به گزارش قدس آنلاین، تابستان بهترین فصل برای بچههای محل بود وقتی که سرخوشانه از دار و درخت و دیوارهای کهنسال محله بالا میرفتند. وقتی در خنکای شبانه پشت بامهای کاه گلی ستارههای درخشان را میشمردند و به نام خود ثبت میکردند. وقتی که پسران مثل مردهای محله با غرور پرچمها و کتلها را در آسمان پیچ و تاب میدادند. وقتی دخترهای نوجوان دلشان میخواست سالهای سال دیگهای شله زرد برپا شود و آنها سر دیگها هر سال هزار هزار آرزو کنند و دیگر هیچ آرزویشان بی جواب نماند. اینها بخشی از خاطره انگیزترین روزهای گذشته بسیاری از مردم ماست. روزهایی که حال و هوای همسایگی با این روزها فرق میکرد؛ چرا که نیمی از مردم محله حکم خویشاوندان و فامیلها را داشتند.
همسایگی براساس الزامهای امروزی
زن و شوهر جوان خسته از اداره برگشتند و هنوز مشغول گرم کردن کتلتهای شب ماندهاند که صدای همسایه بلند میشود. زن بی اعتنا تکهای کتلت را در دهان میگذارد و مرد میگوید: قدیما میگفتند: همسایههای نزدیک از فامیل دور عزیزترند. حالا از ترسمان نمیتونیم به داد و قالشان اعتراض کنیم. کاش مثل قدیمها میشدیم؟
به دلیل تفاوتهای مشهود بین افراد جامعه در زمینههای متعدد همانند میزان تحصیلات و وضعیت اقتصادی، نمیتوان انتظار داشت که به سبک همسایه داری گذشته با همان ویژگیهای معاشرتی و اعتماد خانوادگی بازگشت. جبار رحمانی، پژوهشگر مطالعات اجتماعی با اشاره به تغییرات اجتماعی میگوید: برخلاف تصور همگان که روابط خانوادگی واجتماعی گذشته را صمیمیتر میدانستند بنابر بررسیها وحتی مطالعات میدانی اطلاعاتی در تأیید این نگاه وجود ندارد. چنان که حتی میتوان اظهار کرد که روابط خانوادگی خشنتر از امروز بوده، به طوری که بنابر شواهد متعدد زنان در خانوادهها از حقوق متداول و طبیعی محروم بودند و سرنوشت و برنامههای خانواده را اغلب مردان تعیین میکردند.
وی ادامه میدهد: در دهههای اخیر با تحولات اجتماعی ایجاد شده، حال افراد صاحب حق شدهاند؛ از این رو خود را محق میدانند که اظهار نظر و ابراز وجود کنند. این درحالی است که برخی این مسئله را نوعی کاهش صمیمت دانسته و معتقدند در گذشته روابط انسانیتر بوده است. از این رو گمان میکنند با همان سبک و شیوه قبل میتوان در جامعه امروز همسایگی امنی را تجربه کرد. چنان که در گذشته همسایگان عهدهدار نگهداری اطفال هم بودند و این مسئله متداول بود، اما این رویه در شرایط فعلی میسر و سنجیده نمیباشد؛ چراکه پیامد آن میتواند حوادثی همانند قتل آتنا و دیگر مواردی باشد که در روزهای اخیر شاهد وقوع آن هستیم. همچنین در گذشته موضوع زندگی خصوصی به شیوه امروزی چندان وجود نداشت و بر آن تأکید نمیشد، در حالی که مردمان روزگار ما بر امنیت حریم خصوصی بسیار توجه دارند.
این پژوهشگر مطالعات اجتماعی میافزاید: به دلیل تفاوتهای مشهود بین افراد جامعه در زمینههای متعدد همانند میزان تحصیلات و وضعیت اقتصادی، نمیتوان انتظار داشت که به سبک همسایه داری گذشته با همان ویژگیهای معاشرتی و اعتماد خانوادگی بازگشت. چرا که درحال حاضر افراد، دوستان وهم نشینان خود را بر اساس نحوه تجمع جغرافیایی یا همان همسایگی و هم محلهای انتخاب نمیکنند، بلکه عامل اصلی این رفاقتها و ارتباطات هم قشر وهم طبقه بودن آن هاست. زیرا به دلیل تحولات اخیر و جابه جایی طبقات، شاهدیم بسیاری از همسایهها با وجود تجمع جغرافیایی مشترک به لحاظ طبقاتی مشابهتی به هم ندارند که سبب پیوستگی و هم بستگی آنها شود. این مقولهای است که پیش از این «دورکیم، جامعه شناس» درنظرات خود مطرح کرده و اعتقاد داشت: مدرن شدن مستلزم حرکت از «همبستگی مکانیکی» به سوی «همبستگی ارگانیکی» است. به طوری که دنیای امروز دنیای صنفها و تشکل هاست و براین اساس افراد با هم تعامل خواهند داشت.
ضرورت گسترش اعتماد اجتماعی
گرچه چند دهه است که مردم تغییرات فرهنگی را پذیرفته و تن به همسایه داری مدرن دادند، اما هنوز هم گویا برای داشتن رابطهای سالم باید منزویتر بوده و روابط بیشتری را با همسایهها حذف کرد، اما چرا؟
دکتر افسر افشار نادری، جامعه شناس در همین باره میگوید: به طورکلی در سالهای اخیر به دلیل فشار ساختارها، شرایط اقتصادی و همچنین مشکلات روانی جامعه، شاهد کاهش چشمگیر روابط انسانی هستیم. به طوری که افراد به وضوح نسبت به هم بی اعتنا شدهاند و حتی ترجیح میدهند برای ارتقای شرایط و جایگاه خود روی شانههای یکدیگر پا بگذارند. این مقوله بر روابط همسایگی نیز اثر گذاشته است. این در حالی است که افراد شاید ماهها خویشاوندان خود را نبینند، اما ناگزیرند هر روز با همسایهها ارتباط داشته باشند. در واقع همسایگان که زمانی میتوانستند نقش حمایتی و پشتیبانی داشته باشند، حال این روابطها به حداقل رسیده و حتی همراه با کشمکش، نزاع و خشونت شده است.
این استاد دانشگاه با تأکید بر ضروریات زندگی امروزی در روابط میگوید: مطابق شرایط فرهنگ سنتی و در جوامع خرد، افراد بر زندگی یکدیگر نظارت داشته و کنترل اجتماعی مشهود بوده است، درحالی که در جامعه مدرن و شهرنشین گمنامی اجتماعی بیشتر بوده و خواه ناخواه نظارتهای اجتماعی نیز به حداقل میرسد. از این رو افراد میتوانند بدون کنترلهای کافی هر خطا و اشتباهی را مرتکب شوند، بدون آنکه هراسی از نظارتها داشته باشند. چنان که درحادثه «آتنا» شاهد بودیم یکی از همسایگان و آشنایان مرتکب جنایتی شد؛ حادثهای که منجر شد این نگرش در جامعه گسترش پیدا کند که باید بیش از گذشته مراقب خود و زندگی باشیم؛ چرا که نزدیکترین افراد هم میتوانند آسیب بزنند، درحالی که تلاش برای کناره گیری از دیگران میتواند باعث تضعیف روابط اجتماعی شود. از این رو شهروندان باید بدانند با محدودیت در روابط نمیتوان به طورحتم امنیت اجتماعی و روابط سالمی داشت؛ زیرا همواره شاهد این گونه اتفاقها بودهایم، گرچه در سالهای اخیر این گونه حوادث گسترش یافته است، بنابراین باید در کنار توجه به رشد آسیبهای اجتماعی و فشارهای متعدد به افراد، مسئله آموزش در روابط اجتماعی نیز جدی گرفته شود تا میزان اعتماد اجتماعی افزایش پیدا کند.
جبار رحمانی، پژوهشگر اجتماعی نیز خاطرنشان میکند: امروزه نحوه صمیمت در جامعه متفاوت شده و باید مبتنی بر اعتماد طرفین باشد. حال آنکه در این زمینه با ضعفهایی مواجه هستیم؛ چنان که در سالهای اخیر اعتماد اجتماعی به وضوح کاهش یافته است. بنابر این برای تقویت صمیمت مطلوب، مطابق ضروریات زندگی امروزی باید اعتماد اجتماعی را تقویت و گسترش داد. همچنین باید به خاطر داشت برای این صمیمتها و پایداری آن باید روابط خود را مطابق انتظارات و توقعات امروز جامعه شکل داد.
وی در ادامه تأکید میکند: اگر ما تصور میکنیم که نیاز به همان اعتماد و ارتباط گذشته وجود دارد، باید سعی کنیم نقاطی را که میان همسایهها و بویژه صنفهای مشترک پیوند ایجاد میکند، کشف کرده و آن را تقویت کنیم. در این زمینه میتوان برای نمونه به برنامه هایی که به نحوه اداره محله یا برنامههای عقیدتی در مساجد مربوط میشود، اشاره کرد. به این ترتیب باید وجوه اشتراک میان همسایگان و صنفها مورد توجه قرار بگیرد تا از این طریق اعتماد گسترش یافته و سپس همبستگی اجتماعی تقویت شود.
نظر شما