قدس آنلاین- «بگذار خارها برویند/ و شاخ و بال بگسترانند/ زیرا چهارشنبهسوری/ با شتاب خواهد رسید» *
«اخوانثالث» در کتاب «بدایع و بدعتهای نیما» در توضیح سوبژکتیویته و ابژکتیویته به دو واژه قدمایی «خبر» و «عیان» اشاره میکند. او «خبر» را حاکی از ذهنیت و «عیان» را منطبق بر عینیت میداند. از اینرو «خبر» را محتمل بر صدق و کذب و «عیان» را عاری از کذب میخواند. در اینراستا «اخوان»، «نیما» را صورتگر معنی میداند و نه خبرگزار آن. به اینترتیب میتوان نتیجه گرفت که این شاعر و محقق بزرگ، عینیتگرایی و فاصلهگرفتن از ذهنیگرایی را از مهمترین وجوه افتراق شعر نو و سنتی فرض کرده است.
ازسوی دیگر باید پذیرفت که عینیتگرایی خواهناخواه شعر را استعاری میکند؛ چراکه شعر عرصه تأویل در متن موجز است. حال آنکه نثر با تفصیل در متن جا را برای تأویل تنگ میکند.
«سیمیندخت وحیدی» در شعرش به تصویرگری پرداخته است(عیان) و از ذکر هرگونه نتیجهگیری اخلاقی و ایدئولوژیکی آشکارا خودداری کرده است(اجتناب از «خبر» یا خبرگزاری).
«وحیدی» از استعاره خار و شکوفایی موقتی خار میگوید، یا بهتر است بگوییم آن را نقاشی میکند. اما در شعر او خبری از مستعاره منه نیست. این خواننده است که باید مرجع «خار» را در ذهن خود بیابد. این خواننده است که باید چهارشنبهسوری را تأویل نماید. این من منتقدم که باید در خوانش این شعر بنویسم: «بگذار انسانهای پست و بیارزش به آلاف و الوف برسند و بالا بروند، اما توفان پرشتاب روزگار از راه خواهد رسید و...»
استعاره خار و چهارشنبهسوری، اساس شکلگیری این شعر است و شعر، شعر نو محسوب میشود؛ چون از ذکر استعاره منه یا مصادیق ذهنی خودداری شده است.
*این قوم ناگهان/ سیمیندخت وحیدی/ سوره مهر/ ۱۳۸۸/ صفحه ۲۱۱.
نظر شما