به گزارش گروه فرهنگی قدس آنلاین، در فیلمهای سینمای جهان هرجا صحبت از جنجال و رسوایی، درز اطلاعات محرمانه و اتفاقات پشت پرده مطرح شده حتماً پای خبرنگار یا گروهی از روزنامهنگاران هم در میان بوده است، البته این واقعیت را هم نمیتوان کتمان کرد که روزنامهنگاران نقش مهم و حیاتی در برخی مقاطع تاریخی و اتفاقات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی داشتهاند و چندان عجیب و دور از ذهن نیست که فیلمسازان مطرح دنیا سراغ چنین سوژههای پرکشش و چالش برانگیزی بروند؛ چه بسا مشهورترین فیلمسازان جهان از اهمیت این موضوع و میزان جذابیت آن برای مخاطبان آگاه بودهاند و اتفاقاً نتیجه کارشان هم نشان از همین درایت دارد و در نهایت منجر به خلق آثاری ماندگار در سینما شده است.
نگاهی به آثار کلاسیک و معاصر سینمای جهان فهرستی بالغ بر دهها فیلم درخشان و ماندگار با محوریت خبرنگاران و روزنامهنگاران را پیش روی ما قرار میدهد که موفق شدهاند جوایز بسیاری از جمله اسکار و دیگر رخدادهای مهم سینمایی را از آن خود کنند.
به گواه بسیاری از منتقدان سینمای جهان یکی از بهترین فیلمهایی که با محوریت خبرنگاران ساخته شده «تمام مردان رئیس جمهور» محصول ۱۹۷۶ به کارگردانی آلن جی پاکولا است. این فیلم درباره تقلب انتخاباتی است که در زمان ریچارد نیکسون به رسوایی واترگیت مشهور شد و استعفای نیکسون را از ریاست جمهوری آمریکا در پی داشت. این فیلم نامزد هشت جایزه اسکار بود که چهار جایزه آن را دریافت کرد.
از فیلمهای قدیمیتر میتوان به «منشی همه کاره او» به کارگردانی هاوارد هاکس اشاره کرد که به زندگی والتر برنز یک روزنامهنگار حرفهای و اتفاقات زندگی کاریش می پردازد. همچنین «همشهری کین» به کارگردانی اورسن ولز یکی دیگر از آثار شاخص در این زمینه و درباره زندگی چارلز فاستر کین غول ثروتمند روزنامهدار است. نمونههای درخشان دیگری از این دست آثار نیز وجود دارد که به اختصار در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد؛ فیلم معروف «تکخال در حفره» به کارگردانی بیلی وایلدر درباره روزنامهنگاری بدبین است که همه چیزش را از دست داده و قصد دارد دوباره به شغل پیشینش در روزنامهای بزرگ بازگردد. این فیلم از مهمترین آثار ساخته شده با محوریت روزنامهنگاران است. فیلم سینمایی «خبرنگار خارجی» به کارگردانی آلفرد هیچکاک دیگر اثر ساخته شده با این موضوع است که داستان خبرنگاری را روایت می کند که در آستانه جنگ جهانی دوم تلاش می کند مامور آلمان ها را در لندن لو دهد.
فیلم «شبکه» به کارگردانی سیدنی لومت داستان تشکیلات یک شبکه تلویزیونی را روایت میکند و به تأثیرات تلویزیون در جامعه و نقد نظام سرمایه داری آمریکا میپردازد. «میدانهای کشتار» به کارگردانی رولند جافه، داستان خبرنگار نیویورک تایمز را بازگو می کند که او را مخفیانه به شهری میبرند و در کنار دیگر روزنامهنگاران خارجی به یک اردوگاه جنگلی منتقل شده و شاهد اعدام عدهای از اسیران هستند. «اخبار تلویزیون» به کارگردانی جیمز ال نگاهی عمیق به کسب و کار خبررسانی دارد. «شب بخیر و موفق باشید» به کارگردانی جرج کلونی درباره گزارشگر شبکه سی. بی. اس و کشمکش های او با جوزف مکارتی، سناتور ایالت ویسکانسین را در سال ۱۹۵۳ را روایت می کند.
«اسپات لایت» به کارگردانی توماس مککارتی داستان یکی از قدیمیترین گروههای روزنامهنگاری بوستون گلوب به نام گروه روزنامهنگاران اسپاتلایت را روایت میکند و جدیدترین اثر تحسین شده در این باره، فیلم «پست» به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است که به پنهان کاری چهار رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا میپردازد. اولین رئیس زن واشنگتن پست و سردبیر این روزنامه وارد نبردی بیسابقه بین خبرگزاریها و سران دولتی میشوند تا اسناد مهمی از پنتاگون را افشا کنند.
البته به جز این لیست، قطعاً فیلمهای بیشماری هستند که در ژانر بیوگرافی و داستان زندگی افرادی مشهوری ساخته شدند که سرنوشت آنها با ماجرای عجیبی گره خورده و معمای آن با حضور خبرنگاری که به دنبال یافتن واقعیت و کشف حقیقت است، گشوده می ود. حتی در ژانر کمدی هم از این دست فیلم ها بسیار است که نمونه بارز آن فیلم «مصاحبه» به کارگردانی اوان گلدبرگ است که در سال ۲۰۱۴ اکران شد. داستان فیلم درباره خبرنگاری است که پس از گذاشتن یک قرار مصاحبه با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی توسط سازمان سیا آموزش میبیند تا او را ترور کنند. این فیلم مورد انتقاد شدید کره شمالی قرار گرفت و منجر به انتشار بیانیهای توسط کمیسیون دفاع ملی کره شمالی در محکوم کردن این فیلم و دولت آمریکا شد. حتی کمپانی سونی پیکچرز مورد حمله وسیع هکرها قرار گرفت و در نهایت فیلم با محدودیت اکران روبهرو و در برخی نقاط دنیا نمایش آن لغو شد.
خبرنگار یا مزاحم گاه و بیگاه
هرچقدر در سینمای دنیا به حضور خبرنگاران و پتانسیل آنان در خلق داستانهای دراماتیک توجه شده اما سینمای ایران کمترین بهره را از چنین ظرفیتی برده است. در اغلب فیلمهایی که روزنامه نگار یا خبرنگاری حضور داشته، وجود او محدود به مزاحمت های گاه و بی گاه بوده و متأسفانه وجهه تلاشگر و روحیه حقیقت طلبی او به حاشیه رانده شده و بیشتر او را در کسوت فردی مزاحم و پرسر و صدا تصویر کردهاند. نمونه بارز آن حضور آزاردهنده خبرنگاران در فیلم «هامون» اثر مشهور داریوش مهرجویی یا سماجتهای گاه و بیگاه روزنامهنگاران فیلم «قرمز» به کارگردانی فریدون جیرانی است که فارغ از احوال روحی سوژه داستان دنبال خوراک خبری برای روزنامهشان هستند. «تاراج» ایرج قادری، «دندان مار» مسعود کیمیایی، «امکان مینا» کمال تبریزی، «زندگی خصوصی» محمدحسین فرح بخش، «آقای رییس جمهور» ابوالقاسم طالبی و «قاتل اهلی» مسعود کیمیایی نمونههای دیگری از این آثار است که حضور کم فروغ و بی تأثیر خبرنگاران و روزنامه نگاران را در آنها شاهد هستیم.
با این حال اما کمتر فیلمی با محوریت برملا کردن حقایق توسط خبرنگاران یا تصویر درست و معقولی از حرفه و پیشه آنها ساخته شده است، اما اشاره به معدود فیلم هایی از این دست خالی از لطف نخواهد بود.
فیلم «سرب» به کارگردانی مسعود کیمیایی سال ۱۳۶۷ ساخته شد و داستان خبرنگاری را روایت میکند که برای افشای حقیقت جان خود را هم فدا میکند. بازی ماندگار زنده یاد هادی اسلامی در این نقش، در تاریخ سینمای ایران جاودانه شده است. «کلوزآپ» ساخته عباس کیارستمی تأکید بسیاری بر افشای حقیقت از سوی خبرنگاران را دارد و داستانش را هم برهمین اساس پیش میبرد. علی وزیریان نیز در فیلم «یک سطر واقعیت» دست روی موضوع مهمی گذاشته است، یعنی جذب خبرنگاران از سوی رسانه های خارج از مرز، بحران فروش و انتشار مجلات و دیگر مصائب پیش روی جامعه خبرنگاری. فیلمی که البته در اکران چندان موفق نبود و به نظر با واقعیت دنیای مطبوعاتی فاصله داشت.
«قرمز» فیلمی تراژیک به کارگردانی فریدون جیرانی است که در حاشیه داستان اصلی، زوج خبرنگاری درگیر پرونده دادگاه شخصیتهای داستان شده و اهمیت ماجرا برایشان از دایره کار فراتر رفته، در روند پرونده تأثیرگذار میشوند. یکی از نکات مهم درباره «قرمز» این است که دقیقاً فیلم براساس یک داستان واقعی ساخته شده و شاید بتوان آن را جزو معدود آثاری دانست که کاملاً از بطن یک خبر در صفحه حوادث خلق شده و این یکی از امتیازات مهم این فیلم است. «قرمز» یکی از مهمترین آثار دهه هفتاد سینما است اما علیرغم این که جیرانی خود از دنیای مطبوعات و روزنامه نگاری قدم به عالم فیلمسازی گذاشته اما شخصیت روزنامهنگاران فیلمش بیشتر در دست و پای کاراکترهای اصلی هستند و سرک کشیدنهای گاه و بی گاهشان در زندگی زن و مرد فیلم گاهی آزاردهنده می شود.
«پارتی» به کارگردانی سامان مقدم داستان روزنامه نگار جوانی است که بر اثر چاپ مطلبی در نشریه خود به زندان میافتد و این امر موجب میشود که دوستان نزدیکش به تکاپوی آزاد کردن او بیفتند. فیلمی که شاید تا حدودی بتوان آن را در نشان دادن دغدغه های این حرفه موفق دانست. «یک روز بخصوص» به کارگردانی همایون اسعدیان هم داستان خبرنگاری را روایت میکند که به دلیل مشکلات مالی بر سر دوراهی یک انتخاب در شغلش قرار میگیرد. روزنامه نگار فیلم را سکانسهای زیادی در تحریریه میبینیم اما آنچه در این فیلم به نمایش درآمده با دنیای واقعی که ما با آن سروکار داریم، بیگانه است.
«خانه کاغذی» ساخته مهدی صباغ زاده نیز داستان پدر و دختر روزنامهنگاری را روایت میکند که همپای هم کار میکنند و هیچکدام به خاطر دیگری ازدواج نکردهاند. دختر در یک نشریه کار میکند و پدر هم بعد از مدتی دوباره دست به قلم میشود.
تقریباً در اغلب این فیلم ها جان کلام درباره خبرنگاران و روزنامه نگاران عنوان نشده و یک تصویر کلیشهای و بعضاً دور از واقعیت از آنها به نمایش درآمده که به نظر میآید بیشتر ساخته ذهن فیلمسازان بوده است. نمونه ای دیگر از تصورات ذهنی و غیر واقعی درباره خبرنگاران و روزنامه نگاران را در فیلم «پسر آدم، دختر حوا» به کارگردانی رامبد جوان است که در آن یکی از شخصیتهای اصلی داستان زنی است که در یک نشریه کار میکند و با استفاده از نفوذ و قدرت خود به عنوان یک روزنامه نگار حتی میتواند سرنوشت یکی از قوانین کشوری را تغییر دهد که مشخص است هیچ نسبتی با واقعیت فضای رسانهای ایران ندارد.
چهرهای واقعیتر از خبرنگاران
اما شاید یکی از نمونه های قابل توجه در تصویر زندگی و حیطه کاری یک روزنامه نگار سریال «شهرزاد» ساخته حسن فتحی باشد که اتفاقاً روایت داستان در یک بستر تاریخی مهم و حساس ارزش پرداختن به این سوژه را بیشتر کرده است. فتحی در انعکاس روحیه حساس، نگاه تیزبین و جست و جوگر فرهاد درست به هدف زده است و شخصیت قابل قبولی را به تصویر کشیده است.
نمونه موفق دیگر «کیف انگلیسی» ساخته زندهیاد ضیاالدین دری است. «کیف انگلیسی» داستانی در دهه ۲۰ شمسی روایت میکند و در سیر روایی خود به مسائل سیاسی آن دوران و فرهنگ مردم و به ویژه طبقه روشنفکر جامعه میپردازد. منصور ادبیان کاراکتر اصلی این سریال روزنامهنگاری تحصیلکرده و روشنفکر مملو از ایدههای تازه و افکار آزادیخواهی و استقلال است اما در نهایت نماینده مجلس شده و با تطمیع انگلیسیها وارد بازار داد و ستدهای سیاسی میشود و از شعارهایش فاصله میگیرد.
شاید در سینما و تلویزیون آثار دیگری هم بوده که نقبی به دنیای اهالی رسانه زده باشند اما آنچنان که باید گویای واقعیت های این شغل و ویژگیهای آن نیستند. این در حالی است که دنیای خبر و زندگی حرفه ای خبرنگاران و روزنامه نگاران پر از سوژه های مهم و اتفاقات چالش برانگیزی است که می تواند برای یک فیلمنامه پرتعلیق و جذاب به کار گرفته شود. جدای از این که در جامعه مطبوعاتی کشور نیز روشنگریهای بسیاری رخ داده که می توان آن را دستمایه ساخت فیلم های جذاب و دیدنی کرد. در حالی که سینمای اجتماعی ما صرفاً در مشکلات خانوادگی، اعتیاد و بحران های زندگی زناشویی خلاصه شده است و با خیل عظیمی از فیلم های مشابه در فرم و محتوا روبهروییم، حال آن که به خوبی می توان از چنین فرصتی بهره برد و از کانال پر پیچ و خم مطبوعات به آن ورود کرد.
مضاف بر این بسیار ناامیدکننده است که اهالی سینما از پرداختن به این مهم غافل ماندهاند و علیرغم وجود نمونههای موفق فیلم هایی با محوریت روزنامه نگاران و تاثیرات آنها در فضای اجتماعی و ... در سطح جهان اما باز هم در اغلب آثار تصویری که از این صنف می بینیم افرادی سمج، سطحی و فارغ از نگاهی عمیق و کاوشگرانه نسبت به مسائل هستند و اگر بخواهند آنها را در موقعیتی سخت تصویر کنند صرفاً او را در دوراهی انتخاب حقیقت و یک موقعیت خاص و گمراه کننده نشان می دهند؛ چنان که نمونه های آن در سینما بسیار دیده شده است.
این روزها سینمای ایران در ترافیک فیلم های به ظاهر کمدی و اجتماعی گرفتار و ژانرهای دیگر به سادگی به فراموشی سپرده شده اند. پروندههای بسیاری وجود دارد که روزنامه نگاران و خبرنگاران نقش عمده ای در شکل گیری، روشنگری و احیای حقیقت آن داشتهاند و همچنان خاک می خورند تا روزی فیلمسازی برای بازگو کردن داستانشان آنها را بگشاید.
انتهای پیام/
نظر شما