای احساسات منفی که مشکلات بهداشتی داشته و توانایی تهیه غذا و آب آشامیدنی را ندارند. ضمن اینکه کشورهایی مثل عراق و سودان کشورهایی جهان سومی و در حال جنگ هستند و داشتن این مشکلات برای ایران صدق نمیکند؛ چرا که ایران شاخص سلامت بالاتری داشته و با این معیارها قابل محک زدن نیست.
دادگستر مقدم با اشاره به مبحث روایی در مسائل آماری اضافه میکند: روایی یک تحقیق بیان میکند که نمونه یک تحقیق باید معرف یک جامعه باشد. در حالی که افزون بر ۷میلیارد نفر جمعیت جهان است، دریافت نظر یک میلیون نفر از افراد جهان برای ارائه چنین نظری کافی نیست. نمونه انتخاب شده معرف جامعه نیست و روش نمونهگیری و روش جمعآوری داده در این تحقیق مورد سؤال است.
این استاد روانشناسی در پایان تأکید میکند که این تحقیق و نظرسنجی، مسئلهای به عنوان خشم را نمیسنجد و فقط یکی از ۱۰ پرسش آن به خشم اشاره دارد. او میگوید:با فرض درست بودن روایی و تمام معیارهای دیگر، به دلیل پایین بودن استانداردهای زندگی، میتوان مردم ایران را غمگین دانست نه خشمگین.
دکتر آزیتا کشاورز نیز با اشاره به شرایط سخت و بحرانی کشور مانند تحریمها، جنگ سخت، نرم و یا جنگهای روانی، دو دستهگی و یا چند دستهگی داخل کشور، سرمایهگذاری کشورهای دیگر برای نفاق انداختن بین مردم کشور تصریح میکند: این اتفاقات بحرانی همه دست به دست هم داده و از مردم این کشور، مردمانی عصبانی ساخته است.
این روانشناس میگوید: ما نمیتوانیم عصبانی بودن مردم کشور را رد کنیم. ضمن اینکه بر اساس آخرین آمار و اطلاعات افراد تحصیلکرده جامعه، عصبانیتر از افراد عادی هستند. این مسئله نیاز به اثبات ندارد و در مراودات اجتماعی و معاشرتها مانند منیتهای آنان، جلو زدن در صفها، رانندگی و... به وفور مشاهده میشود.
کشاورز تأکید میکند: تنها راه برون رفت از این شرایط و داشتن مردمی آرامتر با آستانه تحمل بیشتر، کار کردن بر مسائل فرهنگی جامعه است. باید همه به این درک برسند که فشارهای اجتماعی دلیلی بر ضایع کردن حقوق همدیگر نیست. ضمن اینکه باید استدلالهای هیجانی را مدیریت کرده و تلاش کنیم ناراحتی و عصبانی بودن را به حداقل برسانیم.
نظر شما