به گزارش گروه بینالملل قدس آنلاین، اگر یک دوره کوتاه مدت و موقت پس از مرگ اسلام کریم اف و جانشینی میرضیایف را بعنوان دوره اتمام پروژه ایران هراسی در مهمترین کشور آسیای مرکزی یعنی ازبکستان در نظر بگیریم (همزمان با توافق برجام)؛ شواهدی مستند و برپایه تحولات روزهای اخیر در خصوص روابط دو کشور، بازگشت به سیاست ایران هراسی را در این کشور بنابر ملاحظاتی در ذهن متبادر میسازد.
همچنان که در تاجیکستان، روند اتهام زنیهای بی پایه و اساس از سوی حکومت دوشنبه علیه ایران همچنان با قوت و حتی شدت بیشتری ادامه دارد.
در کنار این دو مثال عینی، برخی دیگر رویدادها، حاکی از فضایی ضد ایرانی در منطقه آسیای مرکزیست. قراردادن نام ایران در کنار کشورهایی مانند عراق، افغانستان و سودان از سوی قرقیزستان و قزاقستان به عنوان کشورهای به اصطلاح پر ریسک؛ باعث شده مراودات اقتصادی، تعاملات سیاسی و آمد و رفت ایرانیان به این کشورها با مشکلات بسیاری مواجه شود.
داستان ترکمنستان و اقدامات بعضاً خصمانه این کشور علیه همسایه جنوبی نیز در حوزههای صدور ویزا، ترانزیت و تعاملات سیاسی، به مسئلهای تکراری تبدیل شده است. همه این مثالها، تاحدودی گویای فرضیه بازگشت و تداوم یابی سیاست ایران هراسی در منطقه آسیای مرکزی در شرایط حساس فعلی است.
در این گزارش، به بیان برخی ملاحظات کشورهای منطقه در خصوص چرایی در پیش گرفتن چنین سیاستهایی (با تاکید بر مواضع ازبکستان و تاجیکستان) خواهیم پرداخت.
مروری بر گزارههای فرضیه ایران هراسی در تاجیکستان
طی ماه گذشته و در جریان حادثه کشته شدن 4 گردشگر خارجی؛ علی رغم تایید و اعلام رسمی داعش در قبول مسئولیت آن، وزارت کشور تاجیکستان و دادستانی این کشور در بیانیههایی جداگانه، بدون ارائه مستنداتی از دست داشتن حزب نهضت و در پی آن، ایران در این ماجرا و برنامه ایجاد ناآرامیهای گسترده در این کشور خبر دادند.
این بیانیهها حتی به ویدئوی منتشره از سوی داعش نیز اشاره کرده که انتشار ویدیوی سوگند یاد کردن عناصر این حمله به نام رهبر داعش با هدف دور کردن حدس و گمانها از حزب نهضت اسلامی است.
البته رویه نسبت دادن حوادث امنیتی به حزب نهضت و بدنبال آن، اتهام بازیگری تهران در پشت صحنه این رویدادها، مسبوق به سابقه نیز هست. در مشهورترین این اتهامات، همکاری و همراهی اعضا حزب نهضت با عملیات نظامی جریان موسوم به ژنرال نظرزاده معاون سابق وزیر دفاع بود که در دادگاههایی غیرعلنی و بدون امکان دفاع این حزب از اتهامات مطرح شده، در نهایت منجر به تعطیلی و غیر قانونی اعلام کردن فعالیت آن شد. ایران نیز در این جریان، متهم به حمایت از تروریسم شد و بسیاری از فعالیتهای آن در تاجیکستان با محدودیتهای اساسی مواجه شد.
طی 2 سال اخیر نیز، موارد پرشمار دیگری از اتهامات علیه ایران از سوی دولت تاجیکستان به تهران نسبت داده شد. در یک نمونه طی یکسال اخیر، تلویزیون تاجیکستان فیلمی را نمایش داد که در آن دولت جمهوری اسلامی ایران به حمایت مالی از چند مورد قتل شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی تاجیکستان و حدود بیست تن از نظامیان روسیه در این کشور در دهه 1990 میلادی متهم میشود.
برپایی چندین تجمع اعتراضی از سوی برخی افراد در مقابل سفارت ایران در دوشنبه، هجمه امامان جمعه مساجد شهرهای مختلف تاجیکستان علیه شیعه و تفکرات جمهوری اسلامی، حملات متناوب رسانهای در اتهام زنی به تهران در حمایت از تروریسم در منطقه، تعطیلی نهادهای فعال ایرانی همچون رایزنی فرهنگی، هلال احمر، کمیته امداد امام خمینی (ره) و ...گزارههایی هستند که به بطور محسوس، فرضیه رشد و ریشه یابی راهبرد ایران هراسی در تاجیکستان را اثبات میکنند.
ازبکستان و بازگشت به سیاست ایران هراسی
اما در مورد ازبکستان، مسئله تاحدودی متفاوت است. پس از روی کار آمدن میرضیایف و بنابر اعلام سیاستهای درهای باز سیاسی و فرهنگی، موضوع ایران هراسی که از جمله راهبردهای سیاست خارجی کریم اف در 25 سال گذشته این کشور بود، رفته رفته رنگ باخت و امیدواریهایی به منظور بازتعریف مجدد روابط 2 کشور در سطوح داخلی و منطقهای ایجاد شد.
این خواست البته در دنیای واقعی نیز دارای نمودهایی بود و از برآیند گفتار و رفتار تیم جدید حکومت در ازبکستان در قبال سایر کشورهای فاقد روابط مناسب در گذشته، تغییر در سیاستهای کلان تاشکند فهمیده میشد که ایران هم در واقع در دایره این تغییرات قرار میگرفت.
اما مسائل و مواردی از جمله گذشت زمان، روی کار آمدن دوباره تکنوکراتها در دولت جدید ازبکستان، تاثیرگذاری کشورهای خارجی و البته عدم ارائه برنامه و راهبرد مشخص از سوی ایران برای بهره برداری از این فرصت، رفته رفته ازبکستان را نیز در شرایطی قرار داد که بار دیگر میتوان این ادعا را مطرح کرد که موضوع اسلام هراسی و شیعه ستیزی، به یکی از سیاستهای تاشکند در قبال تهران تبدیل شده است.
شواهدی از بازگشت رویکرد نامطلوب تاشکند در قبال تهران
طی چند هفته گذشته و به دنبال تاجیکستان که به صراحت سیاستهای ایران در برابر فعالیتهای حزب نهضت اسلامی را مردود دانست، ازبکستان نیز موضع گیریهای مشابهی انجام داده است.
سردرگمی و جنجال در رابطه با عدم سفر آقای روحانی به تاشکند را میتوان به عنوان آخرین شاهد بر ادعای فوق درنظر گرفت.
از حدود چند ماه پیش برخی منابع غیر رسمی در ایران از سفر قریب الوقوع آقای روحانی به تاشکند خبرهایی را منتشر کردند. تاریخ ابتدایی سفر 25 تیرماه در نظر گرفته شده بود که پس از سفر معاون رئیس امنیت ملی ازبکستان، اعلام شد این سفر با تاخیر انجام خواهد شد. در نهایت نیز، رسانههای ایرانی بطور رسمی اعلام کردند، این دیدار بطور قطع در ماه آگوست انجام خواهد شد. خبری که مورد استناد دیگر منابع رسانهای منطقه نیز قرار گرفت.
بلافاصله پس از انتشار این خبر، وزارت خارجه ازبکستان اعلام کرد، دیپلماتهای ایرانی بنابر اینکه بدون هماهنگی با همتایان ازبک خود به طور عجولانه اعلام کردند که مذاکرات سران دو کشور در ماه اوت برگزار خواهد شد، مرتکب اشتباه شدند و با توجه به اینکه وزارت امور خارجه ازبکستان آمادگی برای چنین دیداری بدون توجیه فرآیند را نداشت، این اطلاع نادرست را تکذیب میکند. همچنین وزارت خارجه ازبکستان، این نحوه رفتاری رسانههای کشور را اقدامی خودسرانه، «بی مسئولیتی» و «بی کفایتی» عنوان کرد و قابل مجازات از سوی دادستانی دانست.
وزارت امور خارجه ازبکستان با انتشار اطلاعیهای رسمی همچنین اعلام کرد که در واقع تاریخ دقیق و چهارچوب دیدارهای سران ازبکستان و ایران تعیین نشده و تاریخ و دستور کار سفر فعلاً در دست بررسی قرار دارد. یعنی تاشکند به طور واضح به این نکته اشاره کرد که در رابطه با سفر روحانی تأمل خواهد کرد. به اعتقاد برخی، این به معنای متوقف کردن تمام رویاهای برقراری روابط بین ازبکستان و ایران است. این درحالی است که تهران روی سفر صمیمانه و قریب الوقوع و مذاکرات با تاشکند حساب باز کرده بود.
احتیاط و کندی رهبری جدید ازبک نسبت به پذیرش ایران هم شاید در همین فضا، قابل فهم و تحلیل باشد. همچنان که بنابر اهمیت توسعه روابط با دوشنبه که تاشکند بر روی آن حساب ویژهای باز کرده است، ملاحظاتِ - تاجیکستانِ مخالف حضورِ هرچند محدودِ ایران در منطقه آسیای مرکزی- نیز میتواند دلیل دیگری بر امتناع طرف ازبکی از تقویت روابط با تهران تلقی شود و این مسئله را میتوان به نوعی، بازگشت اهرم ایران هراسی به دلایل مختلف در ازبکستان هم تلقی کرد.
جمع بندی:
علیرغم قانع کننده نبودن شواهد برای اثبات مداخله حزب نهضت اسلامی تاجیکستان در جریان کشته شدن گردشگران خارجی طی روزهای گذشته و عدم باور پذیری رسانههای منطقه از این سناریو، این گونه به نظر میرسد که حکومت تاجیکستان، سعی دارد با تکرار ادعاهای گذشته علیه حزب نهضت و ایران از سوی نهادهای مختلف، روایت مداخله گری تهران و حمایت آن از جریان تروریسم را در داخل به مسئلهای باورپذیر تبدیل کند و در همین راستا، وزارت کشور و کمیته دولتی امنیت ملی به طور مداوم در گزارشهای خود به ایران به عنوان منبع تهدیدهای امنیتی برای تاجیکستان اشاره میکنند.
البته این سیاست تداوم ایران هراسی در منطقه نیز دارای شواهد دیگری نیز هست به گونهای که افزایش ایران هراسی در تاجیکستان با افزایش ایران هراسی در آذربایجان تطابق دارد. طی روزهای گذشته نیز، بسیاری از نشریات در راستای بینظمیهای اخیر در گنجه و همچنین قاچاق مواد مخدر از ایران به آذربایجان، به ایران به عنوان سرچشمه تهدیدها اشاره میکنند.
این در حالیست که در صورت مقایسه تفاسیر ساختارهای امنیتی از رویداد صورت گرفته در تاجیکستان، میتوان به روابط متقابل احتمالی این دو جریان خبری (تاجیکستان و آذربایجان) پی برد.
ایران هراسی و در بسیاری از موارد، شیعه هراسی مدتهاست که به یکی از روندهای پایدار تبلیغات رسمی دوشنبه تبدیل شده است. آگاهی ناکافی اکثر مردم تاجیکستان از مسائل مذهبی و بینالمللی هم باعث شده است، تصویر یک دشمن خارجی از ایران و یک دشمن داخلی از حزب نهضت اسلامی شکل بگیرد.
اما صرف نظر از تفاسیر تبلیغاتی رسمی میتوان روایت حمله تروریستی واقعی صوت گرفته توسط یکی از گروههای متعدد سلفی- وهابی ایجاد شده در تاجیکستان در سالهای اخیر، تحت تاثیر عربستان سعودی و در پس زمینه بحران مالی-اقتصادی و اجتماعی- سیاسی در تاجیکستان را نیز در نظر گرفت.
ساختارهای امنیتی تاجیکستان قصد ندارند این روایت را با مردم مورد بحث و گفتوگو قرار دهند اگرچه این روایت کاملاً واقعبینانه است. خطر مشارکت فعال عربستان سعودی در زندگی مذهبی تاجیکستان بسیار بیشتر از خطر داعش است و محول کردن مسئولیت این حمله تروریستی به حزب نهضت اسلامی و ایران به سادگی در راستای منافع دوشنبه میباشد.
اگر با توجه به این تفاسیر، رویدادهای چند هفته اخیر در ولایت ختلان را به عنوان بخشی از یک کمپین ضد ایرانی گستردهتر در نظر بگیریم، مسئله حمله سفارشی به گردشگران به ذهن میآید و ممکن است نمایندگان سعودی یا پیروان تاجیکی آنها سفارش دهنده این حمله باشند.
در همین راستا، میتوان ایران هراسی مخفی اما در عین حال واقعی در ازبکستان را نیز به یاد آورد. دولت ازبکستان به خاطر منافع نیروهای ضد ایرانی چندین ماه است که در سفر رئیسجمهور ایران کارشکنی میکند و این مسئله ماهیت آمریکایی سیاست خارجه تاشکند (بدنبال توافقات بی سابقه تاشکند-واشنگتن در جریان سفر میرضیایف به آمریکا) و فرا رسیدن موج جدید ایران هراسی و راهبرد بازگشت به گذشته را نشان میدهد. مسئلهای که بنابر عدم اولویت دهی سیاست خارجی کشورمان به این منطقه و همچنین فضای مساعد اتهام زنی و وجود زمینههای آن، به نظر میرسد که بازهم تکرار آن دور از ذهن نباشد.
سیدمحمدعلویزاده-پژوهشگر موسسه مطالعات ایران شرقی
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
نظر شما