قدس آنلاین- ستاره، ۶ یا ۷ ماه پیش، بدجور، همه مان را نگران افول زودهنگامش کرد. برای ما – عشقِ کشتی ها، عشقِ ورزشها و عشقِ مدالها – که خودمان قهرمان عرصه فضای مجازی هستیم و می توانیم در سه سوت بزرگترین قهرمانان و ورزشکاران جهان را با پُست ها و کامنت هایمان ضربه فنی کنیم، انگار صبر و حوصله معنایی ندارد. برای همین وقتی «حسن یزدانی» در جام جهانی، آن هم در همین «کرمانشاه» خودمان، مغلوب حریف آمریکایی اش شد، نزدیک بود در فضای مجازی و حقیقی و حتی در رسانه ها با قهرمان المپیک مان، همان کنیم که با خیلی از قهرمانان بزرگ کشورهای دیگر کرده و خُلق شان را تنگ کرده بودیم. بی آنکه کمی صبوری کنیم، اینجا و آنجا نوشتیم و گفتیم که : «تمام شد... قهرمان مان را سوزاندند... یزدانی تمام شد و ... ».
یادمان باشد ...
فکر می کنیم مادرزاد قهرمان به دنیا آمده، انگار «کارگاه قهرمان سازی» جویبار، این بار به جای کشتی گیر، ماشین مدال آوری را تحویل کشتی ایران داده است که حالا انتظار داریم «حسن یزدانی» در همه کشتی های آسیایی و جهانی اش، برای مان «طلا» درو کند. یادمان باشد، بچه بی سرو صدا و آرام جویبار، از ۱۲ سالگی کشتی را شروع کرده و اگر تشویق ها و اجبار پدرش نبود، چه بسا همان اول کار کشتی و سختی هایش را رها کرده و لابد می رفت دنبال فوتبال! پس لطفاً، هنگام تماشای مسابقات کشتی، وقتی نوبت به «حسن یزدانی» می رسد، حواستان باشد که قهرمان کشورمان، هنوز ۲۳ سالگی را تمام نکرده و همین ۶ سال پیش با ۵۰ کیلو وزن، برای نخستین بار دو بنده تیم ملی نوجوانان ایران را به تن کرده است. اگر همه ما اینجوری به ماجرا نگاه کنیم، قول می دهم در مسابقات جهانی و یا المپیک های پیش رو، یک دنیا توقع و انتظار، آوار نشود روی شانه ها و کَت و کول کشتی گیر توانای کشورمان، جوری که حتی جلوی هموطنان خودش نتواند از پس حریف ۸۶ کیلویی و آمریکایی اش بر بیاید.
حسرت دور و دراز
سالها بود که حسرت به دل مانده بودیم. دلمان لک زده بود. نه برای مدال طلا بلکه برای جوان خوش قد و بالا و با غیرتی که در وزن ۸۶ کیلو، پا به میدان های جهانی بگذارد و آقایی کند و پرچم مان را ببرد بالاتر از پرچم آمریکا، روسیه و ... از سال ۱۹۹۸ و مسابقات جهانی تهران که علیرضای حیدری، طلای جهانی را به گردنش آویخت، ۱۹ سال طول کشید تا دوباره این نشان خوشرنگ در وزن ۸۶ کیلوگرم به تیم کشورمان لبخند بزند. فکرش را بکنید. «حسن یزدانی» آن روزها پسربچه ۳ یا ۴ ساله ای بود که نه کشتی را می شناخت و نه چیزی در باره مدال طلا می دانست. اجبار و تشویق های پدر، خانواده و برادران اهل کشتی، همشهری ها و همبازی های کشتی گیر و ... همه و همه دست به دست هم دادند تا ۱۹ سال بعد یک ۸۶ کیلویی طلایی در کشتی ایران طلوع کند.
جوان ۲۰ ساله
تا همین سه یا چهار سال پیش هنوز پا به تیم ملی بزرگسالان نگذاشته بود. در رده جوانان، وقتی هنوز ۶۶ کیلویی بود، تا قهرمانی آسیا و سپس جهان، یک نفس دویده بود. پس از قهرمانی در مسابقات «زاگرب» در لیگ برتر کشتی کشور خودمان هم موفق شد، قهرمان جهان – تسابلوف از روسیه – را شکست دهد و با ۱۹ سال سن، زنگ خطر را برای اعضای تیم ملی بزرگسالان به صدا در بیاورد و بزرگسالی خودش را اعلام کند. سالهای ۹۳ و ۹۴، در کشتی ایران و وزن ۷۰ کیلو سال «یزدانی» بود. در جایزه بزرگ «پاریس» پشت همه نام آوران را به خاک رساند و قهرمان شد. در جام جهانی «لس آنجلس» هم حریفی برایش پیدا نشد که بتواند سد راه رسیدنش به قهرمانی شود. با این هم برای مسابقات جهانی ۲۰۱۵ و پوشیدن دو بنده تیم ملی مجبور شد در مسابقه انتخابی اول دیگر قهرمان مازندارنی کشور – مهدی تقوی- را از پیش رو بردارد. «تقوی» برای دیدار دوم انتخابی حاضر نشد تا «یزدانی» ملی پوش ۷۰ کیلویی ایران شود. در مسابقات جهانی اگرچه تا نیمه نهایی همه حریفان را ضربه فنی کرد، سپس حریف آمریکایی را ۹ بر ۴ شکست داد اما در فینال از پس «گومیدوف» کشتی گیر با تجربه روسها بر نیامد. برای جوان ۲۰ ساله ایرانی، نقره مسابقات معتبر جهانی هم کم چیزی نبود.
افول را دوست ندارد
تا برسد به المپیک رؤیایی «ریو» و آن فینال خاطره انگیز و طلای خاطره انگیزترش، یک نقره جهانی و یک مقام نخست در جام جهانی را با تیم ملی ایران تجربه کرد تا دست خالی به المپیک نرود. باور کنید با وجود سن و سال و تجربه کم، این همه عنوان و مدال می توانست از «یزدانی» ستاره پرفروغی بسازد که مثل خیلی های دیگر، یکباره بدرخشد و بعد با افتادن به دام غرور، حاشیه و ... یکباره افول کند و فراموش شود. «یزدانی» اما ستاره پرفروغ بودن و زود افول کردن را نمی خواست. شاید مراقبت ها و راهنمایی های پدر، شاید اخلاق و منش خانوادگی، شاید آموزه های مربیانش، کمک کردند تا «حسن» تنها و تنها به کشتی و مبارزات پیش رو و حریفانش فکر کند و راهی را نرود که به افول زودهنگامش بینجامد.
دندان روی جگر بگذاریم
آنهایی که پس از باختش در «کرمانشاه» دستپاچه شده بودند، آنهایی که «یزدانی» را به شلاق انتقاد و کنایه گرفته بودند حالا هم با قهرمانی بی حرف و حدیثش، انگار در فضای مجازی، باز دستپاچه شده اند و دارند از «یزدانی» اسطوره می سازند. عشقِ کشتی های عزیز! لطفاً کمی دندان روی جگر بگذارید، لطفاً از لقب های ریز و درشت و توقع های غیر منطقی کوهی نسازید که فردا حتی «حسن یزدانی» هم قادر به صعود از آن نباشد. این «ستاره» هنوز سرِ درخشیدن دارد. حالا کو تا المپیک ۲۰۲۰ ... المپیک ۲۰۲۴...؟
نظر شما