قدس آنلاین- کسی چه میدانست سیده زهرا در آن ۳۳ روز اشغال خرمشهر در خرمشهر چه کرده و در آن غسالخانه چه دیده؟ «دا» که منتشر شد تازه گوشهای از خاطرات دخترک خرمشهری بیان و حال روز مردم خرمشهر برای مردم عیان شد.
فرنگیس با «فرنگیس» شناخته شد. شیرزنی که با تبر برای حفظ خانوادهاش سرباز عراقی را کشت. تا قبل از انتشار «فرنگیس» این زن در همان تندیس زنی تبر بهدست در پارک شیرین کرمانشاه خلاصه میشد، اما وقتی مهناز فتاحی بهسراغ او رفت و «فرنگیس» را براساس خاطرات او نوشت و منتشر کرد، همه او راشناختند و نامش برسر زبانها افتاد.
خاطرهنویسی نزدیک به دو دهه است که مورد توجه نویسندگان قرار گرفته است. با انتشار کتابهای خاطرهنگاری، خاطرههای دفاع مقدس یکبهیک منتشر شدند، آدمهای جنگ غبار از خاطراتشان تکاندند و یکبهیک خودشان را به آدمهای امروز نشان دادند و به اینصورت فصل تازهای را در کتابهای دفاع مقدس که بخش مهمی از ادبیات معاصر ماست، ایجاد کردند.
در زمانهای که همه از نخواندن و تیراژهای پایین مینالند، خاطرهنگاریهای جنگ چنان مورد توجه قرار گرفت که بعضی از آنها با تیراژهای بالا به چاپهای چندم و حتی بیشتر از صد چاپ رسیدند؛ اتفاقی که بعضی از آن با عنوان جریان دوران معاصر یاد کردند و بهدنبال این افتادند که ببینند راز این کتابها در چیست که انتشار بعضی از آنها توانسته بازار نشر را تکان دهد.
از میان خاطرهنگاریهایی که منتشر شدند بعضی از آنها با اقبال خوبی مواجه شدند. این مسئله بههمراه تقریظهایی که رهبر معظم انقلاب بر بعضی آثار نوشتهاند باعث توجه جامعه ادبی ایران به این نوع ادبی شده است.
روایتهایی که با قلم خوبی نوشته شدهاند توانستهاند بیشتر مورد اقبال قرار بگیرند. این مسأله نشان میدهد در ماندگاری خاطرهها علاوهبر راوی، مهارت نویسنده در پردازش روایتها نقش تعیینکنندهای در ماندگاری اثر ادبی دارد.
مهناز فتاحی، نویسنده کتاب تحسینشده «فرنگیس» به مهارت قلم نویسنده اشاره میکند و این مسأله را یکی از دلایل ماندگاری بعضی خاطرهنگاریها میداند. او میگوید: خاطرهنگار آنقدر در نوشتن باید مهارت داشته باشد که وقتی راوی مستنداتی ارائه میکند، آن را به بهترین شکل پردازش کند. او به تجربه خودش در نوشتن «فرنگیس» اشاره میکند و میگوید: راوی کتاب «فرنگیس» زنی بود که خواندن و نوشتن نمیدانست و حتی به زبان فارسی هم مسلط نبود، ضمن اینکه او خلاصهگو بود و وارد جزئیات نمیشد و به مسایلی که من بهعنوان نویسنده توجه داشتم، اهمیت نمیداد. اما من سعی میکردم همیشه درخصوص جزئیات کنکاش بیشتری کنم، چون میدانستم توجه نویسنده به جزئیات، یک اثر را خوانا میکند.
به اعتقاد فتاحی هنر خاطرهنگار این است که لباس زیبایی بر تن روایت بپوشاند تا برای مخاطب دلنشین شود. برای دوختن این لباس زیبا هم به معلومات و تجربه نویسنده نیاز است. هر چقدر نویسنده تجربهاش بیشتر باشد، بهتر میتواند متن را بیاراید.
این نویسنده میگوید: بسیاری از خاطرهنگاریها با اینکه با خاطرات خوبی همراه بودهاند، اما چون زیبا نوشته نشدهاند، مورد توجه هم قرار نگرفتهاند.
اما نویسنده کتاب «ام کاکا» که در آن به خاطرات رزمنده جانباز حمید حکیمالهی پرداخته است، میگوید: مسلماً اگر روایتها با قلم توانایی نوشته شوند، ماندگار میشوند.
مرضیه نظرلو معتقد است خاطرهنگار قبل از هرچیز باید مهارت نویسندگی داشته باشد و اصول نوشتن را بشناسد.
او همچنین میگوید: بین راوی و خاطرهنویس باید ارتباط صمیمانه و حس اعتماد وجود داشته باشد تا ابهامی در نقل خاطرات باقی نماند و مخاطب متوجه شود با یک اثر صادق روبهروست. او ضمن اشاره به کتاب «وقتی مهتاب گم شد» میگوید: بین حمید حسام بهعنوان نویسنده اثر و شهید علی خوشلفظ بهعنوان راوی ارتباط صمیمانه و خوبی وجود داشت و این دو به یکدیگر اعتماد و اطمینان کامل داشتند. ضمن اینکه نویسنده اثر هم فضای جنگ را درک کرده بود و هم روزهای بعد از جنگ را و این ملموس بودن فضا باعث شد اثر ماندگار «وقتی مهتاب گم شد» خلق شود.
به بیان این نویسنده، سه ابزار مهم برای خلق خاطرهنگاری ماندگار باید وجود داشته باشد: راوی که همه خاطرات را روایت کند، نویسندهای توانمند و آَشنا به فضای ذهنی راوی و ناشری حرفهای که اثر را با کیفیت خوب منتشر کند و درجهت تبلیغ آن تلاش کند. کتاب «وقتی مهتاب گم شد» هر سه این ابزار را داشت و به اثری ماندگار در حوزه دفاع مقدس تبدیل شد.
نظر شما