به گزارش گروه اقتصادی قدس آنلاین، هر اقتصادی متکی به یک فلسفه و جهانبینی است که مبتنی بر آن، روشها و ابزارهای اقتصادیش را تعریف و تنظیم میکند. در کشورهای لیبرالی زیربنای اقتصادی طوری طراحی شده که دولت به نفع بخش خصوصی فعالیت میکند. طبق لیبرالیسم «آدام اسمیتی» بازار باید آزاد از دخالت دولت باشد و عرضه و تقاضا خود بازار را کنترل میکنند.
در حقیقت بعد از انقلاب صنعتی، اگر نظرات لیبرالی قرار بود پیاده شود، تنها باید یک کشور در دنیا صنعتی میشد آن هم انگلیس بود. این موضوع همان زمان هم در بین دیگر کشورهای صنعتی مقبول نیفتاد به طوری که آلمان، آمریکا، ژاپن و غیره با تئوریهای دیگری جلو رفتند که میگفت: دولت از تولیدکنندگان حمایت کند و آن وقت که تولید کننده رشد پیدا کرد، دولت دستش را از پشت او بردارد و اینها همه در راستای حفظ منافع ملی کشورها انجام شد. حمایت دولت آمریکا از صنایع داخلی در حال حاضر نیز وجود دارد؛ مثلاً در بحث واردات صنایع فولاد از چین، آمریکا تعرفه گذاشته است. این اعمال یعنی مداخله دولت که اجازه شکل گیری رقابت را نمیدهد. در حالی که در کشور ما به جای حمایت از تولیدکننده داخلی 50 درصد یارانه را به تولیدکننده خارجی میدهیم.
در اقتصاد جمهوری اسلامی ایران براساس قانون اساسی، بخش خصوصی مکمل بخش دولتی و تعاونی است. براساس این قوانین نه بخش دولتی میتواند کارفرمای مطلق باشد و نه بخش خصوصی میتواند ثروتاندوزی مطلق داشته باشد. طبق آنچه رهبری فرمودهاند، اقتصاد ما یک اقتصاد الهی است هر چند که دولتها به آن توجهی نکردهاند.
در حقیقت آنچه در کشور ما پیاده شده در هیچ کشوری غیر از کشورهای نفتی نمیتواند پیاده شود؛ زیرا محور سرمایه داری در هر کشوری تولید است، چون با تولید است که ثروت و ارزش افزوده و صادرات به وجود میآید، ولی در کشور ما اقتصاد با تکیه بر درآمدهای نفتی و به روش رضاخانی و با فروش نفت خام اداره شده است و نتیجه آن نیز چیزی جز گسترش بیکاری و فقر و خالی شدن روستاها در کشور نبوده است. در اقتصادهای لیبرال همچنین از طریق وصول مالیات، هزینههایشان را تأمین میکنند، در حالی که در ایران نظام مالیاتی درست اجرا نمیشود و ثروتمندان از زیر پرداخت آن شانه خالی میکنند. حال برخی این سیاستها را که کشورهای پیشرفته زیربارش نرفتند، در کشور ما به شکلی ناقص اجرا کردند و نتیجه آن نیز ابرچالشهای اقتصادی است که اکنون درگیرش هستیم. یعنی سیاستمداران ما که دنبال پیاده کردن سیاستهای سرمایه داری لیبرالی صندوق بین المللی پول هستند، همانها را هم نتوانستند به درستی اجرا کنند و در برخی جاها هم جلوتر از لیبرالها حرکت کردیم.
حال چه باید کرد؟ تولید، چه صنعتی، چه کشاورزی باید رشد پیدا کند، در حالی که امروز سیاستهای اقتصادی، مردم را به سوی فعالیتهای غیرتولیدی که سودی بیشتر از سود تولید دارند، کشانده است، بازار داخلی عرضه و تقاضا را آزاد گذاشتهایم تا کسانی که عرضه دستشان است حاکم مطلق باشند و برای سود بیشتر اقلام مورد نیاز مردم را احتکار کرده و گرانتر بفروشند. دولت هم از خودش سلب مسئولیت کرده و در حالی که میبیند واردات همه چیز را نابود کرده است، اقدامی نمیکند.
به نسبت توان و درآمد از افراد مالیات بگیریم و از ابزار مالیاتی برای بازداشتن از فعالیت هایی که سودشان بیشتر از تولید است و سفته بازی محسوب میشود، استفاده کنیم. دولت باید برای هزینهها مالیات بگیرد و سرمایههای خود را صرف ایجاد صنایع کند.همچنین بخش تعاونی باید فعال شود؛ زیرا روحیه تعاونی است که موتور محرک پیشرفتهای کشور میشود و منشأ همه حرکتهای جهادی است و وقف و روحیه کمک به دیگران از روح تعاون نشئت گرفته است.
همچنین اکنون یکی از ضرورتهای اقتصاد کشور ایجاد صنایع صنعتی کننده است، ایجاد این صنایع در توان بخش خصوصی و تعاونیها نیست بلکه دولت باید از محل فروش نفت بودجه آنها را تأمین کند. به عنوان مصداقی اگر بخواهیم به یک صنعت پیشرفته کشور اشاره کنیم، صنعت دفاعی کشور است که جزو نمونههای ممتاز جهانی است.
همچنین سرمایه دولتی باید به همراه روحیه انقلابی و توسط افراد جهادی باشد تا موجب پیشرفت صنایع کشور در همه عرصهها شود. به عبارت بهتر برای رهایی از سرمایه داری لیبرال و فرهنگ آن، باید اندیشههای امام(ره) و سیاستهای اقتصاد مقاومتی مورد توجه قرار بگیرد که نسخه اقتصاد الهی را به بشریت پیشنهاد میدهد که ثمره آن گسترش عدالت در کشور خواهد بود.
انتهای پیام/
نظر شما