به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی قدس آنلاین، محمدرضا آنچنان که میگوید هر هفته 416کیلومتر میدود. او طول تمام روزهای تعطیل و بعداز ظهر روزهای غیرتعطیل را به دویدن مشغول است. آن هم به عشق اینکه رکورد فوق ماراتن را که متعلق به خارجیهاست، به نام یک ایرانی به ثبت برساند. گفتوگو با او همراه با نکات غیرمنتظره و تجربههای متفاوت است.
■ قضیه دویدن از کجا شروع شد؟
من از همان کودکی عاشق دویدن بودم و بعدها این عشق، رشته ورزشی من شد. از سال 1383 به صورت حرفهای سراغ ورزش دو و میدانی رفتم و تا امروز هم 40 مقام کسب کردهام که شامل مقامهای شهرستانی تا کشوری است. اصل شروع این قضیه هم به بلندپروازی من برمیگردد. من همیشه روی کارهای سخت تمرکز میکنم و دنبال چیزهایی میروم که کسی دنبالشان نرفته است.
■ پس ماجرای برعکس دویدن هم همینطور بود؟
بله. به همین شکل بود. روزی که میخواستم این کار را شروع کنم و گفتم که قرار است این رکورد را بشکنم، خیلیها گفتند که این کار را انجام ندهم، چون شدنی نیست. همه من را از انجام این کار منع میکردند. شاید فکر میکردند که برایم مشکلی پیش بیاید یا نتوانم این کار را انجام بدهم و سرخورده بشوم. به هرحال با همه مخالفتها، من تصمیمم را گرفته بودم و حاضر نبودم برگردم. برای همین دست به کار شدم و تمریناتم را برای برعکس دویدن شروع کردم.
■ این کار قبل از شما هم مرسوم بود و مثلاً رکوردی در دست کسی داشت؟
این رکورد قبلاً با مسافت 42 کیلومتر در دست یک آلمانی بود، ولی ارشاد روحبخشیان در تیرماه ۹۱ توانست این رکورد را به میزان پنج کیلومتر ارتقا دهد و رکورد ۴۷ کیلومتر و ۲۵۰ متر را برای خودش ثبت کند. محسن کریمی هم فرد دیگری بود که با ثبت رکورد ۵۰کیلومتر دویدن معکوس، رکورد پیشین را شکست. بعد از اینها هم من توانستم ساعت 6:58 صبح روز شنبه 15 مهرماه1396 از بوانات برنامهام را شروع کنم و رکورد 58 کیلومتر را به نام خودم به ثبت برسانم.
■ این کار را با هدف شکستن رکوردها انجام دادید؟ یعنی میخواهم بدانم شما از رکوردهای قبلی اطلاع داشتید؟
بله. وقتی قرار است رکوردی را جابه جا کنید، باید بدانید که قبل از شما چه افرادی در نقاط مختلف جهان رکورددار بودهاند. من هم به این طور نبود که بدون اطلاع از رکوردهای قبلی این کار را کرده باشم.
■ پس طبعاً زمان زیادی هم برای تمرینات این رکوردشکنی صرف کردهاید؟
برای به دست آوردن رکورد دویدن برعکس و ثبت آن در گینس، 13 ماه زحمت کشیدم و تمرین کردم.
■ و انگیزه این کار چطور در شما ایجاد شد؟
ما در ایران نهادی داریم که کارش رکوردگیری در رشتههای مختلف برای کتاب گینس است و هرکس در هر موردی ادعایی داشته باشد، میتواند با مراجعه به این نهاد درصدد اثبات ادعای خود برآید. من هم به دنبال این بودم که از طریق این نهاد بعضی از رکوردها از جمله رکورد دویدن برعکس را جابه جا کنم. در کل نوعی علاقه و کشش درونی بود و بر همین اساس هم برای ثبت رکورد اقدام کردم.
■ تجربه اولین روزی که برعکس دویدن را تمرین میکردید، خاطرتان هست؟
بله. وقتی تصمیم گرفتم که برعکس بدوم، در اولین روز تمرین نتوانستم بیشتر از ۳۰۰ متر برعکس بدوم. بعد از آن هم مجبور شدم سه روز مرخصی بگیرم. چون پاهایم بشدت گرفته بود. در آن سه روز با خودم گفتم که این کار را رها میکنم، اما بعد از سه روز که دردم کم شد و به حالت عادی برگشتم، دوباره به تمرین پرداختم. برای همین تمریناتم را با همه سختیهایی که داشت، پیگیری کردم و روزهای بعد ۴۰۰ متر، 500 متر، هزار متر و بیشتر رفتم و همچنان به مسافتی که میرفتم، اضافه شد.
■ واکنشها در برابر برعکس دویدن چه بود؟
به خاطر این که این ورزش را کسی ندیده بود، مسخره میکردند و میگفتند تو همان مستقیم دویدن را هم فراموش خواهی کرد. من این حرفها را میشنیدم، اما به تمرین خودم ادامه میدادم. با خودم فکر کردم که خیلی از رکوردهایی که در دنیا به وجود میآید، شاید از نظر مردم غیر عادی باشند. یادم هست برای ثبت رکورد برعکس دویدن، دکتری که برای آزمایش و چک من آمده بود به من گفت که احتمال دارد پایم را از دست بدهم.
■ چرا ممکن بود پایتان را در جریان برعکس دویدن از دست بدهید؟
چون بر طبق تحقیقاتی که انجام شده بود وقتی شما برعکس میدوید یک کیلومتر دویدن شما معادل ۱۰ کیلومتر به جلو دویدن فشار روی پاها میآورد. یعنی وقتی قرار بود من ۵۰کیلومتر برعکس بدوم، معادل ۵۰۰کیلومتر به جلو دویدن بود و این فشار بسیار زیادی را بر پاها وارد میکرد. البته این تحقیقات از یک جهت هم خیلی جالب است. آنهایی که میخواهند لاغر شوند، اگر بدانند که برعکس دویدن چه کمک فراوانی به آنها میکند، حتماً از این روش استفاده میکنند.
■ پس دلیل این که روز اول فشار زیادی روی پاهای شما آمده بود، همین امر بود؟
بله. وقتی که بدن گرم است، میتوانید هر کاری را انجام بدهید، ولی وقتی از آن کار دست میکشید، تازه مشکل شروع میشود و شما متوجه میشوید که با بدن خودتان چه کردهاید.
■ یکی از مشکلاتی هم که این ورزش دارد این است که شما پشت سرتان را نمیبینید و از این نظر احتمال هر خطری وجود دارد.
بله. البته در شهر خودمان چون بارها تمرین کردهام و همه مسیرها را میشناسم، برایم مشکلی به وجود نمیآید و ترسی ندارم، اما اگر خواسته باشم همین تمرینها را برای اولین بار در نقطه ناشناسی انجام بدهم، با ترس همراه خواهد بود. من تمرینهایم را در حال حاضر در کمربندی شهرم انجام میدهم که خودش با خطراتی همراه است. حتی زمانی که از من رکوردگیری میکردند، سه بار بشدت به زمین خوردم، اما خوشبختانه اتفاق بدی نیفتاد.
■ از روز رکوردگیری بگویید. فرد دیگری هم همراه شما میدوید یا تنها بودید؟
در سه، چهار کیلومتر آخر حدود ۴۰ نفر با من میدویدند تا روحیهام را از دست ندهم. چون پایان کار بود و خیلی سخت شده بود. حتی آن روز به خاطر من مدارس را هم تعطیل کرده بود و از نهادهای مختلف هم آمده بودند. تقریباً جمعیت 3000 نفری برای تماشای رکوردشکنی من آمده بودند که برای خودم خیلی جالب بود.
■ با توجه به جدیتتان در ورزش دو و میدانی، تا به حال توانستهاید فرد دیگری را هم به این ورزش جذب کنید؟
تا الان بیش از 70نفر برای ورزش دو و میدانی به من مراجعه کردهاند. البته از این تعداد هیچ کدامشان برای برعکس دویدن سراغم نیامده است. علتش هم سختی این ورزش و غیرمعمول بودن آن در بین مردم است.
■ و وضعیت این ورزش در شهر شما چطور است؟ آیا آنچنان که باید مورد توجه قرار میگیرید؟
اگر منظورتان همراهی برای رکوردگیری است، در آن قضیه همه کمک کردند. یعنی همانطور که گفتم همه شهر بسیج شده بود تا من رکورد مورد نظر را بشکنم. اما در کل برای این رشته در شهر من آنچنان که شایسته است، کار نشده و امکاناتی فراهم نیست.
■ چه امکاناتی برای این ورزش لازم است که باید آن را تهیه کرد؟
در شهر ما پیست برای تمرین وجود ندارد و برای تمرین باید تا شیراز بروم. البته طبعاً نمیشود برای چند ساعت تمرین این همه فاصله را رفت و برگشت. برای همین من هم مجبور هستم که در کمربندی شهرم با همه مشکلات و خطراتی که دارد، به تمرین بپردازم. الان از شانه جاده برای تمرین استفاده میکنم که خب مناسب این کار هم نیست. همین مسئله هم چندین بار باعث ایجاد خطراتی برای من شده، اما خب چارهای نیست.
■ شما که این همه اهل دویدن هستید، چه اندازه از ماشین استفاده میکنید؟
من ماشین دارم، ولی شاید در هر ماه فقط چند کیلومتر از ماشین استفاده کنم. چون از ماشین بدم میآید.
■ شما کارمند هستید. پس چطور فرصت میکنید که این همه بدوید؟
من جمعهها حدود ۱۲۰ کیلومتر میدوم. این تمرین از صبح جمعه شروع میشود و تا شب ادامه دارد. از شهر خودمان دویدن را شروع میکنم و تا یکی از شهرهای نزدیک که فاصلهاش 55 تا 60 کیلومتر است، میروم. در طول ایام هفته هم عصرها بعد از تعطیلی اداره حدود ساعت 4 دویدن را شروع میکنم و تا ساعت ۸ شب میدوم.
■ شما گویا از رکورددارهای کلاغپر هم هستید. درست است؟
من رکورد 18 کیلومتر کلاغ پر را دارم و میخواهم این رکورد هم به من اختصاص داشته باشد. البته خیلی هم سخت است.
■ و الان مشغول چه کاری هستید؟
الان به دنبال شکستن رکورد اَبَر دوی فوق استقامت دنیا هستم. یک دونده آلمانی، این رکورد را سال ۸۹ به نام خود ثبت کرده بود و بعد یک زن چینی در ۸۳ سالگی توانست رکورد را جابهجا کرده و با طی کردن 118 کیلومتر آن را به نام خود ثبت کند.
با خودم فکر کردم وقتی یک زن در این سن و سال توانسته رکورد بزند چرا من نتوانم آن را جا به جا کنم؟ برای همین من هم قرار است فاصله 257 کیلومتری شیراز تا بوانات را بدوم. الان برای این کار هر هفته 416 کیلومتر میدوم.
دلم میخواهد این رکورد را به نام یک ایرانی ثبت کنم. البته مهم نیست من از چه شهر و منطقهای هستم. مهم این است که رکورد من به نام ایران ثبت شود. من عاشق ایران هستم و هر مشکلی هم که وجود داشته باشد، باز هم به کشورم افتخار میکنم و آرزومند هستم که در هر رشتهای توان دارم، برای کشورم رکورد بزنم.
■با پای شکسته هم دویدهام!
تا به حال در طی تمریناتم، چهار دفعه تصادف کردهام. دو مرتبه از این چهار بار هم پایم شکسته است.
یک بار که پایم شکسته بود، با این که غیرقابل باور است، اما با همان حال دوباره به دویدن پرداختم. به شکلی که پزشکم این موضوع را باور نکرد.
البته دو بار هم سگ به من حمله کرده. چون در حال تمرین معمولاً هدفون به گوشم است و فقط صدای آن را میشنوم. هنوز هم اثر آسیب سگ روی بدنم هست. یک دفعه دو سگ به من حمله کرده بودند. یکی از آنها پایم را گرفته بود و دیگری کمرم را.
خوشبختانه همان موقع یک ماشین سنگین از راه رسید و رانندهاش من را از دست سگها نجات داد. به نظرم شاید اگر هر کسی جز من بود، حتماً از ادامه این راه منصرف میشد و به راه خودش میرفت، اما من مقاومت کردم و از تمرینات دست نکشیدم تا موفق شدم.
■با دهان روزه، روزی 20 کیلومتر میدویدم!
من از جاهای دیگر هم پیشنهادهایی برای رکوردشکنی داشتهام، اما هیچ وقت حاضر نشدهام شهر خودم را رها کنم. همیشه دوست دارم به نام شهر خودم فعالیت کنم. من برای موفق شدن و شکستن رکورد بر عکس دویدن، بدبختیهای زیادی کشیدهام و یکی از نهادهایی که حمایت خوبی از من داشته، فرمانداری شهرم بوده است. برای من هیچ فرقی ندارد در چه ماهی از سال و در چه فصلی تمرین میکنم. من هم فصل داغ تابستان را تمرین کردهام و هم وقتی در زمستان برف در حال باریدن بوده است. حتی بعضی وقتها وقتی در زمستان میدویدم، برف میآمد و وقتی به خانه برمیگشتم روی بدنم چند سانتی متر برف بود. یادم هست حتی در ماه رمضان هم با دهان روزه تمرین میکردم و روزی ۲۰ کیلومتر میدویدم. این خودش نشان میدهد که من چقدر عاشق این رشته بودهام. چون برای موفق شدن در هر کاری باید عاشق آن کار باشی.
انتهای پیام/
نظر شما