این حس و حال گیمرها تا حد زیادی نشأتگرفته از تنبلی بسیاری از بازیسازان است. بدونشک تجربه بازیهای جذابی مانند «آژیر قرمز» (Red Alert) و «رزیدنت اویل۲» (Resident Evil۲) هنوز در ذهن گیمرهای قدیمی است و ازسوی دیگر تکرار مکررات سازندگان آنها که در هر نسخه تنها به بهبودهای گرافیکی و افزودن چند بخش جدید بسنده میکنند، باعث شده که گیمرها به چنین احساساتی دچار شوند. بر همین اساس بسیاری از آنها با خود میگویند: کاش میتوانستیم بار دیگر همان نسخههای اصلی را تجربه کنیم. اما صبر کنید، لطفاً هیچوقت اینکار را انجام ندهید، تجربه دلنشین بازیای که ۱۰سال پیش انجام دادید، دیگر قابل تجربه نیست و اگر امروز بهسراغ آن بروید، خاطرات خوبی که در ذهن از آن بازی دارید از بین خواهد رفت. اکنون قصد داریم به بررسی بازیهای نوستالژیکی بپردازیم که در روزگار خود عناوینی تاریخی بودند، اما امروز بهتر است در کلکسیون گیمرها خاک بخورند تا اینکه در کامپیوترها و کنسولها اجرا شوند.
Golden Eye
باند بیباند
خواهش میکنیم سراغ «گلدنآی»(Golden Eye) نروید. درست است که این بازی اولین شوتر اول شخصی بود که برای کنسولها عرضه شد و مورد توجه گیمرها قرار گرفت و درست است که قابلیتهای مخفیکاری و مراحل غیرخطی تنها بخشی از ویژگیهای انقلابی این بازی بودند. ما هم بهخوبی میدانیم که گیمرهای قدیمی چه خاطراتی از این عنوان دارند و چه شبهایی را بهخاطر آن تا صبح بیدار ماندند. ما هم بهخوبی از تمام این خاطرات آگاهیم.
با اینحال اگر برای خرید کارتریج خاک خورده این بازی در جمعهبازار وسوسه شدید، تا زمانیکه فرصت دارید از مهلکه بگریزید. اگر این کارتریج به سلامت در کنسول نینتندو۶۴ شما قرار گرفت، بازهم دیر نشده و تا وقت هست آن را اجرا نکنید، چون وقتی بازی اجرا شود، با عنوان درهم و برهمی مواجه میشوید که به هیچوجه حتی یک لحظه هم نمیتوانید گرافیک و کنترلاش را تحمل کنید.
استودیو «ریر» بهخاطر محدودیتهای کنسول نینتند۶۴ ترجیح داد قید گرافیک قدرتمند را بزند تا هم بر محدودیتها غلبه کند و هم گیمپلی روان برای بازیکنان به ارمغان بیاورد. با اینحال باید بدانید که گرافیک بازی قابلتحملتر از کنترل آن است. با کنترلر نیننتندو۶۴ حتی نمیتوانید به آسانی تیراندازی کنید یا بدوید. گویی کنترل یک بیخانمان گیج را برعهده دارید که حتی توانایی صاف راه رفتن نیز ندارد. پس اجازه بدهید که این جاسوس بریتانیایی از روزهای بازنشستگی خود استفاده کند و مزاحمش نشوید.
Crash Bandicoot
شاهکار تاریخ گذشته ناتی داگ
از خیلی جهات که بخواهیم به «کرش بندیکوت» (Crash Bandicoot) نگاه کنیم، این قهرمان سالها از دوران خود جلوتر بود. ساخت قسمت نخست کرش در سال ۱۹۹۴ و دو سال پیش از عرضه رقیب آن «سوپر ماریو۶۴» آغاز شد. جیسون روبین و اندی گوین، طراحان اصلی بازی پس از مدتها تحقیق عنوانی سهبعدی پلتفرمر را خلق کردند که برخلاف دیگر عناوین پلتفرمر، دوربین آن پشت کاراکتر قرار داشت و برهمین اساس قهرمانی به نام کرش زاده شد. گرافیک بازی حتی امروز هم که به آن نگاه بیندازید، دلتان را نخواهد زد و این موضوع بیش از هرچیز مرهون طراحی هنری بسیار زیبای این بازی است. ولی بهغیر از گرافیک، بقیه المانهای بازی، امروز قابلتحمل نیست. از کنترلر فاقد جوی استیکپلی استیشن۱ که بگذریم به دوربین میرسیم؛ دوربینی که در یک زاویه قفل شده و به هیچعنوان به گیمرها اجازه تغییر موقعیت را نمیدهد. بهخاطر همین دوربین مشکلدار گیمرها در اکثر پرشهای خود دچار مشکل شده و غالباً در چاه سقوط میکنند. اما نگران نباشید. تنها چند هفته تا رستگاری کرش باقی مانده و قرار است بازسازی سهگانه اصلی اینسری برای کنسول پلی استیشن۴ عرضه شود. سازندگان بازی را از خانه اول ساختهاند تا گرافیک، دوربین و تمام مشکلات ریز و درشت آن حل شود. طرفداران سری به هیچعنوان نباید نگران تغییرات بازی باشند، زیرا صداگذاری، طراحی مراحل و تکتک المانهای گیمپلی سهگانه اصلی در این نسخه بازسازیشده رعایت شده است. این هم یک دلیل کاملاً قانعکننده برای این که به هیچعنوان سمت نسخه اصلی نروید.
Resident Evil۲
کابوس راکون سیتی
برخلاف قسمت اول «رزیدنت اویل» که وقایع آن در عمارت اسپنسر جریان داشت، اینبار گیمرها با شهر راکون سیتی طرف هستند که به تسخیر زامبیها درآمده. علاوهبر گیم پلی جذاب، محیطهای باز، سناریو گیرا و خشونت لجامگسیخته (در زمان خود) همگی دلایلی بودند تا گیمرها دست رد به سینه این عنوان نزنند. در آنزمان رزیدنت اویل یک شاهکار بیبدیل بود، اما امروز آن هم با وجود عناوینی مانند «آنچارتد»، «گاد آو وار» و...، حتی داستان و سناریو رزیدنت اویل هم نمیتواند هیچ گیمری را تشویق به تجربه دوباره این بازی کند. دوربین بازی که در زمان عرضه موجب تحسین تمام گیمرها شده بود، امروز چیزی بیش از یک دوربین مشکلدار و اعصاب خردکن نیست. تا وقتیکه کنترل و دوربین بد بازی لئون و کلیر را همانند دو موجود احمق به دور خود نچرخاند، متوجه نخواهید شد در این موقعیت گیجکننده، سرنوشت شهر راکون سیتی و هویت افرادی که چنین بلایی را سر این شهر آوردند، پشیزی برای شما ارزش ندارد و ترجیح میدهید خود درکنار آنها بمیرید تا از شر کنترل مزخرف بازی رها شوید. با اینحال بازهم خبرهای خوبی از این بازی به گوش میرسد. کمپانی کپکام تأیید کرده که درحال ساخت نسخه بازسازیشده قسمت دوم است، پس تا آنزمان به هیچعنوان سمتوسوی نسخه اصلی نروید.
Final Fantasy۷
منجی نقشآفرینی ژاپنی
اسکوئر انیکس در تلاش برای عرضه عناوینی مشابه «فاینال فانتزی۷»، هرچیز اشتباه و بدی که در این بازی وجود داشت را کپیبرداری کرده و به «فاینال فانتزی۸» افزوده است. تمامی نکات مثبت سری حذف شده بودند، حتی دنیای تخیلی و فانتزی سری هم بابمیل سازندگان نبود و آنها تصمیم گرفتند خودروها و ماشینآلات و بهطور کلی عناصر دنیای مدرن را به آن بیفزایند. تمام المانهای موجود در فاینال فانتزی۷ که بهنظر گیمرها جذاب بودند، در قسمت هشتم تکرار شدند، اما این بار المانها تکراری و خستهکننده بودند، لذا با استقبال روبهرو نشدند. بهعقیده بسیاری از طرفداران و منتقدان، قسمت هشتم، سرآغاز سقوط نسبی سری فاینال فانتزی بود. تجربه فاینال فانتزی۷ در حالحاضر، به هیچعنوان تجربه جالبی نخواهد بود.
Warcraft: Orcs and Humans
اورکهای تاریخ مصرف گذشته
حتی خالقان «وارکرفت» هم عقیده دارند که این بازی به هیچعنوان در حالحاضر قابلتجربه نیست. وقتی از فرانک پیرس، یکی از مؤسسان بلیزارد در مورد احتمال بازسازی این بازی پرسیدند، پاسخ او کوتاه و قاطع بود: نه. البته او به این کلمه بسنده نکرد و در ادامه گفت: «افراد زیادی برای ساخت این بازی زحمت کشیدند و بازی «وارکرفت: اورکها و انسانها» عنوانی جذاب برای زمان خود بود؛ ولی براساس استانداردهای امروز، دیگر جذاب نخواهد بود.» پیرس توضیح نداد که چه عاملی موجب این شده که وارکرفت به هیچعنوان مناسب برای تجربه دوباره نباشد. اما میتوان چندین حدس درخصوص آن زد؛ نخست اینکه شما میتوانستید گروههایی متشکل از تنها چهار نیرو را انتخاب کنید، هوش مصنوعی دشمنان در سطح وحشتناکی قرار دارد و از همه مهمتر سرعت مبارزات بسیار کند است. البته ذکر این نکته هم نباید فراموش شود که کامپیوترهای کنونی بدون استفاده از نرمافزارهای شبیهساز نمیتوانند این بازی را اجرا کنند.
Myst
جزیره سرگردانی
«میست» (Myst) فقط یک بازی نیست. میست برای سیزدهسال بخشی از فرهنگ دنیای مدرن و بهخصوص گیمرها بود. علاوهبر اینکه رکورد یکی از پرفروشترین بازیهای تاریخ کامپیوتر در اختیار این بازی است، میست یکی از اصلیترین دلایل همهگیر شدن سیدیرام در دهه نود میلادی محسوب میشود. میست پر است از عکسهایی با رزلوشن ۴۸۰ پیکسل که در زمان خود شاهکار تکنولوژی محسوب میشدند. علاوه بر این عکسهای باکیفیت، ویدئوهای متنوعی از تجهیزات موجود در بازی هم برای سرگرمی گیمرها در گیمپلی گنجانده شده بودند. درک مشکل میست چندان سخت نیست. قراردادن المانهای چند رسانهای در یک بازی بهعنوان بخشی از گیمپلی، چیزی نیست که گیمر امروزی علاقهای به آن داشته باشد. از این موضوع که بگذریم، به کنترل بازی میرسیم که دستکمی از ارائه فایل پاورپوینت ندارد. حتی معماهای بازی هم در سطح بسیار معمولی قرار دارند و عمدتاً بهصورت شانسی و رندوم در اختیار بازیکنان قرار میگیرند. هیچشکی نیست که بسیاری از بازیها و حتی فیلمها از ایده میست الهام گرفتند؛ اما انجام این بازی در این نسل هشتم بازیهای ویدئویی، شکنجهای بزرگ است که کمتر کسی در این دنیا شایسته تجربه آن است.
نظر شما