قدس آنلاین-۱۵ اسفند ۹۱، رهبر انقلاب اسلامی در پیامی به کنگره بزرگداشت ۷۰۰۰ زن شهید، به تبیین هویت اجتماعی و انقلابی زن ایرانی و الگوی زن انقلاب اسلامی پرداختند. پس از گذشت پنج سال، با هدف تبیین و ارزیابی میزان عملیاتی شدن این پیام که به منشور «الگوی زن انقلاب اسلامی» مشهور شده است، یازدهمین نشست حلقه فکری «گفتار عصر» در «حسینیه هنر» مشهد، برگزار شد و خانمها دکتر رقیه فاضل؛ پژوهشگر، مریم قربانزاده؛ نویسنده و سمیه ذوقی؛ تاریخنگار به ارائه دیدگاههای خود پرداختند.
هویت زن انقلاب اسلامی و مرزبندی با الگوهای رقیب
دکتر رقیه فاضل، پژوهشگر علوم تربیتی و فعال اجتماعی در این نشست به تبیین تجربه عینی خود در حوزه تربیتی ذیل نگاه انقلابی پرداخت.
دکتر فاضل خاطر نشان کرد: بسیاری از الگوهای التقاطی، که به نام اسلام یا حتی به نام انقلاب رواج مییابد، مرز بندی خاصی با دیگر الگوهای فکری کلان ندارد. این موضوع ناشی از نداشتن درک کلان از انقلاب اسلامی است. علاوه بر آن الگوی زن انقلاب اسلامی، حتماً با الگوی مرد انقلاب اسلامی، الگوی خانواده انقلاب اسلامی، الگوی اقتصاد انقلاب اسلامی و... در ارتباط است. پرداختن جزیره وار به اینها تا اکنون بسیاری از الگوهای التقاطی زن مسلمان انقلابی را به ما ارائه داده است.
همچنین همان گونه که خود انقلاب یک هویت مستقل است، بحث زن در انقلاب اسلامی نیز از لحاظ نظری هویتی مستقل دارد. اندیشه انقلاب اسلامی در مورد زن دشمنان بسیاری دارد. خیلی اوقات با حس روشنفکری درعرصه مطالعات زنان، حجاب، خانواده و... وارد میشویم. اگر در این ورود، این نگاه را نداشته باشیم که یک هویتی وجود دارد در مقابل دیگر هویتهای موجود از مباحث زن که جبهه دشمن هست، به یکباره با این استدلال که میخواهیم خود را به دنیا اثبات کنیم، در جبههای دیگر مشغول جنگیدن شده و ساده اندیشانه به ورطه روشنفکری ساده اندیشانه میافتیم. مصداق آن مواضعی است که درباره حجاب اجباری مطرح شد و رهبری هم در برابر آن موضع گرفتند.
وی ادامه داد: مادام که کارکردهای حاکمیت را در انقلاب اسلامی و مقایسه با غرب و شرق تبیین نکرده باشیم، بحث درخصوص قانونی کردن حجاب یا اختیاری کردن آن، ما را به عرصههای التقاط سوق میدهد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت:از میان سه لایه شکل دهنده هویت یعنی طبیعت، فطرت و عمل؛ لایه «طبیعت» اسلام به خوبی تفاوتهای زن و مرد را پذیرفته است. در لایه «فطرت» در نگاه دینی، کاملاً زن و مرد با هم مشترکند. زن و مرد به یک آرمان و یک قله مشترک فکر میکنند. لایه «عمل» که هویت را میسازد در موقعیتهای واقعی انجام میشود. انسانها در موقعیتهای متفاوت، تکالیف متفاوتی را خواهند داشت.
در نگاه انقلاب اسلامی، زن در هر سه موقعیت فردی، خانوادگی و اجتماعی مطرح میشود و در هر موقعیتی تکالیف و حقوقی را دارد. نگاه انقلاب اسلامی به زن، جامع در هر سه این موقعیتهاست.
این پژوهشگر انقلاب اسلامی در ادامه گفت: نگاه غرب نگاه ناقصی است که اجتماع را به معنای حضور فیزیکی زن پر رنگ کرده و دو نکته را فراموش کرده است. بسیاری وقتها نقد غرب در فراموشی خانواده خلاصه نمیشود، آنچه آنها خیلی زودتر فراموش کردهاند، خود زن در نگاه فردی است و جالب آنکه در الگوی شرقی نیز زن خودش فراموش شده است.
یکی از موضوعاتی که در این عرصه باید بشدت به آن حمله ور شد؛ این است که چرا خود زن فراموش شده است، چرا در قضیه فردی زن کم سخن گفته و کم به غرب و شرق حمله کرده ایم؟ زن میتواند در عرصه معنوی و فردی بین خود و خدای خویش سیر کند و این را نه شرق و نه غرب به ما ارائه نداده است.
در نگاه غربی اگر زنان فعالیت اجتماعی میکنند، جنبشهای فیمینیستی، انقلابی برای رها شدن است و البته نمیداند به چه باید پایبند باشد. باز هم آرمانها از آرمانهای طبیعت و ماده و تن فراتر نمیرود، اما آرمانهای زن انقلاب اسلامی خیلی بزرگتر است؛ او صرفاً آرمان رهایی خود را ندارد. یک انقلاب خودخواهانه نیست؛ انقلابی است برای اقامه دین خدا. امام راحل در وصیتنامه خود میگویند: «ما مفتخریم که زنان و دختران ما در راستای تعالی اسلام و مقاصد قران کریم تلاش میکنند.»
غرب از «حق» آزادی و حضور زن در اجتماع میگوید و بر حضور فیزیکی و جسمی زن تأکید دارد. از این سو عدهای نیز که خواستهاند به نام اندیشه اسلامی از زن دفاع کنند و نگذارند فساد اتفاق بیفتد، گفتهاند که حضور زن تنها مربوط به وقتی است که ضرورت باشد، اما در پیام حضرت آقا و اندیشه حضرت امام، حرف از ضرورت نیست، حرف از تکلیف است. زن تکالیف اجتماعی دارد، کما اینکه این تکالیف اجتماعی را مرد هم دارد. تکالیفی از جنس ولایت اجتماعی، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر. پس زن و مرد مکلف به تکالیف اجتماعیاند، همان گونه که مکلف به تکالیفی فردی و خانوادگیاند.
در مقایسه با شرق نیز این تفاوت وجود دارد؛ یعنی اسلام بر زن در موقعیت فردی، خانوادگی و اجتماعی به صورت جامع اشاره دارد، اما اندیشه شرقی، ناقص است؛ یعنی زن را در موقعیت فردی و اجتماعی فراموش کرده است. خانواده شرقی یک جمع خنثی برای آرام گرفتن، تن و تا حدی روح است. الگویی که ما از خانواده در انقلاب اسلامی ارائه میدهیم، الگویی است به نام هسته مقاومت. همه انقلابها از خانواده شروع میشود. این گونه است که میتوانیم انقلاب یاران سید الشهدا را در عاشورا تحلیل کنیم. مثلاً چه اتفاقی در آن هسته مقاومت خانواده زهیر رخ میدهد که زهیر یکی از شهدای کربلا میشود؟ نگاه شرقی به خانواده این گونه نیست و غرب نیز خانواده را زیر سؤال میبرد.
باید به این تفاوتها دقت کرد و تصور نکنیم برای رسیدن به یک الگوی اعتدالی از زن، باید کمی از غرب و کمی از شرق را داشته باشیم. نباید به ظواهر اشتراک دل بست، بلکه باید عمیقتر شد. چون معمولاً اغلب علمداران موضوع زن، و زن انقلاب اسلامی در مسائلی مثل اشتغال، حجاب، خانواده یا فرزندآوری، به التقاط افتادهاند. مثلاً استدلال آنها در ترویج حجاب این است که حجاب تو را زیباتر میکند. خب دختر وقتی بزرگ شود و ببیند راههای زیباتر شدن در حجاب منحصر نیست، دیگر این گونه اقناع نمیشود.
وی ادامه داد:در الگوی تکامل یافته نهایی از نظر اسلام، بین نقشهای زن تزاحم وجود ندارد. هر سه وظایف فردی، خانوادگی و اجتماعی قابل انجام است. یک راه رفع تزاحم در عمل، یادگرفتن تکنیک هاست. مشکل این است که فن بلد نیستیم، چون فن بلد نیستیم، دچار تزاحم تکالیف میشویم وگرنه مادری که همزمان بلد باشد چگونه آشپزی و بچه داری کند، حتماً دچار تزاحم نخواهد شد. اما یک جنبه دیگر آن ناظر به آن بحث منطق ارزشی است. اگر منطق ارزشی دقیق الگوی زن انقلاب اسلامی را داشته باشیم، در تزاحمها، با توجه به ارزشها و اولویتها، مصلحتها را میسنجیم. اگر تعریف خانواده را از شرق و اجتماع را از غرب، گرفته باشیم، قطعاً تکلیف خانوادگی با تکالیف اجتماعی تزاحم خواهد داشت. اما اگر خودمان خانواده و فرد و اجتماع را تعریف کنیم، خیلی از تزاحمها برطرف میشود. مثلاً رهبر انقلاب در پیام خود میگویند سنگر خانواده. در این نگاه اذن همسر به خیلی چیزها تقدم پیدا میکند. پس باید تعاریفمان را از مفاهیمی که مورد تزاحم واقع میشوند، بر اساس اندیشه انقلاب اسلامی دقیق کنیم.
چگونه میتوان مادری بهتری داشت؟
مریم قربانزاده، نویسنده و کارشناس ارشد تاریخ نیز در این نشست خاطر نشان کرد: مهمترین نقشی که زن میتواند داشته باشد و جایگزینی برای آن نیست، مادری است؛ مادری که میخواهد همسر خوب باشد و در عین حال شغل و فعالیت اجتماعی داشته باشد.
وی با بیان اینکه باید بین مادر شدن و مادری تفاوت گذاشت، افزود: مادر شدن، یک تمایل فیزیولوژیک است که برای بعضی خانمها اتفاق میافتد و برای بعضیها نمیافتد، اما مادری کردن، در اسلام یک جایگاه اجتماعی است، یک جایگاه خانوادگی و درون خانگی محض نیست.
اسلام، کارهای درون خانه و حتی شیر دادن به بچه را از دوش زن برمی دارد، اما تکلیف اجتماعی را ساقط نمیکند. یک نفر میتواند به جای او، کارهای خانه را انجام دهد، به بچه شیر بدهد و... اما کسی نمیتواند به جای او تکلیف اجتماعیاش را انجام دهد.
ساختارهای اجتماع وارد مادری میشود و آن را تغییر میدهد. مسائل سیاسی و فرهنگی و اقتصادی هم سبب تغییرات مادری میشوند. تغییرات مادری در این سالها خیلی فشرده بوده و به سمت افول مادری رفته است و ما به سرعت این تحولات و تغییرات نتوانستهایم الگوی زن در انقلاب اسلامی را بشناسانیم و ترویج کنیم.
قربانزاده گفت:نخستین الزام، تغییر باورهای ذهنی اجتماع نسبت به ارزشهای یک زن است. معیارهای ارزشگذاری زن باید تغییر کند. این دشوارترین بخش کار است که عزم جدی و باورمند میطلبد. چیزی مثل شغل که خیلیها پذیرفتهاند و افرادی هم که نمیپذیرند واقعاً مقاومت میکنند در مقابل این تصور که وقتی زنی درس میخواند و مدرکی میگیرد، حتماً باید شغلی هم داشته باشد و برای خانوادهاش درآمدی کسب کند. یعنی اشتغال، بیشتر یک ضرورت اجتماعی شده تا یک انتخاب شخصی. یک نقش جدید است که بر نقشهای گذشته افزوده شده است. در اینجا تعارض بین نقشها طبیعی است. به هر حال زن پیش از آنکه شاغل باشد، همسر و مادر و یک فعال اجتماعی است و تکالیفی در داخل و خارج از خانواده دارد.
وی در ادامه به تشریح نگاه اسلام و نگاه انقلاب اسلامی به خانواده پرداخت و گفت:از منظر اسلام، خانواده یک کلیت است؛ یعنی مرد را جدا از زن و زن را جدا از مرد نمیداند، بلکه در کنار وظایفی که برای زن تعریف میکند، وظایفی نیز برای مرد قائل است. ما در نهاد خانواده نه مرد تنها داریم و نه زن تنها. نه مادر داریم و نه پدر. بلکه با مفهوم «ولی گری» سرو کار داریم؛ یعنی مادر و پدر باید به وظایف خود درون منزل آشنایی داشته باشند، پدر هم به اندازه مادر وقت بگذارد و پدر هم در تربیت فرزندان نقش داشته باشد.
مسئله، به حاشیه رفتن نقش پدری است. اینکه رهبر انقلاب میفرمایند مردها ناهار را در منزل صرف کنند، به معنای حضور فیزیکی و مؤثر یک پدر است نه حتی حضور فیزیکی که خیلی وقتها مؤثر هم نیست. اکنون پدر به یک نان آور اقتصادی خانواده تبدیل شده که مجبور است چرخ را بگرداند و با هر شرایطی پاسخگوی خانوادهاش باشد. به جای اینکه مرد را نان آور خانواده و زن را همسرو مادری شاغل بدانیم، باید در نگاه «ولی گری» پدر و مادر در کنار هم قرار گیرند و به اندازه یک سطح در وظایف هم دیگر سهیم شوند.
پسری که همه اداره امورش با مادرش باشد، مادر را منزوی و افسرده و خسته میسازد. در صورتی که اگر زن بچه را نگه میدارد تا مرد به کارش برسد، مرد هم باید گاهی بچه را نگه دارد تا مادر به درس و جلسهاش برسد.
وی ضرورت تغییر در سازمانهای اجتماعی را نیز مورد تأکید قرار داد و گفت: دولت هنوز بسیاری از سازوکارها را برای زن خانه دار مهیا نکرده است. سازمانهای اجتماعی ما از این جهت ضعف عمدهای دارند که زن را در محیط خانواده ذبح میکنند. مادر شدن و فعالیت اجتماعی هیچ مزایایی چه از حیث مادی و چه از حیث حمایتی ندارد؛ یعنی حمایتی از یک نیاز بیولوژیکی یک خانم نمیشود.
وی با بیان اینکه باید «تکنیکهای مادری» را آموزش داد، افزود: باید تکنیکهای مادری خانمهای موفق انقلابی که هم مادرانی موفق و هم فعالان اجتماعی موفقی بودهاند، در اختیار نسل جدید قرار گیرد تا مادران جوان با یادگرفتن آنها و مرور صبوریها و حوصله و انرژی آنها از مادری واهمه نداشته باشند. آموزش شیوههای فرهنگی و فرهنگ رسانی به خانم ها، به مادرها جزو اولویتها و الزامات است.
استفاده از «فرصتهای مازاد مادری» در ادامه بحث آموزش باید مورد توجه قرار گیرد. مادر نیاز به «به روزرسانی» دارد. به همان نسبت که از غذاهای تکراری خانواده خسته میشویم، روشهای تربیتی تکراری نیز خانواده را خسته میکند. نسل نوجوان جدید، روشهای جدیدی لازم دارد. رهبر انقلاب میگویند: راهکار پیدا کنید، برای کتاب خواندن خانمهای خانه دار خلاقیت به خرج دهید. چرا هزاران کتاب در بازار نشر میآید و خانمهای خانه دار ما از آن بی اطلاعاند. حتی در بین زنهای انقلابی حزب اللهی وقتی میگوییم خانمهای خانه دار بیایید کتاب بخوانید، بعضی برآشفته میشوند که من خانهدار نیستم من شاغل هستم!
وی ادامه داد: برای رسیدن به الگویی که رهبری در پیام اسفند ۹۱ مطرح میکنند، به بازخوانی جدی نقشها، تولید جدی در این خصوص، آموزش فشرده و ضرب الاجلی و مطالبه عمومی نیاز داریم.
باید تجربه زیستن زنان انقلاب اسلامی ثبت شود
سمیه ذوقی، پژوهشگر و فعال تاریخ شفاهی نیز با اشاره به گذشت ۶ سال از صدور پیام رهبر انقلاب درخصوص زنان گفت: متأسفانه پس از این مدت هنوز کاری برای اجرایی کردن این پیام صورت نگرفته است. جامعه ما چند نفر از ۷۰۰۰ زنِ شهید را میشناسد و زندگی چند نفر از این شهدا به عنوان الگو در اختیار دختران و زنان سرزمین خودمان قرار دارد؟ غیر از این ۷۰۰۰ زن شهید، چقدر به سراغ زنان مبارز انقلابی، زنان فعال در عرصه دفاع مقدس و پشتیبان از جنگ، همسران و مادران شهید و جانباز رفتهایم و چقدر سند مکتوب از اینها در اختیار داریم؟ این همه الگو و دستان خالیِ ما!
وی ادامه داد:زنان انقلاب؛ خود، مثالهای نقض ادعاهای فمینیستی هستند و اگر ما موفق شویم زندگیِ سراسر حرکت آنها را نشان دهیم، کمترین کاری است که در عرصه زنان و خانواده انجام دادهایم. کاری که باید صورت بگیرد، مطالبه از غرب است؛ ما تا به حال در زمین خودمان با قاعده دشمن بازی کردهایم، آنها نقد کرده و شبهه وارد کردند و ما تنها جواب دادهایم، در حالی که در قضیه زن باید منتقد غرب باشیم و از آنها طلبکار. ما باید شروع کننده جریانی باشیم که با در دست داشتن زندگی زنانِ مبارز و شهید، در موضوع زن، غرب را به چالش بکشیم.
وی در بیان اینکه از چه راهی میتوان برای معرفی این الگوها استفاده کرد، گفت: تجربه دو سه ساله ما در واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و کارهای انجام شده مربوط به زنان (مانند دا، دختر شینا، نیمه پنهان ماه و...) نشان داده است ظرفیت تاریخ شفاهی، یکی از بهترین ابزارها برای معرفی این زنان است. تاریخ شفاهی یعنی سراغ آدمهایی برویم که ابزاری برای ثبت داشتههایشان ندارند و البته از حیث سندیت، در کنارِ اسناد مکتوب، تجارب و گفتههایشان اصالت دارد. این گونه باید تجربه زیستن زن انقلاب را نشان دهیم و بگوییم زنان در چه موقعیتهایی، چه رفتارهایی داشته و برای اصلاح موقعیت چه کرده اند؟ وقتی صحبت از الگوهای کاملِ زن در اسلام میشود، بهانه میآورند که به لحاظ زمانی از ما دور هستند و فرهنگ آنها با ما متفاوت است و... اینک پس از صدور این پیام که زنان عصر انقلاب و دفاع مقدس نیز، به عنوان الگو معرفی شدند، باید پرسید مشکل چیست؟ زندگی آنها که در دسترس ما قرار دارد و هم عصرِ ما هستند، همین الان خیلی از همسران و مادران شهدای مدافع حرم، هم نسلِ خود ما هستند، بسیاری از همسران شهدای مدافع حرم، بچههای متولد دهه ۶۰ هستند.
ذوقی افزود: تاریخ شفاهی در سه حوزه به عملیاتی شدن پیام رهبری به کنگره ۷۰۰۰ زن شهید کمک میکند: تاریخ نگاری، هنری و رسانهای، نظری.
حوزه نخست، گشایش منظرهای جدید نسبت به تاریخنگاری انقلاب اسلامی است. نگاه زنان به مسائل، نگاهِ ثبت حداکثری با حفظ جزئیات است، این کمک میکند با شنیدنِ روایتهای زنانه از وقایع انقلاب، زوایای جدیدی از تاریخ انقلاب برای ما گشوده شود.
حوزه دوم، کمک به تولید خروجیهای هنری و رسانهای است. از آنجا که تاریخ شفاهی داده و اطلاعات جمع آوری میکند، میتواند علاوه بر تولید علم، محتوای غنی و مفیدی را در عرصه زنان، در اختیار هنرمندان و سینماگران و نویسندگان که یکی از مخاطبان پیام رهبر انقلاب هم هستند، قرار دهد تا آنها با نگاه به حتی مخاطب جهانی، به خروجی برسند.
سومین حوزه، حوزه نظریه پردازی و تولید علم است. تجربه یکی از پایههای اصلیِ فرایند علمی شدن یک نظریه است، ما که میخواهیم در عرصه زنان نظریه پردازی کنیم، نباید از تجربههای زن انقلابی غافل بشویم. بررسی زندگی مادران شهدا یا تجربه زنان در نهضت سواد آموزی و... میتواند در علومی چون مطالعات زنان و خانواده، جامعهشناسی، روانشناسی و علوم تربیتی تأثیر گذار باشد. این بازخوانی نظری میتواند آن چالش ارائه الگوی عملی معاصر را حل کند. از جمله چالشهای دیگر در حوزه زنان، مسئله تزاحم نقشهاست. ما که قائل به امکان رفع تزاحم هستیم، برای این فرضیه باید مصداق ارائه کنیم. ما در تاریخ انقلاب خودمان زنهایی را داریم با ۷-۶ بچه، فعال در عرصه اجتماع، فعال در عرصه علم، موفق در زندگی خانوادگی و ایفای نقش حمایتی از همسران فعال و... آن هم با امکانات بسیار کم و شرایط بسیار سخت آن زمان. وقتی ما در موردِ مدلِ تجربه زیسته آنها در این زمینه به گفت و گو بنشینیم، فرضیه مربوط به الگوی زن انقلاب در رفع تزاحم نقشها را هم اثبات میکنیم. از دیگر مسائل جدی نقدی است که در خصوص نقش آفرینی اجتماعی زنان وارد میکنند و میگویند زن در جمهوری اسلامی در عرصه اجتماع تأثیرگذار نیست. حال آنکه برای مثال نخستین تظاهرات علنی علیه رژیم پهلوی در قیام ۱۷ دی ۱۳۵۶ یک حرکت زنانه بود؛ این یعنی زنِ جمهوری اسلامی، یکی از مهمترین عناصر شکلگیریِ مهمترین اتفاق تاریخی معاصر یعنی انقلاب است.
نظر شما