قدس آنلاین- علیاصغر شادروان متولد ۱۳۳۴ شوشتر، فارغالتحصیل بیولوژی از دانشگاه شهید چمران اهواز است. وی با گذراندن دورههای فیلمسازی از مرکز اسلامی آموزشی فیلمسازی، فعالیت سینمایی را با کارگردانی فیلمهای کوتاه آغاز کرد. این کارگردان هفت فیلم سینمایی را در کارنامه کاری خود به ثبت رسانده است که از آن جمله میتوان به فیلمهای «تیر باران»، «پاتک»، «خفاش» و... اشاره کرد.
هدف از ساخت این سریال آن هم در شبکه استانی چیست؟ از ابتدا قصدی برای پخش سراسری «زیبا شهر» بود؟
شاید در جریان باشید که شبکه مرکز خوزستان سالها بود که تولید سریال بلندی را در میان تولیداتش نداشت و درواقع میشود گفت سریال «زیباشهر» اولین سریال بلند این شبکه محسوب میشود. این شد که با هدف ساخت یکسری داستانهای ساده با موضوعات اجتماعی مثل فضای مجازی و... که درکنارش بشود به معرفی شهر اهواز هم پرداخت، سراغ ساخت این سریال رفتیم که بهقلم امین بهروزی نوشته شده است.
درخصوص بخش دوم سؤالتان باید بگویم نه، ما از ابتدا همچین قصدی نداشتیم و دلیلش هم این بود که اصلاً با توجه به بودجهای که برای ساخت این سریال در اختیار ما گذاشته شد، عملاً امکان یکچنین کاری وجود نداشت. با اینهمه خدا را شاکرم که «زیباشهر» توانست مورد توجه مسئولان شبکه یک قرار بگیرد و راهی آنتن رسانه ملی شود. بد نیست بدانید با همه امکانات کمی که ما در اختیار داشتیم، این سریال با مدیوم سینمایی ساخته شد و از ابتدا هم همه هدف ما این بود که یک اثر استاندارد و درخور را تحویل آنتن بدهیم.
با توجه به اینکه سریال شما یک سریال به اصطلاح شهرستانی است و قرار بوده که به معرفی شهر اهواز بپردازد، چه شد که بهسراغ یکسری داستانهای اجتماعی و طرح مسائل کلان اجتماعی رفتید؟
چون میخواستیم از موضوعات قابل دسترس استفاده کنیم. پرداختن به این موضوعات مختص یک شهر و مکان خاص نیست. این مسائل دیگر همهگیر شده است و همه ما بهنوعی از صبح تا شب با آنها درگیر هستیم. مسئله دیگر اینکه با طرح مسائل روز میخواستیم یکجوری در هزینهها هم صرفهجویی کنیم، چون این قصهها به لوکیشن، صحنه و لباس خاصی نیاز نداشتند.
منظورم این بود که چون این سریال در مراکز شهرستانی ساخته شده، چرا از موضوعات و دغدغههای بومی استفاده نکردید؟
چون نمیخواستم نگاه بومی به مسائل داشته باشم و فکر کردم که این قصهها میتوانند در هرجایی اتفاق بیفتند، هرچند میخواستم با این قصهها هویت خوزستانی را نشان بدهم و اگر شما کار را دیده باشید متوجه نشانهها و هویت این شهر در سراسر کار خواهید شد. دلیل اینکار هم این بود که چون در این مدتی که ریزگردها داستانساز شدهاند میهمانان شهر ما خیلی کم شدهاند، من میخواستم از این طریق این کمبود را جبران کنم.
با توجه به اینکه داستانهای سریال شما در شهر اهواز میگذرد، چه کردید که مخاطب ایرانی را که اینروزها به دلایل مختلفی چندان تمایلی به استفاده از آثار رسانه ملی ندارد، آن هم با برخی فاکتورهایی که کار شما ندارد، با خود همراه کنید؟
بله درست است، آن هم با توجه به امکانات و بودجه اندکی که برای ساخت این سریال در اختیار داشتیم، ساختن این سریال کار سختی بود. ولی من سعی کردم با مواردی مثل میزانسن، قصههای ملموس و حتی چند چهره معروف تلویزیون مخاطب را با خود همراه کنم. بله، میپذیرم که رقابت با سریالهایی که خیلی آسانتر از آنچه فکر میکنید در دسترس مخاطبان است، کار آسانی نبود.
«زیباشهر» جزو آندسته آثاری است که حتی از وجود چهرههای چندانی هم بهعنوان بازیگر بهره نبرده است و اکثر هنرپیشگان این سریال را بازیگران بومی جنوبی تشکیل میدهند. چرا؟
دو موضوع، یکی مسائل مالی و دیگری اقتضای داستان باعث شد که من از بازیگران بومی استفاده کنم. از اینها که بگذریم، با خودم فکر کردم بالاخره ما باید از یکجایی برای معرفی چهرههای مستعد شهرستانی درکنار چهرههای محبوب تلویزیون ملی استفاده کنیم، هرچند معتقدم که همین چهرههای محبوب هم اکثراً شهرستانی هستند که از یکجایی شروع کردهاند. میخواستم بازیگر بسازم و از استعدادهای استان خودمان استفاده کنم. قصدم این بود که با ساخت سریال یکجور بازار کاری را برای همشهریانم فراهم کنم.
فکر نمیکنید ساخت این سریال با توجه به تمام مواردی که برشمردید و البته سابقه کاری شما برای پخش از رسانه ملی ریسک محسوب میشود؟
بله، درست است. اینگونه کارها بیریسک نیست. ممکن بود این موارد به کار لطمه بزند، ولی قرار نیست که فقط چهرهها یک سریال را نجات بدهند. گاهی یک داستان خوب میتواند یک اثر را نجات بدهد که خدا را شکر در این سریال اتفاق افتاد.
چرا تلویزیون سراسری مانند شما ریسک نمیکند؟ اینکه سریالهای پرمحتوایی مثل «زیباشهر» را که تولید استانهاست از شبکه ملی پخش کند!
بهنظر من به دو علت این اتفاق میافتد؛ اول اینکه متأسفانه تهران آنطورکه باید به تولیدات شهرستانها توجهی ندارد و بهقولی فیلمسازان شهرستانی را به بازی نمیگیرد. دیگر اینکه متأسفانه ما در استانهایمان کننده کار نداریم که اگر هم باشد خیلی زود راهی تهران میشود و به اصطلاح کوچ میکند. حتی ساخت همین سریال را هم صداوسیمای اهواز به پشتوانه سالها کار من در سینما سپرد، وگرنه حتماً میرفت و یکنفر را از تهران برای ساخت آن میآورد. اگر حمایت تهران باشد، چرا نباید استانها بتوانند آثار درخوری برای شبکه ملی بسازند؟ ولی وقتی حمایتی نمیشود و کسی مثل من هم حاضر به کوچ نیست، خیلی کم کار میشود و بین کارهایش سالها فاصله میافتد.
نظر شما