تحولات منطقه

یکی از چهره‌های شاخص علمی، که انقلابی در فلسفه اسلامی ایجاد کرد، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی ملقب به «ملاصدرا» یا «صدرالمتألهین» است. ملاصدرا بنیان‌گذار «حکمت متعالیه» است که پس از وی تبدیل به یک نهضت بزرگ علمی شد.

زمان مطالعه: ۷ دقیقه

سیدمصطفی حسینی راد:

علم در طول تاریخ بشری همواره شاهد تولد و بالیدن چهره‌های درخشانی بوده است که افزون بر داشتن نبوغ ذاتی، از صفت تلاش و مجاهدت هم بهره‌مند بوده‌اند و با این دو بال، موفق به پرواز به بلندترین قله‌های دانش شده‌اند. البته در علوم اسلامی چهره‌های درخشانی داریم که افزون بر مجاهدت و نبوغ از عنصر اخلاص نیز بهره‌مند بوده‌اند و این هر سه موجب موفقیت‌های بزرگ‌تری برای آنان شده است.

یکی از این چهره‌های شاخص علمی، که انقلابی در فلسفه اسلامی ایجاد کرد، محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازی ملقب به «ملاصدرا» یا «صدرالمتألهین» است. ملاصدرا بنیان‌گذار «حکمت متعالیه» است که پس از وی تبدیل به یک نهضت بزرگ علمی شد و اکنون با گذشت ۴۰۰ سال از دوران زندگی وی، به یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین جریان‌های فلسفی اسلامی و شیعی تبدیل شده است.

 زندگینامه

ملاصدرا در آخرین سال‌های قرن دهم هجری در شهر شیراز و در خانواده‌ای اشرافی متولد شد. پدرش از وزیران دولت فارس بود و ملاصدرا نیز اموال بر جای مانده از پدر را صرف تحصیل علم و دانش کرد. تاریخ دقیق تولد ملاصدرا روشن نیست اما او در ۷۰سالگی و در بازگشت از سفر حج در شهر بصره دار فانی را وداع گفت و در نجف اشرف در صحن حرم مطهر امام علی(ع) به خاک سپرده شد.

از این نابغه علمی عالم اسلام دو پسر و چهار دختر به یادگار ماند که دو دخترش به همسری دو تن از شاگردان بزرگ و نامدار وی یعنی ملامحسن فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی درآمدند. ملاصدرا خود در زمانه‌ای می‌زیست که انوار خیره کننده چهره‌های تابانی مانند شیخ بهایی و میرداماد درخشیدن داشت و ملاصدرا محضر این دو عالم بزرگ را درک کرد اما بیش از همه خود را وامدار محضر علمی میرداماد می‌دانست.

حیات علمی

صدرالمتألهین زندگی پر فراز و نشیبی داشت. حیات علمی او را می‌توان به سه دوره تقسیم کرد؛ مرحله اول دوره شاگردی اوست. در این دوره به بحث و بررسی نظریه‌های متکلمان و فلاسفه می‌پردازد. او در مقدمه اسفار از اینکه در ابتدای عمر در گرایش به روش «اهل بحث» زیاده روی کرده پشیمانی خود را بیان می‌کند.

مرحله دوم؛ در این مرحله بخصوص پس از بدرفتاری‌های شدیدی که در شیراز – به دلیل آرای نوین علمی‌اش - با او شد ترجیح داد جلای وطن کند و به جایی دورافتاده و خلوتی دنج نقل مکان کند. او به روستای کهَک از توابع قم مهاجرت کرد و با گوشه نشینی و دوری از مردم به عبادت در کوه‌های دوردست پرداخت. این انزوای معنوی ۱۵ سال به طول انجامید. در مقدمه اسفار به این مهاجرت این گونه اشاره شده است: «چون از سوی مردم در تنگنا بود و از اهل دانش و معرفت کسی را نمی‌یافت و نظریه‌های اشتباه، بسیار رواج داشت از مردم دوری گزید و به کوهستان پناه برد و به عبادت خداوند مشغول گردید، نه دیگر درسی القا می‌کرد و نه به تألیفی می‌پرداخت. در این زمان دراز جز عبادت و مجاهده و ریاضت، اشتغالی نداشت. گفته می‌شود همین مجاهدت معنوی زمینه‌های ارتباط او با عالم ملکوت را ایجاد کرد و مقدمه‌ای شد برای آمیختن عالم شهودی با عوالم فلسفی که نتیجه آن تولد «حکمت متعالیه» بود.

نگارش «اسفار»

مرحله سوم؛ این مرحله دوره نگارش کتاب‌هاست. چنانکه خود ملاصدرا می‌گوید: «اکنون زمان نوشتن کتاب است و این خواست خداوند است که به این زمان موکول گردیده است». به نظر می‌رسد خود ملاصدرا نیز اشاره دارد که ۱۵سال گوشه‌نشینی و عبادت و ریاضت معنوی آثاری را در شخصیت او پدید آورده که اکنون باید در شخصیت علمی‌اش نیز جلوه‌گر شود.

«اسفار» یا همان «الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة» نخستین کتابی است که پس از انزوای طولانی می‌نویسد و چنین برمی‌آید که آن را در همان محل گوشه‌نشینی خود نوشته است. پیش از اسفار رساله‌های اندکی نوشته است و پس از اسفار هر کتابی که نوشته از عبارات آن گرفته شده است و می‌توان اسفار را اساس کتاب‌های دیگر صدرا دانست. «المبدأ والمعاد»، «تفسیر قرآن» به صورت پراکنده، «شرح اصول کافی» بصورت ناتمام، «الشواهد الربوبیه» و «کسر اصنام الجاهلیه» از دیگر نوشته‌های صدرالمتألهین است.

 نوآوری‌های علمی

از نوآوری‌ها و ابداعات علمی او می‌توان به نظریه «اصالت وجود» اشاره کرد که اولین بار توسط وی مطرح شده است. پیش از نظر او و البته استادش میرداماد که قایل به «اصالت ماهیت» بود، بحث اصالت وجود و ماهیت مورد توجه فلاسفه و حکمای اسلامی نبوده اما پس از آن به یکی از مباحث اصلی تبدیل شده است.

«حرکت جوهری» از دیگر نظریات انقلابی اوست که نظریه‌ای خاص است و پیش از او کسی قایل به چنین حرکتی نبوده است. حرکت جوهری، حرکت در ذات اشیا است که فیلسوفان پیش از ملاصدرا آن را محال می‌دانستند ولی وی با بیان دلایلی، چنین حرکتی را اثبات کرد. حرکت جوهری در واقع، نو شدن دمادم وجود جوهر(ذات) است و ربطی به حرکات ستارگان و کهکشان‌ها و سحابی‌ها یا حرکات اتم‌ها ندارد. زیرا همه این‌ها حرکت در مکان و اعراض است و اساساً حرکت جوهریه، مسئله‌ای فلسفی و عقلی است نه علمی و تجربی.

نظریه «معاد جسمانی»، «حدوث جسمانی و بقای روحانی نفس»، «اتحاد عاقل و معقول» و «بسیط الحقیقه کل الاشیاء» از دیگر نظریات ابداعی صدرالمتألهین است.

ملاصدرا در اندیشه امام خمینی(ره)

امام خمینی(ره) در شرح چهل حدیث، ملاصدرا را فخر شیعه معرفی می‌کند و او را چنین لقب می‌دهد: «و جناب محقق فلاسفه و فخر طایفه حقه، صدر المتألهین، رضوان الله علیه» و در پاسخ به حسنین هیکل که از دلایل شکل‌گیری انقلاب اسلامی و چهره‌هایی که بر امام خمینی(ره) اثر گذاشته‌اند می‌پرسد، امام راحل صدرالمتألهین را یکی از شخصیت‌های اثرگذار بر خود معرفی می‌کنند.

مرحوم آیت الله سید احمد فهری در مقدمه ترجمه شرح دعای سحر امام خمینی(ره) درباره حساسیت امام نسبت به ملاصدرا می‌نویسد: «امام خمینی(ره) از میان حکما و عرفای گذشته علاقه خاصی به صدرالمتألهین دارد و او را فردی محقق و متخصص که بسیاری از معارف را فهمیده و چشیده و مشکلات و مسائل را حل کرده است می‏داند. شنیده‌‏ام که روزی در درس به عنوان تجلیل از مقام این فیلسوف عارف و در زمینه تقدیر از علم و توبیخ کوته فکران که پیوسته درباره او سخنان ناشایست می‌گویند چنین فرموده است: «ملاصدرا و ما ادراک ما ملا صدرا! او مشکلاتی را که بوعلی به حل آن‏ در بحث معاد موفق نشده بود حل کرده است»!

امام در پیام مهم و تاریخی خود میخائیل گورباچف می‌نویسد: «از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتألّهین – رضوان الله تعالی علیه و حشره الله مع النبیین و الصالحین- مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودی است مجرد از ماده، و هر گونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد».

 ملاصدرا در کلام رهبری

رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز که خود از پیشروان نواندیشی در دین و از حامیان ترویج و تعمیق فلسفه اسلامی در کشور بخصوص در حوزه‌های علمیه هستند، در پیام عالمانه خود به همایش جهانی بزرگداشت صدرالمتألهین می‌گویند: « اگر چه دانسته‌های دنیای غرب و حتی بخش‌هایی از دنیای اسلام از این شخصیت کم نظیر چندان وسیع نیست، ولی حوزه‌های فلسفی ایران لااقل در سه قرن اخیر - یعنی تقریباً از ۱۰۰ سال پس از تألیف کتاب «اسفار» تا کنون - یکسره از آرای فلسفی صدرالمتألهین تغذیه شده و کتاب‌ها و آرای مهم او - که بسیاری از آن‌ها حداقل در قالب استدلالی و عقلانی‌اش از ابتکارات اوست - محور درس و تحقیق و شرح و تنقیح بوده است.

از طرفه‌های زمانه این است که صدرالمتألهین، هم بیشترین پیروان و منتحلان فلسفی و هم بیشترین منتقدان و مخالفان را در مدت چهار قرن گذشته داشته است. در این مدت بیشترین مشعل‌داران فلسفه الهی در ایران، دنباله روان و شارحان فلسفه‌ای به شمار می‌روند که او با نبوغ و ابتکار خود همچون ناسخ شیوه‌های معروف مشایی و اشراقی، و مشتمل بر همه برجستگی‌های آن، بنیان نهاد و مبانی آن را در هزاران صفحه با تقریر رسا و پرجاذبه خویش، تبیین کرد.

همان گونه که فلسفه صدرایی - که خود او بحق آن را حکمت متعالیه نامیده - در هنگام پیدایش خود، نقطه اوج فلسفه اسلامی تا زمان او و ضربه‌ای قاطع بر حملات تخریبی مشککان و فلسفه ستیزان دوره‌های میانه اسلامی بوده است، امروزه پس از بهره گیری چهارصدساله از تنقیح و تحقیق برجستگان علوم عقلی، و نقد و تبیین و تکمیل در حوزه‌های فلسفه، و ورز یافتن با دست توانای فلاسفه نامدار حوزه‌های علمی بویژه در اصفهان و تهران و خراسان، نه تنها استحکام بلکه شادابی و سرزندگی مضاعفی گرفته و می تواند در جایگاه شایسته خود در بنای فرهنگ و تمدن بایستد و چون خورشیدی در ذهن انسان‌ها بدرخشد و فضای ذهنی را تابناک سازد.

مکتب فلسفی صدرالمتألهین همچون همه فلسفه‌ها در محدوده ملیت و جغرافیا نمی‌گنجد و متعلق به همه انسان‌ها و جامعه‌هاست. همواره همه بشریت به یک چهارچوب و استخوانبندی متقن عقلایی برای فهم و تفسیر هستی نیازمندند».

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.