به گزارش قدس آنلاین،حجت الله بنیادی کارشناس آموزشی و عضو هیات علمی دانشگاه فرهنگیان در یادداشتی که در اختیار این خبرگزاری قرار داد به مسائلی که در ماه های اخیر منجر به خدشه به حرمت مدرسه و معلم شد، اشاره کرد.
مشروح این یادداشت به این شرح است؛
فداکاری، جان نثاری و شهادت تعدادی از معلمان برای تربیت و نجات جان دانش آموزان خبرهایی است که هر چندیکبار در فضای رسانهای کشور منتشر میشود. این رویدادها نشان از وجود شایستگی، تعهد، صداقت و روحیه ایثار والا در میان معلمان دارد. معلمی که جان خود را فدای ساختن و ماندن دانش آموزانش میکند، اعتقاد دارد که معلمی شغل انبیاء است و در همه حال باید برای تربیت آینده سازان کشور و ساخت و ارتقاء ایران اسلامی به دست آنان تلاش کرد.
با وجود چنین سرمایه عظیم اجتماعی، باید افسوس خورد که هر روز این روحیه ایثار و جوانمردی معلمان و اعتماد جامعه به این قشر دلسوز و پرتلاش به ارزانی بر باد میرود. اعتباری که هزاران هزار معلم شهید چه در دوران انقلاب، چه در زمان دفاع مقدس و چه در خلال سالهای بعد از آن با نثار جان خود کسب کردهاند، به دلیل سهل انگاری و سوء مدیریت خدشهدار میشود. رویدادهایی همچون قتل یک دبیر فیزیک در بروجرد و ضرب و شتم یک معلم در خوزستان در آستانه هفته معلم ۱۳۹۷ و خبرهای ده روز گذشته خردادماه ۱۳۹۷ حکایت از رویدادهایی تلخ و اسف بار در آموزش و پرورش است.
چنین رویدادهایی از شعارهای بدون پشتوانه و بی اقدامی نهادهای متولی از شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان مهمترین نهاد مدعی و متولی امور فرهنگی و آموزشی کشور تا مجلس شورای اسلامی، هیئت دولت و شورای عالی آموزش و پرورش در حمایت از شأن و منزلت معلم حکایت دارد. در همه این رویدادها و از جمله چهار رویداد تلخ خرداد امسال از تجمع بازنشستگان سال ۱۳۹۶ برای دریافت پاداش پایان خدمت، ماجرای آسیب روحی به دانشآموزان در یک مدرسه غیر دولتی، ضرب و شتم مدیر مدرسهای در زنجان و ضرب و شتم معلمی دیگر در لرستان همگی نشان از کم توجهی به شأن و منزلت معلم دارد.
در این حوادث تلخ بسیاری از کنار سه رویداد آن به سادگی گذشتند و فقط در مورد حادثه دبیرستان پسرانه تهران سعی بر جداکردن معلمان مدارس غیردولتی از دیگر معلمان داشتند از نظر اولیاء دانش آموزان فردی که تحت هر شرایطی و با هر فرایندی اعم از خرید خدمت، ماده ۲۸، سرباز معلم، آموزشیار نهضت ولی با عنوان «معلم»، «ناظم» یا «مدیر» در مدرسه یا کلاس درس حاضر میشود معلم نظام جمهوری اسلامی است و باید شأنیت و منزلت معلمی داشته باشد.
زمانی که بر سر در یک ساختمان تابلوی مدرسه نصب میشود، آن فضا باید دارای استاندارد و چارچوبهای معینی برای همه بخشها و از جمله بکارگیری نیروی انسانی باشد و هر فردی برای ورود به آن چه به عنوان معلم یا ناظم و چه به عنوان اولیاء دانش آموزان احترام آن را نگه دارد. رعایت این حرمت در درجه اول بستگی به اهتمام همه نهادهای فرهنگی اجتماعی و میزان اعتبار، توجه و منزلتی است که برای معلم قائل است.
آموزش و پرورش کشور مدت نسبتاً طولانی است که به دلایل متعددی دچار روزمرگی شده و بیشتر به دنبال پرکردن کلاسهای درس بدون توجه به نیاز و ضرورت های ملی است. آسیبهایی که کشور و نظام مقدس جمهوری اسلامی از این منظر دیده است اساساً با عدد و رقم قابل محاسبه نیست. مقام معظم رهبری همواره بر ارتقاء منزلت و معیشت معلمان تأکید داشتهاند، این نگرش نشان از آیندهنگری ایشان و تأثیر قشر معلم بر آینده ایران اسلامی دارد. یک نوع از کم توجهی به معلم و شأن معلمی و مدرسه کم دقتی در انتخاب و تربیت افراد شایسته برای حرفه معلمی است. هر چند که از سوی دیگر جذب افراد شایسته در حرفه معلمی نیز در گرو توجه به شأن و منزلت معلمی است.
در این میان اظهار نظر و واکنش برخی از نمایندگان مجلس نیز در این مسائل جای تأمل دارد. زمانی که نمایندگان مجلس فریاد چند ده هزار بازنشسته معلم را برای دریافت پاداش بازنشستگی خود نمیشنوند یا نمیخواهند بشنود چگونه برای شنیدن فریاد دادخواهی دانشآموزان( به خاطر مسائلی همچون دبیرستان معین) آدرس و تلفن کمیسیون آموزش و تحقیقات را برای دریافت نامه و شنیدن شکایت آنها اعلام میکنند.
بی حرمتی به معلم و اعتبار و منزلت آنان در سالهای اخیر و تحت عنوان اجرای سند تحول و بخصوص در سال۱۳۹۱ به شدت افزایش یافته است. زمانی که به دلیل اضافه کردن یک پایه درمدرسه ابتدایی و تبدیل کردن پنج پایه به شش پایه معلمان متوسطه را با شیوههای مختلف (کسر حقوق، عدم انتقال و...) با اکراه و اجبار به دوره ابتدایی متنقل میکنند، شأن معلم و جایگاه اجتماعی او نادیده گرفته و خدشهدار میشود. این نگرش علاوه بر کم توجهی به دانشآموزان دوره ابتدایی، به معلمی که چندین سال در دوره متوسطه ریاضی، فیزیک، جغرافیا تدریس کرده است و حالا باید به مدرسه ابتدایی برود نیز کم توجهی کرده و به نوعی نادیده گرفتن خواسته و شرایط اوست.
این رویداد عجولانه و بی برنامه هم بیحرمتی و ظلم به معلم و هم بیحرمتی و ظلم به دانش آموزان است. این اقدام متعارض باسند تحول و آسیبزا برای جامعه معلمان و دانش آموزان به نام اجرای سند تحول مطرح شد در صورتی که سند تحول تأکید دارد حتی میان معلمان دوره اول ابتدایی(اول تا سوم) و دوره دوم ابتدایی( سوم تا ششم) تفاوت وجود دارد و هر یک باید دارای ویژگیهای خاص باشند و قبل از حضور در کلاسها باید در دورههای آموزشی خاص نیز شرکت کنند نه این که معلم دوره دبیرستان را بدون هیچ آمادگی برای دوره ابتدایی به کار گرفته شود. سایر نیروها( اعم از نیروهای خدماتی و پشتیبانی و...) که در زمان استقرار پایه ششم و به دلیل بی برنامگی و بدون داشتن شایستگیهای معلمی به کلاس های درس فرستاده شدند، نشان دیگری از بی حرمتی به معلم و شأن معلمی است.
پرداخت پاداش بازنشستگی معلمان معلم نیز هر سال قصه تلخی است که نتیجه آن تنزل شأن معلم است در برخی از وزارتخانهها، نیمی از پاداش کارکنان بازنشسته چندماه قبل از بازنشستگی و مابقی آن نیز در مراسم تکریم همزمان با بازنشستگی پرداخت میشود. متأسفانه معلمان صرف نظر از میزان اندک پاداش و کم توجهی در نظام پرداخت به آنها(اعم از حق التدریس و امتحانات و..) در طول خدمت در آخرین مرحله خدمت نیز پاداش آنها جنبه پاداش بودن را از دست میدهد و به پولی غیر قابل برنامهریزی و خارج از شکل پاداش تبدیل میشود.
اگر مدیران کلان کشور اعتقاد به شأن و منزلت معلم دارند باید شأن معلم را در همه حال رعایت کنند. رعایت نشدن شأن معلم سبب ورود افرادی ناشایست به حرفه معلمی خواهد شد. در ساختمانی که عنوان مدرسه دارد و این نام بر سر در آن ذیل نام یک منطقه آموزش و پرورش نصب است، هر کس که در کلاس و مدرسه، به ایفای نقش معلمی نظامت و مربیگری میپردازد صرف از نظر دولتی یا غیر دولتی بودن باید شأنیت لازم را دارا باشد و این شأنیت و منزلت نیز باید توسط همگان و بخصوص نهاد تعلیم و تربیت و اولیاء دانش آموزان رعایت شود. اگر این شأن توسط نظام تعلیم و تربیت رعایت نشود کم کم افرادی که دارای شأن و کرامت وجودی برای حرفه مقدس معلمی هستند دیگر به عنوان معلم و مدیر به مدرسه پا نخواهند نهاد و در عوض افرادی ظاهر الصلاح وارد این حرفه خواهند شد.
از طرفی معلمی که شأن او را نهاد متولی تعلیم و تربیت نگه نداشته است، قطعاً افراد بداندیش و کج اندیش جامعه شأن و حرمتش را نگه نخواهند داشت. نتیجه چنین رویدادی خالی شدن مدارس از نیروهای شایسته است. خالی ماندن بخشی از ردیفهای استخدامی در دانشگاه فرهنگیان (علیرغم وجود بحران اشتغال) حکایت از چنین وضعیتی دارد. استمرار چنین وضعیتی، پایمال کردن خون هزاران شهید (معلم و غیر معلم) است که هر یک معلمانی بزرگ در تاریخ پر افتخار این کشور هستند. برای اصلاح روند موجود و ممانعت از تکرار چنین رویدادهایی که آسیبهای جبران ناپذیری را به اعتماد ملی و سرمایه اجتماعی کشور وارد میکند، ضرروی به نظر میرسد دولت و مجلس با عزمی ملی و نگاهی واقع بینانه و آینده نگرانه و برای ساختن ایرانی آباد و مهد تبلور اندیشههای متعالی اسلام، نسبت به بازنگری اساسی در توجه به معلم و آموزش و پرورش کشور اهتمام ورزند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
نظر شما