تحولات لبنان و فلسطین

۱۱ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۰
کد خبر: 646774

 دکتر حامد حاجی‌حیدری/ عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

تم ۱- استعفای وزیر امور خارجه، با درستی به «کودک شو» تعبیر شد و با مانورهای مضحک خبرگزاری‌های مرتبط با دولت به یک فاجعه تبلیغاتی علیه دولت تبدیل گردید؛ و این، تنها یکی از نارسایی‌های متعدد سیستمی در درون دولت بود. «اگر جنابعالی که در هر زمان که اراده می‌فرمایید بدون توجه به ملاقات‌های داخلی و خارجی و متن سخنرانی‌های عمومی بنده (حقیر فدوی) را احضار می‌کنید، ذره‌ای برای اعتبار وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در صحنه بین‌المللی ارزش قائل بودید، می‌توانستید پس از ورود آقای بشار اسد (به فرض عدم اطلاع قبلی شما) به دفترتان دستور می‌دادید که بنده را بدون اعلام دلیل، احضار کنند و سپس از ملاقات عکس و فیلم تهیه می‌کردید. فاصله دفتر من تا کاخ ریاست جمهوری ۵ دقیقه است جناب رئیس‌جمهور»! متن قجری منتشر شده از استعفای وزیر، ما را به یاد صحنه ماندگار اهدای پارلمانی و حدادی کتاب «یادداشت‌های روزانه ذکاء الملک فروغی» به عنوان دستخوش برجام انداخت: «حقیر فدوی!». واقعاً سناریوی استعفا، یک «کودک شو»ی مضحک بود.
تم ۲- امسال سال سختی برای دولت آقای روحانی شد و این سخت‌سال، ربط عمده‌ای به عوامل بیرونی مانند تحریم نداشت. خود دولت از درون مشکل داشت. پیش از رسوایی استعفای وزیر ظریف، ماجرای تأمین گوشت، نمونه دیگری بود؛ مثال تکان‌دهنده دیگر، ناهماهنگی‌های گسترده در گمرک بود که بازار داخلی را به طرز اسفباری نابود کرد؛ استعفای وزیر بهداشت هم تبلور افزوده‌ای از یک مسئله واحد بود؛ ارز ۴۲۰۰ تومانی... خلاصه، این دولت از نبود «پروتکل مشترک» که کار ویژه‌ اعمال هماهنگی میان اجزای دولت و ارتباط دولت با سایر قوا و همچنین ارتباط دولت با مردم را به انجام برساند، رنج می‌برد. تدارک این «پروتکل مشترک» وظیفه مشخص رئیس‌جمهور است که به انجام نمی‌رسد و به حال خود رهاشده است. این‌طور به نظر می‌رسد که در این دولت هر کس هر کار خواست می‌کند.
تم ۳- «دولت آقای روحانی فاقد نقشهٔ راه اخلاقی است». زمانی که در مقام مدیریت کشور، تمرکز بر توسعه و مدیریت «پروتکل مشترک» را متوقف کنید، اقدامات و عادت‌های بد افزایش می‌یابند و به‌صورت خودآگاه یا ناخودآگاه بر روش انجام کارها تأثیر می‌گذارند. وقتی سیاستمدار ارشد دولت، به‌قدر کافی بر مسئله گوناگونی و جامعیت تمرکز نکرده باشد، پیامدهای این بی‌توجهی را می‌بیند.
تم ۴- در همین ارتباط یکی از مشکلات دیگر دولت آقای روحانی، تخاصم‌های شخصی بین اعضای داخل دولت است. تیپ دولت انقلابی و ایرانی، از ابتدا تا سال ۱۳۹۲، کم‌وبیش شامل دولت‌هایی مرکب از افراد وفادار و متحد بود، ولی در این دولت، وفاداری و اتحاد تا حدود زیادی لطمه خورده است و مرز بین امور داخلی دولت و نمود بیرونی بشدت محو شده است و اطلاعات ناجور به بیرون درز می‌کنند و این مسائل، منجر به رسوایی‌های متعدد مدیریتی دولت در سال گذشته شد. مجادلات خصوصی، عمومی شدند و احساسات خصوصی به اطلاعات عمومی تبدیل گردیدند؛ تنش‌ها در دولت بالا رفت و بعضی دولتمردان بشدت شکاک شدند و واکنش‌های احساسی و تند بروز دادند.
تم ۵- مشکلات دولت عمومی شده‌اند و این، یعنی دولت و رئیس‌جمهور، به تقصیر و به دلیل نقصان در انجام تکالیف پیشین، کنترل کمتری بر امور دارند. «پروتکل مشترک» یک مزیت رقابتی کلیدی است که به واسطهٔ آن مدیر ارشد دولت می‌تواند کنترل کاملی به فرایندها اعمال کند؛ اما در مورد دولت آقای روحانی این موضوع از کنترل خارج شده است. وقتی فرهنگ سازمانی و «پروتکل مشترک» دولت نادیده گرفته شود، ابتدا تَرَک‌های مرامی در آن ظاهر می‌گردد، طوری که از همان سال ۹۲ هم معلوم بود که کار از جایی ایراد دارد؛ معلوم بود که برخی تنها به دلیل کارایی تصوری به قافله دولت راه داده‌شده‌اند. این تَرَک‌های مرامی در نگاه اول چندان مهم به نظر نمی‌رسیدند، اما این تَرَک‌ها به شکاف‌های بزرگ تبدیل شدند و معلوم شد که «مرام» مهم است. شاید نتوان با اطمینان گفت، اما بی‌گمان مسائل دولت آقای روحانی ادامه خواهد یافت، چراکه ضرورت برخورد مرامی و مکتبی با موضوعات حرفه‌ای هنوز هم درک نشده است و دولت بی‌میل نیست که به تکنوکرات بودن خود مباهات ورزد.
تم ۶- امروز، دولت آقای روحانی، مسئولیت سنگینی بر عهده دارد و باید مرام و «پروتکل مشترک ایدئولوژیک» را به یکی از اولویت‌های کلیدی خود تبدیل کند وگرنه در مهلکه خاطره تاریخی ملت ایران، جای نامناسبی برای خود ساخته است. درک نحوهٔ وقوع بحران‌ها به دولت آقای روحانی کمک می‌کند که از آن‌ها رودست نخورد و بتواند بهتر کار کند. برخورد عصبانی با منتقدان هم مشکلی را حل نمی‌کند. تمرکز بالا بر هماهنگی نیروی انسانی، امکان پیشرفت را در اکوسیستم فعلی دولت فراهم می‌کند، مشروط بر آنکه نکاه تکنوکرات و به دور از ملاحظات مرامی و مکتبی کنار گذاشته شود. بزرگ‌ترین مزیت دکترین انقلاب اسلامی، اتکا به باورهای مندرج در نیروی انسانی است و این دولت، بیشتر به توانمندی‌های فنی تمرکز داشته است که فی‌نفسه موجد تعهد نیست.
تم ۷- دست آخر، این هم نکته‌ای است که مقوله‌ای داریم به نام «سواد انسانی»؛ که مطلقاً همانند «سواد فنی» نیست. درست در همین نقطه است که خلأ میان نیازهای مردم و خدمات دولت را پیدا می‌کنیم. «سواد انسانی» مندرج در مرام و مکتب ما، کمک می‌کند تا این شکاف پر شود. این، مهارتی منحصربه‌فرد در پیشینه کشورداری ماست که هیچ دستگاه بروکراتیک مدرنی، توانایی تقلید از آن را ندارد. (توأم با اقتباس‌های آزاد از جف چستر، جوزف آون و برخی منابع دیگر).

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.