سجاد علیزاده/
غرب آســیا یکی از مهمترین مناطق دنیاســت که به صورت همزمان کانون توجه قدرتهای بینالمللی و منطقهای اســت. در ســطح قدرتهای منطقهای و در زیر مجموعه رقابتهای درون اسلامی، در حال حاضر سه ژئوپلتیک عمده در این منطقه مشــغول کنشگری هستند:
یک: ژئوپلتیک تشــیع به رهبری جمهوری اسلامی ایران و شامل کشورهای عراق، سوریه، لبنان، یمن و برخی گروههای فلسطینی.
دو: ژئوپلتیک اخوانی به رهبری مصر و شامل ترکیه، قطر و گروههای اخوانی فلسطین.
سه: ژئوپلتیک سلفی به رهبری عربستان سعودی و شامل کشورهای بحرین و امارات.
این سه ژئوپلتیک، رقابتی راهبردی با یکدیگر داشته و تقریباً تمام تنشها و کنشهای درون منطقه– به جز تنشها با رژیم صهیونیستی - را میتوان ذیل همین چارچوب تعریف کرد.
در همین راستا بود که ترکیه پس از محاصره قطر توسط عربستان، هزینه زیادی پرداخت، به کمک آن شتافت و فشارهای جبهه سلفی علیه عضوی از محور اخوانی را تا حد زیادی خنثی کرد.
بیانیه اخیر اخوان المسلمین که پس از فوت محمد مرســی صادر شد، نشان دهنده اذعان این جریان به برخی اشتباهات و بازنگری در برخی رویکردهاست.
تأکید آنها بر بازنگری در برخی رویکردها و اشتباهات در دوران انقلاب مصر و عملکرد رقبا و همپیمانان، نشان دهنده این است که آنها در نخستین تجربه زمامداری خود، از پوسته فریبنده سیاست گذشته و با عمق واقعیت سیاست آشنا شدهاند.
اخوان المسلمین با تأکید توأمان بر شرع و عقل، توانایی فائق آمدن بر بحران هویت جهان ســنی را داراســت. این گروه با در اختیار داشتن گزینه اجتهاد منطبق با شرایط زمان و مکان و مکانیسمهای فقهی خود، قابلیت انعطافپذیری و واقعگرایی بالایی در مواجهه با بحرانهای مختلف داشته و ظرفیت ارائه الگویی دینی و مدرن برای پیشرفت جوامع را در خود میبیند.
اخوان، همچنین در عرصه بینالمللی، به دلیل برخورد گزینشی با تمدن معاصر و تعامل با ابعاد مثبت آن، از گفت وگو مبتنی بــر منطق دفاع کرده و از این رو، از قابلیت مناســبی برای خنثی کردن تهدیدهای خارجی علیه جهان اسلام برخوردار است که این امر میتواند به تقویت امنیت عمومی جهان اسلام در ابعاد داخلی و خارجی کمک شایانی نماید.
اخوان المسلمین جریانی اســلامی است، اما سلفی نیست. دموکراتیک است اما سکولار نیست. این جریان با ملاحظه تمام انتقاداتی که به آن وارد اســت، در مســائل کلان یکی از همسوترین جریانهای اسلامگرای اهل سنت با انقلاب اسلامی است.
اما وقتی تاریخ روابط ایران با این گروه را بررســی میکنیم، بدترین سطح رابطه در دوران و شکل دولت_دولت اتفاق افتاده است. اخوانیها با به دست آوردن دولت و مشخص شدن الگوی حکومتی خود، برخوردهای خشک و خشنی را با ایران در پیش گرفتند.
با وجود این جمهوری اسلامی باید به سیاست هوشمندانه دفع نسبی جریان سلفی و جذب حداکثری جبهه اخوانی ادامه دهد. در مجموع، به نظر میرســد که بهترین سبک رابطه با اخوان در شرایط کنونی، رابطه دولت-نهضت است و ارتقای آن به دولت-دولت مطلوب نبوده و احتمــال رویارویی جدی طرفین در پروندههای مورد اختلاف منطقهای را افزایش خواهد داد.
همچنین، اخوان المسلمین به عنوان جریانی ریشهدار و دارای ایدئولوژی، نسخه رقیب مدل اسلام سیاسی شیعی انقلاب اسلامی به رهبری ایران است.
بنابراین به قدرت رسیدن آن، رقابتها بر سر رهبری جهان اسلام را زنده کرده و امکان ائتلاف ضد شیعی-ضد ایرانی را فراهم میآورد.
نظر شما