به گزارش قدس آنلاین؛ با تکمیل روند آزاد سازی موصل و با نزدیک شدن به انتخابات پارلمانی و در آستانه پایان یافتن دولت حیدر عبادی عراق در شرایط سیاسی نوینی با چالش های فراوانی روبه رو است. سفر مقتدی صدر به پایتخت عربستان ریاض و جدا شدن عمار حکیم از تشکیلات ریشه دار مجلس اعلای اسلامی دو حادثه پرنگ روزهای اخیر بودند که هرکدام نقش به سزایی در پیچیده تر شدن معادلات ایفا کردند.
در نگاه اول، اغلب واکاوی های سیاسی داخلی به نقطه مشترکی غیر واقعی میان این دو اتفاق پرداختند و بیان داشتند که هر دو ماجرا دلیل بر دور شدن گروه ها و جریانات سیاسی شیعی از جمهوری اسلامی ایران بود .
اما سوال حائز اهمیت این است که آیا مقتدی صدر در صورت تصمیم برای دور شدن از جمهوری اسلامی، از محیط شیعی که در نجف بسیار پر رنگ است نیز با سفر به ریاض خارج خواهد شد و تاریخ خاندان خویش را به نگاهی و توجیهی ناسیونالیستی عربی به زباله دان تاریخ خواهد سپرد؟
آیا مقتدی صدر هیچ روش دیگری جز روش سفر به ریاض و دیدار با بن سلمان را نمیتواند جهت نزدیک شدن به عربستان پیش روی خود بگذارد؟
کدام تضمین مقتدی صدر را میتواند وادار سازد که پل های پشت سر خویش را در روابط با جمهوری اسلامی از بین ببرد؟ بلکه روابط خویش را با دیگر جریانات شیعی تیره سازد؟
این پرسشها هر پیگیری را به سمت و سوی دیگری سوق میدهد .
بدون شک سفر ریاض مقتدی صدر را میبایست در چهارچوب دیگری بررسی کرد.
اساسا طبیعت روابط جریانات سیاسی عراق با عربستان را نباید بر اساس معادلات رایج در مناسبات تهران -ریاض بررسی کرد.
خطوط قرمز حاکم بر سیاست هر کشور براساس شرایط و متغیرات زمانی و مکانی و سیاست روز آن کشور وضع میگردد و بر اساس بیانیه صادر از دفتر مقتدی صدر میشود حدس زد که عربستان با توجه به شرایط نا به سامان سیاست خارجی خویش پس از ناکامی در یمن و بحرین و پس از شکست در به زانو درآوردن قطر، رو به شرایط جدید عراق آورده و به دنبال ایجاد سهم در بازار بازسازی عراق است تا بتواند از این طریق بخشی از شکست های خویش را جبران نماید و بهترین راه رسیدن به این هدف ایجاد روابطی وسیع و گسترده با رهبران احزاب است که البته ریاض بی میل نیست در ایجاد این روابط به خصوص با رهبران شیعی در خصوص ایران شیطنتهایی هم داشته باشد اما آنچه که مسلم است این است که اهداف عربستان از تقویت روابط و بالا بردن سطح آن با عراق اقتصادی است و نباید نگران عدول صدر از منش خویش بود.
همین نگرانی به نحوی دیگر در خصوص آقای حکیم مطرح بود.
اما در نگاه کلان به نظر میرسد که ترکیب دولت آینده عراق از نام هایی نو در عرصه سیاسی متشکل خواهد بود و عدم روی آوردن به نوگرائی در حیات سیاسی احزاب عراقی به معنای پایان حیات آنها خواهد بود.
بدین ترتیب نگرانی مترتب بر خروج آقای حکیم از تشکیلات مجلس اعلا قضاوت زودهنگامی است که دیدارهای اخیر سردار سلیمانی با عمار حکیم در بغداد پس از تشکیل جریان حکمت ملی باطل بودن ان را نشان میدهد.
چرا که بسیاری از نظر سنجیهای اخیر از موفقیت حکیم در به وجود آوردن شوکی بزرگ در فضای سیاسی آن کشور خبر میدهند و چه بسا ممکن است که این شوک منجر به دستاورد بزرگ وی در انتخابات آینده شود.
در این صورت میبایست از به وجود آمدن هم پیمان جدیدی به نام «جریان حکمت ملی» خوشنود بود و نه بر عکس!
اساسا اتفاقات این چنینی را نباید در تجزیه و تحلیل حجم نفوذ ایران در عراق وارد کرد اگر کسی بنای بررسی نقش جمهوری اسلامی ایران در عراق را داشته باشد باید به دیدار اخیر «رئیس اهل سنت پارلمان عراق»، سلیم جبوری، با مسجدی سفیر ایران در عراق، آن هم درون ساختمان سفارت تهران در بغداد که برخلاف عرفهای دیپلماتیک صورت گرفته عمیقا فکر کند.
دیداری خارج از عرف دیپلماتیک در ساختمان سفارت جهت درخواست از سفیر کشوری برای مشارکت در روند بازسازی مناطق آزاد شده از داعش!
آیا رسانههای عربستان در خصوص این دیدار، تیتر عدول جبوری از عربستان و روی آوردن به ایران را خواهند زد؟
بی شک پاسخ منفی است!
هفته نامه بیت المقدس دوشنبه هر هفته ضمیمه روزنامه قدس منتشر می شود.
نظر شما