قدس آنلاین- گاهی برای نوشتن گزارش از شخص مجبوریم توی تقویم، دنبال بهانه های مناسبتی بگردیم. توی همین گشتن ها، می رسیم به ۲۵ مرداد سال ۱۳۷۱ و انتخاب «حمید مولانا» به عنوان رئیس «انجمن بین المللی تحقیقات ارتباط جمعی». حتی اگر از «حمید مولانا» تا امروز کمتر خوانده و شنیده باشید با یکی دو جستجوی ساده در اینترنت، تا دلتان بخواهد از او مطلب پیدا می کنید. اما پیدا کردن اطلاعاتی در باره «انجمن بین المللی تحقیقات ارتباط جمعی» گویا به این سادگی ها نیست! یعنی شاید کار من و شما نباشد چون اگر نام این انجمن را به موتورهای جستجو بدهید شما را به سمت نامهایی مانند : کاظم معتمد نژاد، حمید مولانا و هدایت می کنند و در باره «انجمن بین المللی تحقیقات ارتباط جمعی» حرفی نمی زنند!
چه خبر؟
چند سالی است که سایت ها و روزنامه از «حمید مولانا» چندان یاد نمی کنند! تا پیش از این چند سال، شما همیشه می توانستی خبرها و حرفهای تازه و حتی داغ پیرامون «پرفسور مولانا» را اینجا و آنجا پیدا کنی اما این روزها اگر سایتها و آرشیوهایشان را هم جستجو کنی به جز انبوه نقل قولها، تعریف و تمجید ها، انتقادها، بزرگداشتها و ... که به سالهای میانی دهه ۸۰ و یا اواخر آن بر می گردد تنها در چند نقد سیاسی و یا مناظره یکی دو سال پیش به نام «حمید مولانا» را بر می خوری! این یعنی در باره پروفسور علوم ارتباطات بدجوری دچار افراط و تفریط شده ایم. بنابراین خیلی از آنهایی که در ۱۵ سال گذشته نام او را به عنوان چهره ماندگار، مشاور بالاترین مقام اجرایی کشور، نظریه پرداز حوزه ارتباطات و... و. غیره شنیده اند، امروز حق دارند اگر بپرسند : راستی از پروفسور «مولانا» چه خبر؟
دوران «ایسم» ها
پیش از وقایع ۱۳۲۰ و اشغال ایران به دست متفقین، یعنی سال ۱۳۱۵ در تبریز متولد شد و کودکی اش در سالهای سخت و تلخ اشغال و بلبشوی سیاسی در ایران گذشت. پدرش مدتی بعد و در جریان حاکمیت دموکراتها در تبریز دستگیر و مدتی زندانی شد. فشارها به خانواده آنها سبب شد خانه و کاشانه شان را ترک کرده و رهسپار تهران شوند. ۱۶ تا ۱۹ سالگی اش در تهران همزمان شد با جریان ملی شدن صنعت نفت و تبدیل شدن فضای سیاسی ایران به دو قطب طرفداران غرب و شرق وهمچنین رواج واژه هایی چون لیبرالیسم، کاپیتالیسم، سوسیالیسم و کمونیسم که جوانان آن روزگار را بدجوری شیفته خودش می کرد. در کتابی که به عنوان زندگینامه «مولانا» نوشته شده او در باره این دوره تاریخی و خودش می گوید: «من انقلاب اصیل را در هیچیک از مکتبها نمیدیدم ... آرزو داشتم که روزی یک خیزش و جهش اصیل و یک انقلاب مستقل از این دو قطب، عالمگیر شده و ایران را نیز دربر گیرد».
دروس دینی
بر اساس آنچه در زندگینامه اش آمده «حمید مولانا» در جوانی و به جز رشته «علوم طبیعی» دوران دبیرستان – نه چندان جدی - سری هم به عوالم دروس دینی زده است. به مدرسه «مروی» رفت و آمد کرده، با شهید مطهری نشست وبرخاست داشته، با وجود سن کم موفق شده گاه و بیگاه پای درس عالمان بزرگی چون «آیت الله بروجردی» هم بنشیند و در قم نیز با امام «ره» دیدار کند. البته بشدت اهل مطالعه کتاب، روزنامه و مجله بوده و آنقدر علاقمند به مسایل روز که بسیاری از مواقع در مجلس شورا حاضر شده به تماشای بحث نمایندگان می نشسته است. روزنامه نگاری را هم با روزنامه «دانش آموز» آغاز کرده و در دورانی تحصیل در رشته اقتصاد دانشگاه تهران، همکاری اش را با «کیهان» آغاز می کند و می شود روزنامه نگار.
دانشمند مطالعات بین الملل
به جز اینهایی که بالاتر و بر اساس کتاب زندگینامه اش گفتیم، روزنامه و ها و سایتها در باره اش نوشته اند : سال ۱۳۳۷ بورس تحصیلی می گیرد و به آمریکا می رود. سال ۴۲ با مدرک دکتری علوم سیاسی و روابط بین الملل به ایران بر می گردد اما بازگشت و سردبیری اش در کیهان چند ماهی بیشتر نمی پاید. به آمریکا بر می گردد و رشته ارتباطات بین الملل و بخش «مطالعات عالی ارتباطات جهانی» را در دانشگاه آمریکن در واشنگتن راه اندازی می کند. می گویند بیش از ۱۵۰ دانشمند رشته های روابط بین الملل و ارتباطات در دنیا دوره دکترای خود را زیر نظر و راهنمایی او گذرانده اند. در سال ۲۰۰۲ میلادی جایزه «ولوخه» عنوان دانشمند ارشد ممتاز انجمن مطالعات بین المللی که اتحادیه علمی و حرفه ای استادان روابط بین الملل است را در کنفرانس سالیانه خود در شهر نیئواورلئان (امریکا) دریافت کرده است.
مدافع انقلاب اسلامی
پس از انقلاب در دهه ۶۰ به ایران بر می گردد. با دیدگاهها و سخنان و ایده هایی که کمتر به افکار و اندیشه های یک فرد تحصیلکرده و زندگی کرده درآمریکا شبیه است. او نگاه مثبت و واقع بینانه ای به انقلاب اسلامی دارد و با وجود دور بودن از کانون این انقلاب حرف از آرمانه های آن می زند و نگاه غلط غرب به ایران و انقلاب اسلامی را بخوبی تحلیل و بررسی می کند. از آن سالها به بعد پرفسور «حمید مولانا» پای ثابت سخنرانی ها، سمینارها، تحلیلها و ... در ایران و برخی نقاط دیگر دنیا و سر انجام به عنوان چهره ماندگار کشور معرفی می شود.
سؤال بی پاسخ
در کنار همه شهرت و تعریف و تمجید هایی که در دهه ۷۰ و ۸۰ نسبت به «حمید مولانا» در ایران وجود دارد، گوشه و کنار بودند و هستند کسانی که با دیده تردید به او و دیدگاههایش نگاه می کنند و حتی در برخی تحلیلهایشان از امکان حضور «مولانا» در پروژه نفوذ سخن گفته اند. ما البته از جمله بدبین ها نیستیم. فقط این سؤال مان هنوز بی پاسخ مانده است که استاد ارزشمند روابط بین الملل و علوم ارتباطات چرا پس از آن همه سرو صدایی که در رابطه با سکونتش در ایران، انتقال همه تجربیات و اندوخته های علمی اش به کشور، راه اندازی بنیاد «مولانا» و ... بپا شد، یکباره از حافظه اخبار و خبرگزاری ها ما، انگار پاک شد؟
Normal ۰ false false false EN-US X-NONE FA
نظر شما